بدان ای طالب حقّ و حقیقت، که حق تبارک و تعالی چون خلقت نظام وجود و مظاهر غیب و شهود را به حسب حبّ ذاتی به معروفیّت در حضرت اسما و صفات فرموده، به مقتضای حدیث شریف
کُنتُ کَنزاً مَخفیّاً؛ فَاحبَبتُ ان اعرَفَ، فَخَلَقتُ الخَلقَ لِکَی اعرَفَ
در فطرت تمام
کتابتفسیر سوره حمدصفحه 71 موجودات، حبّ ذاتی و عشق جبلّی ایداع و ابداع فرموده، که به آن جذبه الهیّه و آتش عشق ربّانی، متوجه به کمال مطلق و طالب و عاشق جمیل علی الاطلاق می باشند؛ و برای هر یک از آنها نوری فطری الهی قرار داده که به آن نور، طریق وصول به مقصد و مقصود را دریابند؛ و این نار و نور، یکی رفرف وصول، و یکی براق عروج است- و شاید «براق» و «رفرف» رسول خدا- صلّی الله علیه و آله- رقیقه این لطیفه و صورت متمثّله ملکیّه این حقیقت بوده- و لهذا از بهشت، که باطن این عالم است، نازل شده.
و چون موجودات نازل شده اند در مراتب تعیّنات و محجوب شده اند از جمال جمیل محبوب- جلّت عظمته- حق تعالی با این نار و نور، آنها را از حجب تعیّنات ظلمانیّه و انّیّات نورانیّه با اسم مبارک «هادی» که حقیقت این رقایق است خارج کند، و به اقرب طرق به مقصد حقیقی و جوار محبوب خود برساند؛ پس آن نور «هدایت» حق تعالی، و آن نار «توفیق» الهی و سلوک به طریق اقرب «صراط مستقیم» است و حق تعالی بر آن صراط مستقیم است؛ و شاید اشاره به این هدایت و این سیر و این مقصد باشد آیه شریفه ما مِن دَابَّةٍ الَّا هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها انَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُستَقِیمٍ ؛ چنانچه برای اهل معرفت ظاهر است.
و باید دانست که هر یک از موجودات را صراطی خاص به خود و نور و هدایتی مخصوص است:
و الطُّرُقُ الَی الله بِعَدَد انفاسِ الخَلائق؛
و چون در هر تعیّن حجابی است ظلمانی و در هر وجود و انّیّت حجابی
کتابتفسیر سوره حمدصفحه 72 است نورانی، و انسان مجمع تعیّنات و جامع وجودات است، محجوب ترین موجودات است از حق تعالی؛ و شاید اشاره به این معنی باشد آیه کریمه ثُمَّ رَدَدناهُ اسفَلَ سافِلِینَ ؛ و از این جهت، صراط انسان طولانی تر و ظلمانی تر صراطهاست؛ و نیز چون «ربّ» انسان حضرت اسم الله اعظم است، که ظاهر و باطن و اول و آخر و رحمت و قهر و بالاخره اسمای متقابله نسبت به او علی السّواء است، از برای خود انسان در منتهای سیر باید مقام برزخیّت کبرا حاصل شود؛ و از این جهت، صراط او ادقّ از همه صراطهاست.
کتابتفسیر سوره حمدصفحه 73