حامد قاموس مقدم
اَه !
باز هم نصحیت ؟
آدم ها خواه ناخواه در سنی قرار می گیرند که به آن نوجوانی می گویند . دوران نوجوانی یک دوران گذر و تبدیل است . تبدیل بچه به آدم بزرگ . در این دوران ، نوجوان ها چه دختر و چه پسر ، با شرایطی جدید و تغییراتی مواجه می شوند که برای آن ها قابل درک نیست . بعضی اوقات حرف ها و اطلاعات ناقص یا حتّی تحریف شده ای از همکلاسیها و دوستان خود که در اصطلاح علمی به آنها گروه همسالان می گویند می شنوند که بعضاً آنها را دچار نگرانی ، وحشت ، انزوا و حتّی در دراز مدّت دچار افسردگی می کند . از این رو نوجوانان به موجوداتی غیر قابل تحمل تبدیل می شوند که همة اهل خانه و مدرسه و دوستان و آشنایان قصد سرکوب و در موارد معقول تر هدایت و راهنمایی آنها را دارند .
به این ترتیب هر کس که به آنها می رسد می خواهد از در نصیحت وارد شود و نادرستیها و کژیهای رفتار و خطرات دور و بر یک نوجوان را که در کمین اوست گوشزد کند و معمولاً هم این داستانها در قالب نهی از منکر ارائه می شود . نواجوانان هم که تحمل مدارس سیّار که درگوشه گوشة زندگی شان راه اندازی شده ندارند از همه چیز و همه کس فرار می کنند و به یکدیگر پناه می برند .
یکی از بزرگترین خوبیهای این مسئله در این است که در این گونه موارد ، نوجوانان دوستانی پیدا می کنند که برای همة عمر به دردشان می خورند و می توانند به اصطلاح با هم صمیمی شوند ولی اتّفاقی که در این میان می افتد و همه از آن غافل هستند ، فاصله ای است که میان والدین و فرزندان ایجاد می شود . فاصله ای که به تدریج به نام فاصلة دو نسل مطرح می شود و این قابل جبران نیست یعنی وقتی نوجوانان به سن نوجوانی و بزرگسالی رسیدند و زندگی مستقل را تشکیل دادند ، همیشه حسرت این موضوع را می خورند . والدین هم که نمی دانند اشکال کار در کجا بوده ، تصور می کنند که فرزندان آنها بی محبت هستند و خودسرانه عمل می کنند .
در حالی که این قضیه به نگرانی بیش از حدّ والدین در قبال آیندة پر خطر و مبهم بر می گردد و همان نگرانی باعث می شود که همیشه لحنی هشدار دهنده و بازدارنده به حرفهایشان بدهند . حتی وقتی که یک نوجوان می خواهد در مورد یک برنامة تلویزیونی با پدرش صحبت کند ، ابتدا باید یک ساعتی در مورد مضرّات تلویزیون و اینکه بهتر است به جای نگاه کردن تلویزیون ، آدم یک جلد کتاب بخواند یا برود و زبان انگلیسی اش را تقویت کند ، نصیحت شود ، بعد هم که بحث به خود فیلم یا نمایش تلویزیونی کشیده می شود ، والدین همیشه فرزندان خود را در قالب شخصیت خطاکار می بینند و قصد یادآوری خطرات و اتفاقات احتمالی را که در کمین نوجوانان و فرزندانشان است ، دارند .
با این توضیحات هیچ بچّه ای حاضر نمی شود که دو کلام با پدر و مادرش صحبت و درد و دل کند ، چه رسد به اینکه در مورد چند و چون تغییرات فیزیولوژیک که در این سنّ و سال برای او اتفاق افتاده و او را به شدّت نگران کرده است آگاه شود . از جوشهای دوران نوجوانی و تغییر صدا گرفته تا مسائل دیگر !
شاید برای گام نخست در راه ایجاد ارتباط صحیح با والدین و حفظ حرمتها و رعایت شأن و احترام آنها ، بهتر باشد پیشنهاد کنید این مطلب را بخوانند و بعد نظر آنها را جویا شوید . اگر هم راه بهتری به ذهنتان می رسد و یا حتی در این راه دچار مشکل خاصّی شدید یا مسئله ای خاص مربوط به سنّ نوجوانی ذهنتان را مشغول کرده ، آن را با ما در میان بگذارید تا بتوانیم با کمک هم و کارشناسانی که در این راه به ما کمک می کنند ، هم مشکل شما را حل کنیم و هم مشکل دیگر دوستانتان را . یادتان باشد پدر و مادرها گلهایی هستند که مثل پروانه دور شما می چرخند و مانند شمع آب می شوند . قدرشان را بدانید و آنها را تنها نگذارید .
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 97صفحه 3