بعضی از فقها قصد انشا را در مثل ایَّاکَ نَعبُدُ وَ ایَّاکَ نَستَعِینُ ، مثلًا جائز ندانسته اند، به گمان آنکه منافی با قرآنیّت و قرائت است؛ زیرا که قرائت نقل کلام دیگری است؛ و این کلام را وجهی نیست؛ زیرا که چنانچه ممکن است انسان به کلام خود مثلًا مدح کسی را کند، ممکن است به کلام دیگران مدح کند. مثلًا اگر با شعر حافظ مدح کسی را نمودیم، صدق می کند که ما مدح کردیم و صدق می کند که شعر حافظ خواندیم. پس اگر با الحَمدُ لله رَبِّ العالَمِینَ حقیقتاً تمام محامد را برای حق انشا نماییم و با ایَّاکَ نَعبُدُ قصر عبادت را به حق انشا کنیم، صدق می کند که با کلام خدا حمد او را نمودیم و با کلام خدا قصر عبادت نمودیم؛ بلکه اگر کسی کلام را از معنی انشایی تجرید کند، مخالف احتیاط است؛ اگر نگوییم قرائتش باطل است. بلی، اگر کسی معنی آن را نداند، لازم نیست یاد گیرد؛ بلکه قرائت صورت- بِما لَها مِنَ المَعنی- کفایت می کند.
و در روایات شریفه اشاره به اینکه قاری انشا می کند دارد؛ چنانچه در حدیث قدسی است که می فرماید:
فَاذا قالَ ای العَبدُ فِی صَلاتِهِ: بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحِیمِ ، یَقُولُ الله: ذَکَرَنِی عَبدی. وَ اذا قال: الحَمدُ لله ، یَقُولُ الله:
حَمَدَنی عَبدی ... الخ
و تا انشا «تسمیه» و «حمد» از طرف عبد نباشد، «ذَکَرَنی» و «حَمَدنی» معنی ندارد؛ و در احادیث معراج است که
کتابتفسیر سوره حمدصفحه 66 می فرماید:
الآن وَصَلتَ، فَسَمِّ بِاسمِی؛
و از حالاتی که برای ائمّه هدی (ع) در مالِکِ یَومِ الدِّینِ و ایَّاکَ نَعبُدُ دست می داد، و تکرار کردن بعضی از آنها این آیات را، معلوم شود که انشا می نمودند، نه صرف قرائت بوده از قبیل
اسماعیلُ یَشهَدُ ان لا الهَ الَّا الله.
و اختلاف مراتب نماز اهل الله، یکی از مهماتش همین اختلاف مراتب قرائت آنهاست؛ چنانچه به شمّه [ای ] از آن سابقاً اشارت رفت؛ و این متحقّق نشود مگر آنکه قاری منشئ قرائت و اذکار باشد؛ و شواهد بر این معنی بیش از این است. بالجمله، جواز انشای این معانی با کلام الهی بی اشکال است.
کتابتفسیر سوره حمدصفحه 67