بحران در کاخ سفید
امیر مسعودی
«الینور» با قیافهای نگران وارد دفتر من شد و متن خبری را که از تهران مخابره شده بود به من داد. بر اساس این خبر (امام) خمینی درخواست محاکمه را تکرار کرده و تهدید نظامی را دست انداخته و به مسخره گرفته بود. در اعلامیههای قبلی به احتمال محاکمه گروگانها به اتهام جاسوسی اشاره شده بود، ولی این بار شکی باقی نمانده بود. بر خود لرزیدم و محاکمات علنی و اعدام افرادمان را در حالی مجسم کرد که ما با حالی نزار در کاخ سفید نشسته بودیم. «جودی پاول» را صدا زدم و او فوراً خود را به دفتر من رسانید. برژینسکی در حالی وارد شد که متن کامل سخنان (امام) خمینی نسبت به رئیس جمهوری امریکا را در دست داشت. خشمگین و عصبانی بود، بعضی از جملات آن را با صدای بلند برای ما میخواند:
«چرا ما باید بترسیم... کارتر طبل تو خالی است... او عرضۀ هیچ کاری را ندارد... . آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند...»
حادثهای که روز 29 آبان 1358 در دفتر «هامیلتون جردن» ریاست ستاد کاخ سفید
کارتر اتفاق افتاد تنها گوشهای از ضعف و ناتوانی شیطان بزرگ در برابر حرکتهای توفندۀ انقلاب اسلامی ایران پس از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی است.
پانزده سال از هجرت تاریخی امام خمینی ـ قدس سره الشریف ـ بنیانگذار نهضت اسلامی میگذشت و مردم ایران در تدارک برگزاری مراسم یادمان هجرت امام و تجدید پیمان با شهدای دانشآموز و دانشجوی حادثه 13 آبان 1357 دانشگاه تهران بودند.
13 آبان 1343 امام ـ قدس سره ـ به وسیلۀ رژیم شاه و به دستور آمریکا به ترکیه تبعید شدند. این تبعید پس از دو ماه زندان و هشت ماه تحت نظر بودن در خانهای واقع در قیطریه تهران انجام میشد. حضرت امام دو سال در ترکیه ماندند و پس از دو سال به نجف اشرف هجرت نمودند تا آنکه پس از چهارده سال تبعید، در روز 12 بهمن 1357 به ایران بازگشتند.
امام خمینی(ره) که با تدابیر راهگشای خود همراه با مردم رژیم طاغوت را سرنگون کرده بود روز دهم آبانماه 1358 از درون خانهای محقر در شهرستان مذهبی قم فرمان مبارزه مستقیم با آمریکا را صادر فرمودند و هراس و وحشتی بیپایان بر جان شیطان بزرگ افکندند:
«بر دانشآموزان، دانشگاهیان و محصلین علوم دینیه است که با قدرت تمام حملات خود را علیه امریکا و اسرائیل گسترش داده و امریکا را وادار به استرداد شاه مخلوع جنایتکار نمایند.»
سه روز بعد، در حدود ساعت یازده صبح چهارصد تن از دانشجویان مسلمان به سوی لانه جاسوسی امریکا راهپیمایی کردند و با گذشتن از دیوارهای جاسوسخانه امریکا وارد آن شدند و آنجا را به تسخیر خود درآوردند و حدود یکصد تن از کارکنان داخل آن را به گروگان گرفتند و طی اولین اطلاعیۀ خود، ضمن اعتراض به توطئهها و دسیسههای امریکا، خواستار استرداد شاه مخلوع از امریکا شدند.
