پیام
زمان: 21 آبان 1356 / 29 ذی القعده 1397
مکان: نجف
موضوع: وظیفۀ عمومی در قبال رژیم پهلوی، اسلامخواهی ملت ایران
مناسبت: شهادت آقای سید مصطفی خمینی
مخاطب: علمای اعلام و ملت ایران
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
اینجانب از عموم طبقات ملت مظلوم ایران که در این حادثۀ ناگهانی اظهار محبت و همدردی نموده اند تشکر می کنم. از مراجع عظام ـ دامت برکاتهم ـ از علمای اعلام ـ دام بقائهم ـ از خطبای محترم و دانشمندان و مدرسین و محصلین علوم دینیه و روشنفکران محروم و دانشگاهیها، از بازرگانان و کسبۀ تحت فشار دولت غاصب و از سایر طبقات مظلوم ایران ـ ایدهم الله تعالی ـ سپاسگزارم.
ما با گرفتاری عظیم و مصیبتهای دلخراشی مواجه هستیم که باید ذکری از مصایب شخصی نکنیم؛ لکن این تظاهرات عظیم در این فرصت، جواب قولی و عملی از یاوه سراییهای چندین سالۀ این عنصر نالایق بود که تمام حیثیت و شرافت و استقلال و اقتصاد این ملت بزرگ شریف را پایمال اهوای خود و فامیل چپاولگر خود نمود. این تظاهرات برای شخص نبود؛ اظهار تنفر از دستگاه جبار و رفراندم حقیقی و رأی عدم اعتماد بر دستگاه خیانتکار بود. باید اینها بدانند که اگر یک روز در پناه سرنیزۀ اجانب نباشند ملت نجیب ایران انتقام خون جوانان و عزیزان خود را از آنها می گیرند. من ناچارم اعلام خطر بزرگی بکنم و ملت را از اغفال و خدعۀ اجانب و عمال آنها نجات دهم. این مسامحۀ اخیر دولت که نویسندگان را مجال نوشتن و گویندگان را مجال گفتن داد حیلۀ بزرگی است برای تطهیر شاه و وانمود کردن آزادی ادعایی؛ و جنایات را به گردن دولت
ـ که آلتی بیش نیست ـ انداختن. نویسندگان نیز نمی توانند در این محیط خفقان و ارعاب، هستۀ مرکزی جنایات را که شخص شاه است معرفی کنند؛ و شاید نویسندگانی از خودشان نیز باشند که در بین نویسندگان با شرف خود را جا بزنند و به دولتها حمله کنند و بعض جنایات را ذکر کنند، و مردم را از نقطۀ حساس جنایت و خیانت اغفال کنند، و اذهان سادۀ زودباور را منحرف کنند. در حالی که تمام گرفتاری ملت ایران در این پنجاه سال سلطنت غیرقانونی دودمان خیانتکار پهلوی از شخص آن پدر و این پسر سیاهروی بوده و هست؛ اینها بودند و هستند که دستشان تا مرفق در خون ملت مظلوم فرو رفته. آن پدر که قتل عام مسجد گوهرشاد و اهانت به مرقد مطهر ثامن الحجج ـ علیه السلام ـ کرد و این پسر که قتل عام 15 خرداد را مرتکب شد و اهانت به مرقد مطهر فاطمۀ معصومه نمود، آن پدر که علمای بزرگ و فقهای عظیم الشأن و آزادیخواهان را به جرم حقگویی، حبس و زجر و شکنجه و تبعید و کشتار کرد، و این پسر که همان معامله را سخت تر با علما و خطبا و آزادیخواهان و روشنفکران و سایر طبقات نمود. آن پدر که چنان سلب آزادی از ملت کرد که نه ملت حق یک کلمه حقگویی داشت و نه مجلس و نه مطبوعات، و این پسر که همه می بینید و حال طبقات ملت و مجلس و مطبوعات به همه معلوم است. آن پدر که تمام املاک شمال را با زور و حبس و تبعید و قتل از مردم گرفت و برای خودش ثبت داد، و این پسر که ذخایر ملت را در بانکهای خارجی انبار کرده و خون مردم را خود و فامیل و بستگانش تا آخرین قطره مکیده و می مکند. ما آن پدر را با تمام جنایات و خیانتهایش دیدیم و رنجها کشیدیم، و اکنون ما و شما مواجه با جنایات این خلف صدق! هستیم و رنجها می کشیم. اکنون می خواهند این شخص را تطهیر کنند تا به جنایاتش ادامه دهد. می خواهند با آزادی محدود در چهارچوب توجه دادن جنایات را به دولتها، قلوب ساده را آرامش دهند و اذهان صاف را منحرف کنند، و هستۀ مرکزی خیانتها و جنایتها را فراموش کنند. غافل از آنکه وقت گذشته و ملت از روحانی و دانشگاهی تا طبقۀ کارگر و زارع، مرد و زن، بیدار شده اند. این رنجدیده ها و مصیبت کشیده ها محال است با این دودمان آشتی کنند و با ادامۀ سلطنت باطل، ولو برای یک روز، موافق باشند.
ملت ایران مسلمان است و اسلام را می خواهد؛ آن اسلامی که در پناه آن آزادی و استقلال است، رفع ایادی اجانب است، هَدْم پایگاههای ظلم و فساد است، قطع کردن دستهای خیانتکاران و جنایتکاران است. ملت آن دودمانی را نمی خواهد که تمام مقدسات و مقدرات آنها را به دست اجانب سپرده، تمام مخازن نفت و غیر آن را به باد داده، اقتصاد کشور را به فنا سپرده، کشاورزی را ساقط کرده، اختیار ارتش را به دست صاحب منصبان و کارشناسان امریکا داده و آنها را مصون و مختار کرده است، و دیگر جنایات و خیاناتی که در تاریخ آتیه ثبت خواهد شد. اکنون با همۀ کثافتکاریها چون به حسب اقتضای وقت و بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در تنگنا قرار گرفته در صدد است که با آزادیهای محدود بی معنی، خود را از معرکه خارج و مقام خود را مستحکم کند و محیط را مهیا برای اجازۀ بقای حکومت خود کند، و بار دیگر حملۀ سبُعانه را با وضعی فجیعتر و دردناکتر شروع کند و بر حرث و نسل رحم نکند. اکنون وظیفۀ عموم مسلمانان و خصوص علمای اعلام و روشنفکران و دانشگاهیهای علوم قدیمه و جدیده است که برای دفاع از اسلام عزیز و حفظ احکام حیاتبخش آن، که ضامن استقلال و آزادی است، و از میهن بزرگ خود ـ که مهد بزرگان و آزادیخواهان بوده و اکنون در شرف سقوط است ـ از فرصت استفاده کنند و گفتنیها را بگویند و بنویسند و به گوش مقامات بین المللی و سایر جوامع بشری برسانند، و بر ارتش و سران آن است که خود را از ننگ اسارت در دست اجانب نجات دهند و مملکت خود را از هلاکت و سقوط برهانند. و اخیراً تذکر می دهم که اشخاص ارزنده و متعهدی که ابتکار عمل در دست آنهاست از معرفی خود شدیداً احتراز کنند، و از تجربیات سابق پند بگیرند و در پناه اسلام و چهارچوب موازین اسلامی به فعالیت بپردازند، و از همکاری با کسانی که صد در صد در این چهارچوب فعالیت ندارند احتراز نمایند. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین را خواستار، و قطع ایادی اجانب را امیدوارم و سلامت و توفیق و تأیید همۀ طبقات را خواهانم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
به تاریخ 29 ذی القعدة الحرام 97 ـ روح الله الموسوی الخمینی