پیام
تأسف از سرکوب مردم و امیدواری به واسطه بیداری ملت
پیام به ملت ایران و اظهار تأسف از سرکوب مردم
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 20 ت‍ی‍ر ‭1354

زمان (قمری) : 1 رج‍ب‌ ‭1395

مکان: نجف

شماره صفحه : 100

موضوع : تأسف از سرکوب مردم و امیدواری به واسطه بیداری ملت

زبان اثر : فارسی

مخاطب : ملت ایران

پیام به ملت ایران و اظهار تأسف از سرکوب مردم

پیام

‏زمان: 20 تیر 1354 / 1 رجب 1395‏

‏مکان:  نجف‏

‏موضوع: تأسف از سرکوب مردم و امیدواری به واسطۀ بیداری ملت‏

‏مخاطب: ملت ایران‏

‏ بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏1 شهر رجب 1395‏

‏خدمت عموم ملت شجاع و مظلوم ایران ـ ایدهم الله تعالی‏

‏     اخبار واصله از ایران، دنبال شکست  مفتضحانۀ شاه در حزب‏‎[1]‎‏بازی جدید، با آنکه‏‎ ‎‏موجب کمال تأسف و تأثر است مایۀ امید و طلیعۀ درخشان آزادی است. تأسف از آنکه‏‎ ‎‏در عصری که ملتها یکی پس از دیگری از زیر یوغ استعمار خارج می شوند و استقلال و‏‎ ‎‏آزادی خود را به دست می آورند، ملت بزرگ مُسْلِم ایران با گماشته شدن یکی از‏‎ ‎‏مرتجع ترین افراد و یکی از عمال بی چون و چرای استعمار و سایه افکندن وحشتناکترین‏‎ ‎‏استبداد وحشیانه بر سرتاسر کشور، از تمام شئون آزادی محروم و با جمیع مظاهر استبداد‏‎ ‎‏و ارتجاع دست به گریبان هستند. سازمان امنیت ایران به دستور شاه به صورت ادارۀ‏‎ ‎‏تفتیش عقاید قرون وسطایی درآمده و با مخالفان حزب تحمیلی شاه، که اکثریت قاطع‏‎ ‎‏ملت متدین است، با انواع تهدیدها و اهانتها و ضربها و شکنجه های وحشیانه رفتار‏‎ ‎‏می کنند. ملت ایران، از علمای دین تا دانشگاهی و از بازاری تا زارع و از کارگر تا اداری و‏‎ ‎‏کارمند جزء، باید معتقد به عقیدۀ شاه باشند؛ گر چه برخلاف اسلام و مصالح مسلمین و‏‎ ‎‏ملت باشد، گر چه استقلال ملت و آزادی همه را برباد دهد! و در صورت تخلف،‏‎ ‎‏سرنوشت آنها ضربها و حبسها و شکنجه ها و محرومیتها از حقوق انسانی است و متخلفین‏‎ ‎‏«مرتجع سیاه» و «بی وطن سرخ»اند و باید سرکوب شوند. تأسف از سرکوب کردن ملت‏

‏مظلوم، و هجوم به دانشگاههای سراسر کشور. تأسف از واقعۀ جانسوز هفده خرداد (54)‏‎ ‎‏مدرسۀ فیضیه و دارالشفاء ـ که واقعۀ قتل عام 15 خرداد 42 را زنده کرد ـ و یورش‏‎ ‎‏بی رحمانه و مسلحانۀ عمال استعمار بر مدارس دینی که جز با علم و فقه اسلام و دفاع از‏‎ ‎‏قرآن کریم و احکام سازندۀ اسلام سر و کاری ندارند، و شکستن سر و دستها و در و‏‎ ‎‏پنجره ها و کوبیدن تا سرحد مرگ و پرتاب کردن جوانان بی پناه را از پشت بامها (به جرم‏‎ ‎‏اظهار عقیده برخلاف حزب شاهی و به جرم سوگواری برای مقتولین 15 خرداد) که به‏‎ ‎‏حَسَب نقل بعض مطبوعات خارجی، عدد مقتولین به 45 نفر و عدد مجروحین بسیار‏‎ ‎‏است که در بیمارستانها پذیرفته نشده اند؛ و بیش از سیصد نفر در زندانها به سر می برند که‏‎ ‎‏سرنوشت آنها معلوم نیست. این است وضع کشور مترقی! این است معیار دموکراسی شاه!‏‎ ‎‏این است حال مملکت آزادمردان و آزادزنان! تأسف از وضع مطبوعات ایران که‏‎ ‎‏مستقیماً زیر نظر سازمان‏‎[2]‎‏ اداره می شوند، و هر چه دیکته کنند می نویسند و هر تهمتی‏‎ ‎‏خواستند به هر مقامی می زنند.‏