«هامیلتون جردن» رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید وقتی ساعت چهار و نیم صبح روز چهارم نوامبر 1979 (سیزدهم آبانماه 1358) به وسیله تلفن از ماجرای گروگانگیری جاسوسان آمریکایی مطلع میشود با حالتی که لاقیدی او را نشان میدهد، خطاب به منشی مخصوص رئیس جمهوری میگوید: «این امید هست که مثل وقایع ماه فوریه گذشته، با دخالت دولت ایران، کار فیصله یابد و گروگانها آزاد شوند» اشارۀ رئیس ستاد کاخ سفید به زمانی که عناصر گروهکهای چپ حملهای نیمبند به سفارت آمریکا کردند تا ژست ضد آمریکایی خود را حفظ کنند. موضوع چند دقیقه بعد با میانجیگری دکتر یزدی وزیر خارجه دولت موقت به خوشی و خرمی و معذرتخواهی از سفیر کبیر ایالات متحده آمریکا فیصله یافته
بود! اما این بار وضع بکلی فرق داشت. رهبر انقلاب حرکت دانشجویان را تأیید کردند و فرمودند:
«شما یک بتی که درست کرده بودند را شکستید. دانشجویان مسلمان و مبارزی که لانۀ جاسوسی را اشغال کردهاند، با عمل انقلابی خودشان ضربهای بزرگ بر پیکر امریکای جهانخوار وارد نمودند و ملت را سرافراز کردند.»
و از این هم فراتر، وقتی که امام، لیبرالها را از قدرت خلع کردند، حادثۀ تسخیر لانه جاسوسی را انقلابی بزرگتر از انقلاب 22 بهمن خواندند:
«در ایران باز انقلاب است. انقلابی بزرگتر از انقلاب اول».
«جیمی کارتر» رئیس جمهور وقت امریکا در خاطرات خود ماجرای گروگانهای امریکایی در ایران را به عنوان یکی از دردناکترین حوادث زندگی سیاسیش ذکر میکند:
«روز یکشنبه چهارم نوامبر 1979 تاریخی است که من هرگز آن را فراموش نخواهم کرد... اولین هفته ماه نوامبر 1979 من دشوارترین ساعات زندگی خود را میگذراندم... اسارت گروگانهای امریکایی از چهارم نوامبر در ایران، سایهای از غم بر زندگی من و مردم امریکا افکنده بود.»
و روزی که قرار بود گروگانهای امریکایی از تهران به سوی امریکا به پرواز در آیند کارتر آخرین ساعات اقامت خود در کاخ سفید را اینگونه تشریح میکند:
«وقتی خودم را در آینه دیدم، تعجب کردم که آیا کار ریاست جمهوری اینقدر مرا پیر کرده بود و یا اینکه فقط خیلی فرسوده شده بودم؟ در حالی که اتومبیل مرا به سوی جایگاه مراسم تحلیف ریاست جمهور جدید میبرد، حتی برای یک لحظه گروگانها، از خاطر من دور نشدند.»
اکنون که دوازده سال از روز با شکوه تسخیر لانه جاسوسی امریکا سپری میشود. «شعار مرگ بر امریکا» همچنان به عنوان یکی از ارزشهای انقلاب اسلامی در مراسم باشکوه تحقیر امریکا که هر سال در روز 13 آبان انجام میشود بر زبان میلیونها ایرانی جاری میشود و در آسمان ایران طنینانداز میشود. پس از ده سال، اکنون مراسم و آیین ابراز تنفر از امریکا به صورت یکی از آداب و رسوم جاودانی و جزئی لاینفک از فرهنگ انقلاب اسلامی درآمده است. و این به خاطر دو دلیل مهم است:
اول آنکه در روز 13 آبان تقارن سه مناسبت مهم و تاریخی وجود دارد: هجرت امام، حادثۀ دانشگاه تهران و شهادت دانشآموزان و دانشجویان، تسخیر لانه جاسوسی امریکا.
دو دیگر آنکه تسخیر لانه جاسوسی دستاوردهای مهمی برای انقلاب به همراه داشته است که در طول 444 روز در واقع
انقلاب اسلامی را در برابر توطئههای بعدی استکبار بیمه کرده است:
الف ـ پایان افسانۀ زوالناپذیری قدرت امریکا در ایران و جهان، زیرا تا پیش از تسخیر لانۀ جاسوسی کمتر کسی فکر میکرد انقلاب توانایی رویارویی مستقیم با امریکا را داشته باشد.
ب ـ افشای لیبرالها که با نفوذ در حاکمیت، دولت موقت را در دست گرفته بودند و مادامی که بر مسند قدرت تکیه زده بودند در واقع امریکا همچنان سرنوشت ایران را در دست داشت.
اما با سقوط جاسوسخانه و افشای اسناد جاسوسی افرادی مانند امیر انتظام، مدنی و مقدم مراغهای دیگر جایی برای لیبرالها در انقلاب باقی نماند. به همین خاطر وقتی که دولت موقت موفق به باز پس گرفتن لانۀ جاسوسی از دست دانشجویان نشد، ترجیح داد از صحنۀ سیاست حذف شود.
