نامه
زمان: 4 مرداد 1355 / 28 رجب 1396
مکان: نجف
موضوع: خانوادگی، تأثر از فقدان برادر
مناسبت: درگذشت آقای سید نورالدین هندی
مخاطب: ثقفی، خدیجه ـ قم
بسمه تعالی
28 رجب 96
خانم عزیزم
من الآن تنها نشسته ام و به برادرم که در این آخر عمر موفق نشدم او را ببینم فکر می کنم. مرقوم شما واصل شد. از حال آن مرحوم نوشته بودید. فوری کاغذی نوشتم به وسیلۀ احمد؛ ولی تقدیر آن بود که حتی کاغذ را نبیند. تقدیر آن است که من به ملاقات عزیزانم نایل نشوم. از امشب مجلس ختم در مسجد شیخ منعقد است. مقدر بود که من به مجلس عزای برادرم بروم؛ زنده باشم و تحمل مصیبت کنم.
تلگرافی به حضرت آقا کردم و تسلیت به فامیل گفتم. آدرس دیگران را نمی دانستم. شما از قِبَل من به همه خصوصاً خانوادۀ محترم او و فرزندان عزیزش پس از سلام تسلیت بگویید. مصطفی بحمدالله سلامت است و غالباً شام و ناهار اینجاست. از سلامت خودتان مطلعم کنید و به همۀ دخترها و احمد و خانمش سلام برسانید و از قول من تسلیت بدهید. من با حال بسیار افسرده این نامه را نوشتم. از خداوند تعالی سلامت همۀ شماها را خواهانم. والسلام علیکم.
خودم