پیام
زمان: 15 شهریور 1357 / 3 شوال 1398
مکان: نجف
موضوع: ضرورت تداوم نهضت
مناسبت: عید سعید فطر
مخاطب: ملت ایران
بسم الله الرحمن الرحیم
عید سعید بزرگ اسلامی را به ملت مسلمان و شجاع ایران تبریک می گویم. تبریک با آنهمه خونریزیهای جبارانه برای به دست آوردن راه نجات و کوششهای جوانمردانه در راه هدف اسلامی. ماهی که گذشت ماه فداکاری در راه حق بود؛ ماه تضاد آشکار حق و باطل بود و اِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً فطر امسال، عید حماسه و جنبش هر چه بیشتر تمام جناحهای ملت ایران بود؛ روزی که رشد فکری و عملی ملت را به دنیا ثابت کرد و پوچ بودن تبلیغات پردامنۀ مخالفین نهضت را ثابت نمود؛ پیوستگی تمام جناحها را ثابت کرده خواستِ تمام ملت را که رفتن شاه و برچیده شدن بساط ظلم و چپاول مردم مسلمان است، با کمال صراحت اعلام نمود.
مردم مسلمان ایران به دنبال برگزاری نماز عید، دست به عبادت ارزندۀ دیگری زدند که آن فریادهای کوبنده علیه دستگاه جبار و چپاولگر برای بپا داشتن حکومت عدل اسلام است که کوشش در این راه از اعظم عبادات است، و فدایی دادن در راه آن سیرۀ انبیای عظام، خصوصاً نبی اکرم و وصی بزرگ او، امیر مؤمنان است. اینجانب از فداکاریهای ملت ایران تشکر کرده و قدرت و عظمت او را در پناه قرآن و احکام اسلام از خداوند متعال با تضرع خواهانم.
اکنون وظیفۀ همۀ مسلمین، خصوصاً جناح روحانی و سیاسی و بزرگان قوم، خطیر
است. ملت ما بر سر دو راهی است: پیروزی و توفیق دست یافتن به بیرون کردن شاه، و یا تا آخر در زیر چکمۀ دژخیمان خُرد شدن؛ با عزت و سرافرازی در مقابل خالق و خلق، و یا خدای نخواسته ذلت و زبونی همیشگی. و هرگز ملت مسلمان ایران تن به ذلت نخواهد داد.
ملت عظیم الشأن ایران! نهضت خود را ادامه داده و هرگز سستی به خود راه ندهید، که نمی دهید. مطمئن باشید ـ به امید خدا ـ پیروزی و سرافرازی نزدیک است. پس از ماه رمضان گمان نشود که تکلیف الهی فرقی کرده است؛ تظاهرات کوبنده برای رسیدن به هدف اسلامی، عبادتی است که روزها و یا ماهها را در آن اثری نیست؛ چرا که هدف نجات ملت است، اجرای عدالت اسلامی و برقراری حکومت الهی بر پایۀ محکم عدل است. باید در هر فرصت و برای هر حادثه، اجتماعات خود را هر چه بیشتر در مساجد و محافل و فضاهای باز عمومی بر پا نمایید و از قرآن کریم و عدالت اسلامی دفاع کنید. و هر نغمه ای که مخالف آن است ـ از هر حلقومی بیرون آید ـ شیطانی و به نفع ستمکاران حاکم و به ضرر اسلام و میهن است. و به حرفهای فریبندۀ شاه و دولت و طرفداران اندک آنان گوش ندهید؛ که جز برای به دست آوردن فرصت شیطانی چیزی نیست.
اینان که برای فریب ملت از آزادی دم می زنند، زندانهایشان از روحانی و دانشگاهی و بازاری و سیاسی و کارگر و دهقان لبریز است، و بزرگان روحانی و سیاسی به جرم حقگویی و آزادیخواهی در تبعیدگاهها به سر می برند. این چه آزادی است که سانسور مطبوعات هنوز به حال خود باقی است و از نشر مسائل اساسی و حیاتی ملت شدیداً جلوگیری به عمل می آید، و حکومت شبه نظامی در سراسر ایران بر پاست؟! مردم ایران هرگز زیر بار شهربانی شاه نمی روند و به اعتراضات قانونی خود ادامه خواهند داد. ملت ایران دیگر از این شعبده بازیها گول نخواهند خورد.
سینمای آبادان ـ بر حسب قراین و به تصدیق مردم داغدیدۀ آبادان ـ به دست شاه جنایتکار و دولت به آتش کشیده شد و نزدیک به چهارصد نفر را سوزاند تا «وحشت بزرگِ» موعودْ وسیلۀ تبلیغی بر ضد نهضت مقدس ما شود؛ و دیدید که نشد. و در
آینده ای دور یا نزدیک فرد یا افرادی را آورده تا اقرار کنند که در این رابطه دست داشته اند! این افراد یا مأمورند و یا از بهترین و متدین ترین افرادی هستند که برای کشتن آنان هیچ وسیله ای را بهتر از این نمی دانند.