ج ـ مطرح شدن جریان سالم سیاسی پیروان واقعی رهبر انقلاب تحت عنوان «خط امام» که با درک صحیح از اسلام ناب محمدی(ص) به افشای کارگزاران اسلام امریکایی میپرداخت.
این جریان در برابر توطئههای گوناگون دشمنان ایستادگی کرد و به خاطر اصیل بودن حرکت امام، انقلاب اسلامی تاکنون از دسیسههای گوناگون دشمنان داخلی و خارجی نجات یافته است. به همین دلیل شعارهای ضد امریکایی گروهکها و منافقین پس از سیزده آبان اندک اندک رنگ باخت و سیر حوادث نیز عمق وابستگی آنان به امریکا را نشان داد.
فرو ریختن کاخ ابهت و اقتدار امریکا به عنوان شیطانی بزرگ که با انتشار اسناد لانه جاسوسی و افشای طرحهای کودتا و اغتشاشات داخلی توسط عوامل امریکا در ایران صورت گرفت و زمینهساز شکستهای بعدی امریکا شد که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1ـ فراهم آمدن زمینۀ یأس و شکست در دولت و مجلس آمریکا که با تعبیر سیلی خوردن امریکا از ایران مصداق مییابد.
2ـ ناامن شدن جاسوسخانههای امریکا در سراسر دنیا به دلیل برپایی تظاهرات ضد امریکایی مسلمانان در کشورهای مختلف که بیشتر در برابر سفارت امریکا انجام میشد.
3ـ شکست امریکا در فاجعۀ طبس که به خاطر ربودن گروگانها از تهران جمعی از کوماندوهای امریکایی در روز پنجم اردیبهشت 1359 در صحرای طبس دچار توفان شن شدند و شکست عملیات باعث مفتضح شدن امریکا در جهان شد.
4ـ پس از حرکت تاریخی سیزده آبان، دولت امریکا با بلوکه کردن اموال ایران در بانکهای امریکایی و قطع رابطۀ سیاسی و محاصرۀ اقتصادی ایران سعی داشت مسئله گروگانها را به نفع خود تمام کند. اما
بازگشت گروگانها و تحویل بخشی از سپردههای ایران مسئله قطع رابطه مشکل لاینحلی برای دولت آمریکا به وجود آورد. آنان سعی کردند به شیوههای مختلف رابطه گرگ و میش دوباره برقرار شود.
روز سیزده آبان ماه 1365 رئیس مجلس شورای اسلامی در اجتماع دانشآموزان و دانشجویان از تلاشهای امریکا برای برقراری رابطه با ایران پرده برداشت. این افشاگری موجب قضیه «ایران گیت» و رسوایی امریکا در فرستادن مک فارلین به ایران شد.
5ـ پس از شکست و رسوایی امریکا در قضیه «مک فارلین» امریکا از سیاست زور و چماق استفاده کرد که نتیجۀ آن تهاجم ناوگان امریکایی به کشتیها و هواپیمای مسافری ایران در خلیج فارس بود که در نشان دادن چهرۀ استکباری آمریکا در طول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اهمیت خاصی داراست.
حرکت تاریخی سیزده آبان به سبب مردمی بودن و اتحاد مردمی در تثبیت آن، نقش بسیار با اهمیتی در روند تکاملی انقلاب اسلامی در جهان داشته است. هر چند مفسران غربی و تحلیلگران مخالف داخلی مانند وابستگان به نهضت آزادی این حرکت تاریخی را برآمده از جانب بخشی از حاکمیت تلقی میکردند. اما سیر حوادث با سپری شدن یک دهه از ماجرای گروگانها نشان داد که تسخیر لانه جاسوسی و دستاوردهای آن، نتیجۀ سی سال مبارزات ضد امریکایی مردم بوده است و این مبارزات تنها با دستیابی مردم به تمامی اهداف ضد امپریالیستی انقلاب، پایانپذیر خواهد بود.
بدیهی است امریکا و دولتهای استکباری مادامی که به روش سلطهجویانه خود در جهان ادامه دهند آنان را از حوادثی چون سیزده آبان گریزی نیست.
زیرنویس: