اسباببازیهای دوره ما وسایل نسبتاً سادهای بودند. اکثر آنها قیمت چندان زیادی هم نداشتند. بچهها هم توقع آنچنانی از پدر و مادر خود نداشتند. چندان مهم نبود اسباببازی گران باشد یا ارزان. با یک اسباببازی ساده میشد مدتهای زیادی سرگرم شد و با آن بازی کرد. قبلاً با مقدار کمی پول میشد یک موتور پلاستیکی خرید و کودک همسالها با آن سرگرم بازی بود. سواری میکرد و کلی لذت میبرد. یا چهار تا تیله بود که چند نفر با آن بازی میکردند. اکنون شیوه زندگی، حالا نه برای همه اما برای برخی از آدمها خیلی عوض شده است. ما مشتریهایی داریم که وقتی برای خرید به فروشگاهمان میآیند به یکباره ده، بیست قلم اسباببازی برای فرزند خود میخرند. امروزه خانههایی هستند که در آنها، کودکی صاحب اتاقی پر و انباشته از اسباببازیهای گوناگون است.
Õ اسباببازی زیاد داشتن خوب نیست؟
صحبت بر سر کم یا زیاد داشتن اسباببازی نیست، صحبت استفاده بهینه از آنهاست. هستند کودکانی که صاحب تعداد خیلی زیادی از اسباببازیها هستند اما لذتی را که باید، از آنها نمیبرند و اسباببازیهایی دارند که حتی نیم ساعت هم با آنها بازی نکردهاند. کمدی پر از اسباببازیهای مختلف که مورد استفاده بهینه قرار نگرفته و نمیگیرند.
«ولی من فکر میکنم تمام مشکل تو حل میشود! چون وقتی که من برای تو آب بیاورم، گوشتِ آبگوشت هم با پای خودش به لانهی تو آمده است!»
گوسفند، این را که گفت، با شتاب از آنجا دور شد و رفت.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 517صفحه 12