کاغذ نمکی
پکره بیشتر وقتا
گاهی وقتا سر حاله
خوراکش یه نون سنگک
یه کاسه آب زلاله
می گه قسمتم همینه
کشته و مردۀ خاله
هنوزم مثل قدیما
عاشق سنگ و سفاله
خرج سَموَرش هنوزم
جای نفت، چوب و زغاله
میگه بی وفان جماعت
نسل سگ رو به زواله
همه ش از دست خلایق
شب و روز داره میناله
با یه گاز آخر خطه
شبا که پاش رو پداله
تا بخوای بچه داره
یک کوره یکی لاله
اولیش ناقصه اما
اسم آخریش کماله
یکی شم قات زده رفته
برنگشته دو سه ساله
داش غلام مثل من و تو
گیر کمبود ریاله
تا چشاش کور بشه اونکه
صاحب مال و مناله
پای هر چی شم بلنکه
یه چیزش خیلی با حاله
همه جا اِند خلافه
تو محل امَا محاله!
توی این تهرون ویرونی
که یه ثانیهاش یه ساله
از این آدما زیادن
داش غلام فقط مثاله
* آن وقتها دوچرخه 28 شصت تومان بود و یکی از مارکهای معروف آن،
غزال.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 143صفحه 17