فصل دهم
قیامت
کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 317
کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 318
قیامت، رجوع ملک به ملکوت
ابتدای یوم قیامت از اولین مرتبه رجوع ملک به ملکوت و خرق حجب تعینات تا اخیره مراتب ظهور و رجوع، که ظهور تام قیامت کبری است[می باشد].(202)
* * *
قیامت صغرا و کبرا
وقتی که انسان مُرد، قوا در مرتبه برزخیّت جمع خواهند شد و به آن مرتبه رجوع خواهند کرد، و قشر خود را که بدن باشد خواهند انداخت، یعنی قوا رجوع به باطن نفس خواهند کرد. این است معنی إِذا ماتَ بْنُ آدَمَ فَقَدْ قامَتْ قِیامَتُهُ، این «قیامت صغرا» است. یک قیامت کبرا هم هست که آن وقتی است که تمام قوای عالم، بر باطن وجود برگشت نمایند.(203)
* * *
برزخ پایان انس با طبیعت
برزخ همان بقای انس با طبیعت است و وقتی این انس تمام شد، به خاطر بروز و ظهور و غلبه ای که عالم غیب دارد، توجّهات به دارِ
کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 319
طبیعت قطع شده، وابستگیها تمام می گردد، و تمام شدن اُنس، همان بعث و قیامت کبراست.(204)
* * *
قیامت کبرای اسمای الهیّه اعیان ثابته و خارجیّه
استهلاکها [اسماء الله ] و اضمحلالها فی مقام الغیب الأحدی الّذی هـو حقیقة القیـامة الکبـری للأسماء الإلهیّة، إذ کمـا أنّ القیامة الکبری للأکوان الخارجیّة بانطماس نورها و هویّتها تحت سطوع النور الربوبی، و برجوع کلّ مظهر إلی ظاهره و فنائه فیه، یکون الاعیان الثابتة و الأسماء الإلهیّة بانقهارها تحت شمس الأحدیّة الذاتیّة و انمحاق أنوارها لدی نورها بتوسّط الإنسان الکامل فی الأعیان الخارجیّة و العین الثابتة المحمّدیة(ص) فی الأعیان الثابتة و الإسم الأعظم الإلهی فی الأسماء الإلهیّة... کذلک الإسم الأعظم الإلهی الموجود فی النشأة الظاهرة جامع لجمیع مراتب الأسماء و حقائق الأعیان. و یری الأشیاء علی ما هی علیها برؤیة ذاته. و یری کیفیّة ارتباطها بالأسماء الإلهیّة و وصولها إلی باب أربابها الّذی هو حقیقة القیامة الکبری للأشیاء الکونیّة الخارجیّة.(205)
کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 320
اجتماع همه افراد در قیامت
برزخِ هر کسی با برزخ سایرین متفاوت است، و توقّف در عالم قبر نیز، به نسبتِ اُنسِ اشخاص به دار طبیعت، مختلف است؛ ولی با این حال منافات ندارد که همه در قیامت مجتمع باشند، برای این که در عالم آخرت، مکان و زمان نیست تا بُعد و موجبات عدم حضور حاصل باشد. همه مجتمعند و اهل جهنّم، اهل بهشت را می بینند (یا برعکس)، چون بهشت و جهنّم فوق مکان و زمان هستند.(206)
* * *
برپایی قیامت به صفت جلال
کل صفة متعلقة باللطف فهی صفة الجمال، و کل ما یتعلق بالقهر فهو من صفة الجلال. فظهور العالم و نورانیّته و بهائه من الجمال و انقهاره تحت سطوع نوره و سلطة کبریائه من الجلال.(207)
* * *
تجلّی تامّ نور عظمت حق، سبب برپایی قیامت
قیامت روز حکومت جلالیّه
برپایی قیامت و نزع مطلق
کیفیّت مالکیّت حق تعالی
مالکیّت حق نسبت به عوالم مختلف
سبب اختصاص مالکیّت به یوم الدّین
ظهور موجودات، در «یوم الدّین»
ظهور احکام قیامت برای انسان کامل
