بدان که در وجه تقدیم ایَّاکَ نَعبُدُ بر ایَّاکَ نَستَعِینُ ، با آنکه به حسب قاعده باید «استعانت» در عبادت مقدّم بر خود «عبادت» باشد، گفته اند که «عبادت» بر «استعانت» مقدّم شده، نه بر «اعانت»؛ و گاهی اعانت بی استعانت شود؛ و نیز چون این دو به هم مرتبط هستند، در تقدیم و تاخیر فرقی نکند، کَما یُقالُ: قَضیتَ حَقّی فَاحسَنتَ الَیَّ و احسَنتَ الیَّ فَقَضَیتَ حَقّی؛ و نیز استعانت برای عبادتِ مستانفه است نه عبادت واقعه؛ و برودت این وجوه بر ارباب ذوق پوشیده نیست.
و شاید نکته آن باشد که حصر استعانت به حق تعالی به حسب مقام سلوک الی الله متاخّر است از حصر عبادت؛ چنانچه واضح است که بسیاری از موحّدین در عبادت و حاصرین عبادت را به حق، در استعانت مشرکند و حصر استعانت به حق نکنند؛ چنانچه از بعض ارباب تفسیر نقل نمودیم که حصر استعانت حقیقی نیست. پس حصر در عبادت، به معنی متعارف، از اوایل مقامات موحّدین است؛ و حصر استعانت ترک غیر حق است مطلقاً.
و پوشیده نباشد که مقصود از «استعانت» فقط استعانت در عبادت نیست؛ بلکه استعانت در مطلق امور است؛ و این پس از رفض اسباب و ترک کثرات و اقبال تامّ علی الله است؛ و به عبارت دیگر، حصر «عبادت» حق خواهی و حق طلبی است و ترک طلب غیر است؛ و حصر «استعانت» حق بینی و ترک رویت غیر است؛ و ترک رویت غیر، در مقامات عارفین و منازل سالکین، موخر از ترک طلب غیر است.
کتابتفسیر سوره حمدصفحه 63