شاه و دولت او که قیام مسلحانه بر ضد ملت حق طلب و بر ضد قانون اساسی و بالاتر بر ضد احکام آزادیبخش اسلام نموده اند قهراً خائنند و اطاعت از آنان اطاعت از طاغوت است؛ به آنان مجال ندهید و با اعتصاب و اعتراض دنیا را از اعمال وحشیانۀ آنان آگاه کنید.
برادران مبارز لازم است با خبرنگاران هر چه بیشتر مصاحبه کنند، و با صراحت نقش شاه و دولت او را در ادامۀ اختناق و نقض قانون اساسی گوشزد کنند، و به دنیا بفهمانند که شاه سابق سلطنت خود را به زور در قانون اساسی گنجانده است، و این مواد مورد قبول هیچ ایرانی نیست؛ و از تبلیغات باطلی که در خارج بر ضد نهضت انسانی ملت مسلمان می کنند، پرده بردارند و نگذارند نهضت را نزد اشخاص بیخبر از آن، معکوس کنند. مبارزان خارج از کشور دست به تبلیغات وسیع خود زنند و در رابطه با اوضاع ایران هر چه بیشتر فعالیت خود را گسترش دهند.
من از ارتش محترم ایران سپاسگزارم که در راهپیمایی عظیم تهران و سایر شهرستانها به روی مردم وطنخواه خویش، که از ستمکاری پنجاه سالۀ دودمان پهلوی به جان آمده اند، آتش نگشودند و دست خود را به جنایت بزرگی که کار همیشگی فرمانروایان است آلوده نکردند. من، در این موقع حساس که کشور و وطنمان در لب پرتگاه و بر سر دو راهی سقوط یا استقلال واقع شده است، دست خود را به سوی نیروهای زمینی، هوایی و دریایی وفادار به اسلام و وطن دراز می کنم و برای حفظ استقلال و بیرون آمدن از یوغ اسارت و ذلت، از آنان استمداد می کنم.
ای سربازان غیور که برای وطن و کشور خود فداکاری می کنید! بپاخیزید! ذلت و اسارت بس است! پیوند خود را با ملت عزیز استوارتر کنید و فرزندان و برادران برومند خود را برای هوای نفس یک خاندان چپاولگر به خاک و خون نکشید.
بر گویندگان و نویسندگان است که در روشن شدن افکار برادران نظامی خود هر چه بیشتر کوشا باشند. و ملت ایران باید به آنان احترام گذارد؛ آنان برادران ما هستند.
آیا صلاح دولت نیست که بر کنار شود و خود را بیش از این در مجامع عمومی رسوا نکند؟ آیا وقت آن نرسیده است که شاه کنار رود و ملت را به حال خود گذارد تا ملت سرنوشت خویش را به دست گیرد و خائن را از خادم تشخیص دهد و به سزای اعمالش برساند؟ آیا صلاح است که صدها هزار نفر از فرزندان این ملت مظلوم در خاک و خون بغلتند تا شاه چند روزی به ستمکاری خود ادامه دهد؟ آیا با بودن خائنین به اسلام و ملت، که در رأس آن شاه است، قدمی می شود برای نجات ایران برداشت. امید است در آیندۀ نزدیکی دست خائنین به اسلام کوتاه گردد، تا در آن وقت اصحاب حلّ و عقدْ تکلیف نهایی را تعیین نمایند.
و مطلبی را که شدیداً باید بدان توجه داشت اینکه: ما پس از رفتن پایگاه ظلم، به برکت احکام مترقی اسلام، برنامۀ اساسی خود را اعلام می نماییم، و در آن وقت خواهند دید که آنچه خائنین به اسلام نسبت داده اند ـ چه در موضوع حقوق اجتماعی زنان و چه حقوق اقلیتهای مذهبی و چه سایر مسائل ـ جز تهمتی ناجوانمردانه چیزی نبوده است، و بلندگوهای شاه در خارج و داخل برای انحراف افکار و توقف یا شکست نهضت دست به این تبلیغات مسموم زده اند. امید است در آیندۀ نزدیکی، پس از برچیده شدن بساط ظلم و ظالم، مسائل ما در جمیع ابعادش روشن شود.
از خداوند متعال، شکوفا شدن هر چه بیشتر نهضت و بالا گرفتن هر چه بیشتر تظاهرات رهایی بخش ملت، تا سرنگونی پایگاههای ظلم و ستم را خواستارم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
روح الله الموسوی الخمینی