قد انکشف لسرّ قلبک و بصیرة عقلک أنّ الموجودات بجملتها من سماوات عوالم العقول والارواح و اراضی سکنة الاجساد والأشباح من حضرة الرحموت التی وسعت کلّ شی ء و اضائت بظلّها ظلمات عالم المهیات و أنارت ببسط نورها غواسق هیاکل القابلات. ولاطاقة لواحد من عوالم العقول المجردة والأنوار الاسفهبدیة والمُثُل النوریّة والطبیعة السافلة أنْ یشاهد نورالعظمة والجلال و ان ینظر الی حضرة الکبریاء المتعالیة، فلو تجلی القهار لها بنورالعظمة والهیبة لاندکّت إنّیّات الکلّ فی نور عظمته و قهره ـ جلّ و علا ـ و تزلزلت ارکان السماوات العلی و خرّت الموجودات لعظمته صعقا
کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 321
و یوم تجلّی نورالعظمة یهلک الکل فی سطوع نور عظمته. و ذلک یوم الرجوع التام و بروز الأحدیة والمالکیة المطلقة، فیقول: لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ فلم یکن من مجیب یجیبه لسطوع نورالجلال و ظهور السلطنة المطلقة، فیجیب نفسه بقوله: لله الْواحِدِ الْقَهّارِ. والتوصیف بالواحدیة والقهاریة دون الرحمانیة والرحیمیة، لأنَّ ذلک الیوم یوم حکومتهما و سلطنتهما، فیوم الرحمة یوم بسط الوجود و افاضته. و لهذا وصف الله نفسه عند انفتاح الباب و فاتحة الکتاب بالرحمن الرحیم. و یوم العظمة والقهاریة یوم قبضه و نزعه فوصفها بالوحدانیة والقهاریة، و بالمالکیة فی خاتمة الدفتر فقال: مالِکِ یَوْمِ الدّینِ.
ولابد من یوم یتجلی الرب بالعظمة والمالکیة و تبلغان دولتهما، فإن لکل اسم دولة لابد من ظهورها و ظهور دولة المعید والمالک وامثالهما من الاسماء یوم الرجوع التام والنزع المطلق. ولایختص هذا بالعوالم النازلة، بل جار فی عوالم المجردات من العقول المقدّسة والملائکة المقرّبین. و لهذا ورد أنّ عزرائیل یصیر بعد قبض ارواح جمیع الموجودات مقبوضا بیده تعالی و قال تعالی: یَوْمَ نَطْوِی السَّماءَ کَطَیِّ السِّجلّ لِلْکُتُبِ، و قال تعالی: یا أیّتها النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجعِی إلی رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً، و قال تعالی: کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ. الی غیر ذلک.(208)
بدان که مالکیّت حق تعالی مثل مالکیّت بندگان نیست مملوکات کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 322
خود را؛ و مثل مالکیّت سلاطین نیست مملکت خود را؛ چه که اینها اضافاتی است اعتباریّه. و اضافه حقّ به خلق از این قبیل نیست؛ گرچه در نزد علمای فقه اینطور مالکیّت برای حق تعالی طولاً ثابت است؛ و آن نیز منافات با آن چه در این نظر ملحوظ و مذکور است ندارد. و از قبیل مالکیّت انسان اعضاء و جوارح خود را نیز نیست؛ و از قبیل مالکیّت او قوای ظاهریّه و باطنیّه خود را نیز نیست؛ گرچه این مالکیّت نزدیکتر است به مالکیّت حق تعالی از سایر مالکیّتهای مذکوره در سابق. و از قبیل مالکیّت نفس افعال ذاتیّه خود را که از شئون نفس است، مثل ایجاد صور ذهنیه که
کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 323
قبض و بسطش تا اندازه ای در تحت اراده نفس است، نیز نیست. و از قبیل مالکیّت عوالم عقلیّه مادون خود را نیز نیست؛ گرچه آنها متصرّف هم در این عوالم به اعدام و ایجاد باشند؛ زیرا که تمام دار تحقق امکانی، که ذلّ فقر در ناصیه آنها ثبت است، محدود به حدود و مقدّر به قدر می باشند ولو به حد ماهیّتی؛ و هر چه محدود به حدّ باشد، با فعل خود به قدر محدودیّتش بینونت عزلی دارد و احاطه قیّومی حقّانی ندارد؛ پس، تمام اشیاء به حسب مرتبه ذات خود با منفعلات خود متباین و متقابل می باشند، و به همین جهت احاطه ذاتیّه قیّومیّه ندارند.