‏     ولی با همۀ مصیبتها، بیداری ملت مایۀ امید است. مخالفت دانشگاههای سرتاسر‏‎ ‎‏ایران ـ به حَسَب اعتراف شاه ـ و مخالفت علمای اعلام و طبقۀ محصلین و طبقات مختلف‏‎ ‎‏ملت با همۀ فشارها و قلدریها، طلیعۀ به دست آوردن آزادی و رهایی از قید استعمار‏‎ ‎‏است. شرکت نکردن ملت غیور در حزب فرمایشی و انتخابات خائنانه، نمونۀ بیداری و‏‎ ‎‏پیروزی است.‏

‏     اینجانب به ملت بزرگ عزیز ایران پس از تسلیت در این مصیبتهای دلخراش و‏‎ ‎‏تسلیت در اهانت به قرآن کریم و حریم اهل بیت طهارت ـ علیهم السلام ـ و تسلیت در‏‎ ‎‏واقعۀ 15 خرداد 42 و هفده خرداد 54، تبریک می گویم بر این روشنفکری و آزادمنشی!‏‎ ‎‏تبریک می گویم بر طلوع صبح آزادی و قطع ریشۀ استعمار و عمال خبیث آن! سلام من‏‎ ‎‏بر مقتولین و مصدومین 15 خرداد! سلام من بر مصدومین و مظلومین هفده خرداد! سلام‏

‏من بر طبقات اهل علم و خطبای محترم! سلام من بر جوانان غیرتمند دانشگاههای ایران!‏‎ ‎‏سلام من بر مؤمنین و مسلمین سراسر کشور که با عدم شرکت در حزب تحمیلی و‏‎ ‎‏انتخابات غیرقانونی مشت محکم بر دهان یاوه سرایان زدند و وفاداری خود را به اسلام و‏‎ ‎‏مسلمین ثابت کردند! سلام من بر زندانیانی که در راه هدف مقدس اسلام در زیر شکنجه‏‎ ‎‏به سر می برند! سلام من بر جوانان و دانشجویان غیرتمند ایرانی خارج کشور که با کوشش‏‎ ‎‏ارزندۀ خود، به اسلام و برادران مُسْلِم خود خدمت می کنند و فجایع استعمار و عمال آن‏‎ ‎‏را برملا می کنند.‏

‏     من در این لحظه های آخر عمر، نگرانیهای فراوان دارم. خوف از آن دارم که این‏‎ ‎‏شخص‏‎[3]‎‏، که با هر حیله ای متشبث شد مواجه با مخالفت ملت و طبقۀ جوان شد، بیش از‏‎ ‎‏این مبتلای به تشنج اعصاب شود و ملت مظلوم را بیش از این به خاک و خون کشد و با‏‎ ‎‏تهمت «مرتجع سیاه» و «بی وطن سرخ»، علمای اسلام و دانشمندان و روشنفکران را‏‎ ‎‏قتل عام کند. به خداوند متعال از شرّ عناصر خبیثه پناه می برم و قطع ایادی اجانب را‏‎ ‎‏مسألت می نمایم. والسلام علیکم و رحمة الله .‏

‏روح الله الموسوی الخمینی‏

‎ ‎

  • ـ «حزب رستاخیز ملت ایران» که به وسیله شاه تأسیس گردید.
  • ـ سازمان اطلاعات و امنیت کشور ساواک.
  • ـ محمدرضا پهلوی.