بدان ای عبد سالک، که حصر «عبادت» و «استعانت» به حق نیز از مقامات موحّدین و مدارج کامله سالکین نیست؛ زیرا که در آن دعوی است که منافی با توحید و تجرید است؛ بلکه رویت عبادت و عابد و معبود و مستعین و مستعانٌ به و استعانت، منافی با توحید است؛ و در توحید حقیقی که به قلب سالک جلوه کند، این کثرات مستهلک، و رویت این امور مضمحل است. بلی، کسانی که از جذبه غیبیّه به خود آمده و مقام صحو برای آنها حاصل شده، کثرت حجاب آنها نیست؛ زیرا که مردم چند طایفه اند:
گروهی محجوبانند، چون ما بیچارگان فرورفته در حجب ظلمانی طبیعت.
و گروهی سالکانند، که مسافر الی الله و مهاجر به سوی بارگاه قدسند.
و گروهی واصلانند، که از حجب کثرت خارج، و اشتغال به حق دارند و از خلق غافل و محجوبند؛ و از برای آنها صعق کلی و محو مطلق حاصل شده.
و یک گروه راجعان الی الخلق هستند، که سمت مکمِّلیّت و هادویّت دارند؛ چون انبیای عظام و اوصیای آنها- علیهم السلام- و این طایفه با آنکه در کثرت واقع، و به ارشاد خلق مشغولند، کثرت حجاب آنها نیست و از برای آنها مقام برزخیّت است.
بنا بر این، ایَّاکَ نَعبُدُ وَ ایَّاکَ نَستَعِینُ به حسب حالات این طوایف فرق می کند. پس، از ما محجوبان صرف ادّعا و صورت است. پس اگر تنبّه بر حجاب خود پیدا کنیم و نقصان خود را دریابیم، به هر اندازه ای که از نقصان خود مطّلع شویم، عبادت ما نورانیت پیدا کند و مورد عنایت
کتابتفسیر سوره حمدصفحه 64 حق تعالی شود؛ و از سالکان به اندازه قدم سلوک نزدیک به حقیقت است؛ و از واصلان نسبت به رویت حق حقیقت است؛ و نسبت به رویت کثرت صِرف صورت و جری بر عادت است؛ و از کاملان صرف حقیقت است؛ پس نه آنها حجاب حقّی دارند و نه حجاب خلقی.
کتابتفسیر سوره حمدصفحه 65