و اما مالکیّت حق تعالی که به اضافه اشراقیّه و احاطه قیّومیّه است، مالکیّت ذاتیّه حقیقیّه حقّه است که به هیچ وجه شائبه تباین عزلی در ذات و صفاتش با موجودی از موجودات نیست. و مالکیّت آن ذات مقدّس به همه عوالم علی السّواء [است]، بدون آن که با موجودی از موجودات به هیچ وجه تفاوت کند یا به عوالم غیب و مجرّدات محیطتر و نزدیکتر باشد از عوالم دیگر؛ چه که آن مستلزم محدودیّت و بینونت عزلی شود و ملازم با افتقار و امکان شود، تَعالی الله عَنْ ذلِک عُلُوّا کَبیرا. چنانچه اشاره به این معنی ممکن است باشد قول خدای تعالی: نَحْنُ اَقْرَبُ اِلَیهِ مِنْکُم وَ نَحْنُ اَقْرَبُ اِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الوَرید. واَلله ُ نُورُ السَّمواتِ و الْأَرْض وَ هُوَ الَّذی فِی السَّماءِ اِلهٌ و فِی الاَْرْضِ اِلهٌ. و لَهُ مُلْکُ السَّمواتِ وَالْأَرْضِ. و قول رسول خدا از قرار
کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 324
منقول: لَوْ دُلِّیتُمْ بِحَبْلٍ اِلی الاَْرْضینَ السُّفْلی، لَهَبَطْتُمْ عَلی الله . وقول حضرت صادق در روایت کافی: فَلا یَخْلُو مِنْهُ مَکانٌ، وَلا یَشْتَغِلُ بِهِ مَکانٌ، وَلا یَکُونُ اِلی مَکانٍ اَقْرَبُ مِنْهُ اِلی مَکان. وقول حضرت امام علی نقی علیه السلام: وَاعْلَمْ، اَنَّهُ اِذا کانَ فِی السَّماءِ الدُّنْیا فَهُوَ کَما هُوَ عَلی الْعَرْشِ. وَالاَْشْیاءُ کُلُّها لَهُ سَواءٌ عِلْماً وَ قُدْرَةً وَ مُلْکاً وَ اِحاطَة.
و با این که مالکیّت ذات مقدّسش به همه اشیاء و همه عوالم علی السواء است، معذلک در آیه شریفه می فرماید: مالِکِ یَوْمِ الدّین. این اختصاص ممکن است برای این باشد که «یوم الدّین» یوم الجمع است؛ از این جهت، مالک «یوم الدّین» که یوم الجمع است مالک ایّام دیگر که متفرّقات است می باشد؛ وَالْمُتَفَرِّقاتُ فیِ النَّشْئَةِ الْمُلْکیَّة مُجْتَمِعاتٌ فی النَّشْئَةِ الْمَلَکُوتِیَّة.
و یا برای آن است که ظهور مالکیّت و قاهریّت حق تعالی مجده در «یوم الجمع» که یوم رجوع ممکنات است به باب الله و صعود موجودات بفناءالله است می باشد.
