مجله نوجوان 143 صفحه 7
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 143 صفحه 7

عروسی مادر را ندیده بود، همیشه مادر از نشان دادن آن آلبومها طفره رفت، هر وقت هم که سوزان در مورد پدرش از او می­پرسید با پاسخی جز سکوت مواجه نمی­شد. حالا موقع آن بود که آن آلبوم را ببیند سه روز تمام سوزان در خانه به جستجو پرداخت و چیزی پیدا نکرد. حتی زیر شیروانی را که همیشه از رفتن به آنجا هراس داشت بارها زیر و رو کرد ولی هیچ تصویر، عکس و خاطره­ای از ازدواج مادرش پیدا نکرد. کلید حلَ معَما پدر رافائل بود . *** وقتی پدر رافائل با سؤال سوزان مواجه شد. آب دهانش را قورت داد و سعی کرد خودش را عادی نشان دهد. بعد با لبخند از سوزان پرسید: بعد از این همه سال؟! چرا از خودش نپرسیدی؟! سوزان سرش را به زیر انداخت و گفت: هر وقت در مورد این مسئله یا مسئله پدرم از او سوال می­کردم غمگین می­شد. من نمی­توانستم او را غمگین ببینم به همین خاطر. .. پدر در حرف سوزان دوید و گفت بیا برویم به اتاق اعتراف فرزندم! سوزان با تعجب رسید: مگر من... پدر باز هم حرف سوزان را قطع کرد و گفت: من می­خواهم اعتراف کنم! *** اعتراف پدر تکان دهنده بود، یک روز که ماریا برای تهیه یک گیاه دارویی به کوهستان رفته بود در لابه لای تخته سنگها زنی باردار را یافته بود. ماریا به زن کمک کرده بود که وضع حمل کند ولی نتوانست زن را از مرگ نجات دهد. ماریا، پدر رافائل را در جریان قرار داده بود و با راهنمایی او دهکده را ترک کرده بود و سه سال در دِیری، کیلومترها دورتر از روستای خودشان با سوزان زندگی کرده بود. وقتی مادر سوزان و سوزان به دهکده خودشان برگشتند همه کنجکاو بودند که بدانند چه اتفاقی برای مادر سوزان افتاده است ولی از آنجا که مادر هیچگاه تمایلی به حرف زدن راجع به تولد سوزان نداشت حرف و حدیثها کم شد و کم کم به دست فراموشی سپرده شد. بعد از اینکه پدر رافائل این راز را به سوزان گفت، خواست که قبر مادر واقعی سوزان را به او نشان دهد. سوزان در حالی که اشک تمام چهره­اش را پوشانده بود لبخندی زد و گفت: قبر مادر واقعی­ام را بلدم! و به قبر ماریا اشاره کرد. ماریا، در ذهن سوزان نه تنها یک مادر مهربان که فرشته ای فداکار بود. میزگرد

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 143صفحه 7