نیایش
مرا دریاب
خدایا! من در پی نیکی و خیرم، نیکی و خیر کجا یافت
میشود جز در درگاه تو؟
خدایا! نه نیکوکاران از یاری و مهربانی تو بینیازند؛ نه
بدکاران از قلمرو و فرمانروایی تو بیرون توانند رفت.
خدایا، خدایا، خدایا! تویی که راه شناخت خود را بر من
آشکار کردی و دست مرا گرفتی و قدم به قدم به خود
نزدیکتر کردی. اگر تو نبودی، نمیدانستم تو کیستی.
خدایا! تو را میستایم که همواره مرا به خودت فرا میخوانی
ولی من در آمدن به سوی تو کوتاهی می کنم و تنبلی میورزم.
امَا هر وقت من تو را فرا میخوانم، زود پاسخ میدهی.
خدایا! من هر چه دارم، از آن توست؛ اما وقتی دست یکی
از بندگانت را به سوی من دراز میکنی و از من قرض
میخواهی، تنگ چشمی میکنم.
خدایا! تویی تنها که میتوانی مرا دریابی؛ مرا دریاب
خدایا!
ترنم کلمات
خورشید و پرتوها
ماهی در آب میچرخد و میپرسد:آب چیست؟ آب کو؟
درخت در ازدحام جنگل تکان میخورد و میپرسد: جنگل چیست؟جنگل
کو؟
سنگ در دل کوه، میپرسد:کوه چیست؟کوه کو؟
پرتوهای خورشید در فضا میلغزد و میپرسند: خورشید چیست؟ خورشید
کو؟
ماهی اگر از آب بیرون بیفتد در مییابد که آب چیست.
درخت اگر از جنگل جدا شود، در مییابد که جنگل چیست.
سنگ اگر از کوه کنده شود، در مییابد که کوه چیست.
پرتو خورشید اگر. .. اما پرتو خورشید از خورشید جدا ناشدنی است. خدایا
من پرتوی از توام، چگونه تو را دریابم؟
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 143صفحه 27