و تفصیل این اجمال به طوری که مناسب با این رساله است، آن است که تا نور وجود و شمس حقیقت در سیر تنزّلی و نزول از مکامن غیب به سوی عالم شهادت است، رو به احتجاب و غیبت است؛ و به عبارت دیگر، در هر تنزّلی تعیّنی است و در هر تعیّن و تقیّدی حجابی است. و چون انسان مجمع جمیع تعیّنات و تقیّدات است، محتجب به تمام حجب هفتگانه ظلمانیّه و حجب هفتگانه
کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 325
نوریّه، که آن ارضین سبع و سموات سبع به حسب تأویل است، می باشد؛ و شاید ردّ به «اسفل السّافلین» نیز عبارت از احتجاب به جمیع انواع حجب باشد. و از این احتجاب شمس وجود و صرف نور در افق تعیّنات، به «لیل» و «لیلة القدر» تعبیر می توان نمود. و مادامی که انسان در این حجب محتجب است، از مشاهده جمال ازل و معاینه نور اوّل محجوب است. و چون در سیر صعودیْ جمیع موجودات از منازل سافله عالم طبیعت به حرکات طبیعیّه ـ که در جبلّه ذات آن ها از نور جاذبه فطره اللهی به حسب تقدیر «فیض اقدس» در حضرت علمیّه به ودیعت نهاده شده ـ رجوع به وطن اصلی و میعاد حقیقی نمودند ـ چنانچه در آیات شریفه اشاره به این معنی بسیار است ـ از حجب نورانیّه و ظلمانیّه دو باره مستخلص شوند و مالکیّت و قاهریّت حق تعالی جلوه کند و حق به وحدت و قهاریّت تجلّی فرماید. و در این جا که رجوع آخر به اول و اتّصال ظاهر به باطن شد و حکم ظهورْ ساقط و حکومت باطن جلوه نمود، خطاب از حضرت مالک علی الاطلاق آید ـ و مخاطبی جز ذات مقدس نیست : لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْم. و چون مجیبی نیست خود فرماید: لله الْواحِدِ القَهّار.
و این یوم مطلق که یوم خروج شمس حقیقت از حجاب افق تعیّنات [است] «یوم دین» است به یک معنی؛ زیرا که هر موجودی از موجودات در ضلّ اسم مناسب خود فانی در حق شود. و چون نفخه صور دمد، از آن اسم ظهور کند و با توابع آن اسم قرین گردد، فَریقٌ فی الْجَنَّةِ وَ فَریقٌ فِی السَّعیر.
و انسان کامل در این عالم، به حسب سلوک الی الله و هجرت به
کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 326
سوی او، از این حجب خارج شود و احکام قیامت و ساعت و یوم الدّین برای او ظاهر وثابت شود؛ پس، حق با مالکیّت خود بر قلب او ظهور کند در این معراج صلوتی؛ و لسان او ترجمان قلبش باشد و ظاهر او لسان مشاهدات باطنش گردد. و این است یکی از اسرار اختصاص مالکیت به «یوم الدین».(209)
* * *
بروز سلطنت تامّ الهیّه به واسطه انسان کامل
لله تعالی السلطنة المطلقة فی حضرة الغیب بالفیض الاقدس... و فی حضرة الشهادة بالفیض المقدس... إلاّ أنّ بروز السلطنة التامة عند رجوع الکل الیه بتوسط الانسان الکامل والولی المطلق فی القیامة الکبری.(210)
* * *
قیامت عالم کرامت و رحمت حقّ
حدیث کنند که حق تعالی به طوری در قیامت بسط بساط رحمت کند که شیطان طمع مغفرت حق را کند. در این عالم که حضرت حق به حسب روایت نظر لطف به آن نفرموده از وقتی که خلقت فرموده آن را و رحمت در آن نازل نشده مگر ذره ای نسبت به عوالم دیگر، این همه رحمت و نعمت الهی و لطف و بخشش ذات مقدس سر تا پای همه را فرا گرفته، و هر چه پیدا و ناپیداست سفره نعم و عطای حضرت باری تبارک و تعالی است که اگر جمیع عالم بخواهند به شمه ای از نعمت و رحمت او احاطه کنند نتوانند؛
کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 327
پس چه خواهد بود در عالمی که عالم کرامت و مهمانخانه عطای ربوبیت و جایگاه رحمت و بسط رحیمیت و رحمانیت است.(211)
* * *
قیامت بر مبنای تفضّل حق
بنای آن عالم بر تفضل و بسط رحمت غیر متناهیه حق ـ جل و علا ـ گذاشته شده است؛ و تفضلات حق تعالی را حد و انتهایی نیست.(212)
* * *
سبب محرومیّت از رحمت حق
در عالم آخرت، که روز دِرو کِشته های زشت و زیبا است، آنان که کِشته های زشت دارند خود قاصرند که از رحمت رحیمیّه استفاده نمایند.(213)
* * *
کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 328