سخنرانی
زمان: 12 آبان 1358 / 12 ذی الحجه 1399
مکان: قم
موضوع: ایجاد روحیه یأس از انقلاب توسط دشمنان ـ ره آوردهای انقلاب
حضار: ورزشکاران و اهالی قزوین
بسم الله الرحمن الرحیم
اجتناب ناپذیری مشکلات در انقلابها
من خوشحالم که با شما ورزشکارهای عزیز، ورزشکارهایی که برای ملت ما پشتوانه هستید، امروز مواجه هستم. من به شما دعا می کنم، به همۀ ملت و به شما ورزشکارها که که قدرت جسمی و ان شاءالله قدرت روحی هم دارید. البته مشکلات هست و مشکلات دنبال هر انقلابی اجتناب ناپذیر است، لکن مشکلاتی نیست که نشود جبران کرد. مشکلاتی است که با یک فرصتی قابل جبران است، لکن باید این احساس در ملت ما باشد که بعد از آنکه طاغوت رفت؛ یعنی قدرتی که هر چه می خواست برای خودش می خواست و همه ثروت ما و ذخایر ما را به نفع خودش و اربابهای خودش چپاول کرد، بعد از رفتن یک همچو طاغوتی، کشور به دست خود شما افتاده است؛ یعنی مال شماست. هر جایی دیگر مال خود اهالی آنجاست. باید اهالی هر ناحیه ای، اهالی هر شهرستانی، اهالی هر روستایی کوشش کند برای ساختن همان جایی که هست. اگر همه دست به هم ندهید و همه قشرها کمک نکنند، به این زودی نمی شود این کشور را که پنجاه سال اقلاً در خرابی اش کوشیده شده است آباد کرد.
تبلیغات دشمن در مأیوس نمودن ملت
الآن دستهایی، قلمهایی، زبانهایی در کار است که ملت ما را مأیوس کند. اشکالاتی می تراشند و نقل می کنند و می نویسند و می گویند؛ همه اش برای این است
که روح یأس در شما، در جوانهای ما، در قشرهای ملت ما ایجاد کنند. اگر روح یأس پیدا بشود در یک جامعه ای، آن جامعه سست می شود و اگر سست شد، نمی تواند به پیروزی برسد. آنها هم چون به حسب شناخت روانشناسی خودشان به اینجا رسیده اند که باید این ملت را مأیوس کرد، هر چه بشود، هی می گویند هیچ نشد. همین که تبلیغات و بوقهای تبلیغاتی شان درصدد این است که بگویند خوب، انقلاب شد و هیچ کاری نشد. این برای این است که شما را از این انقلاب مأیوس کنند. این یک مطلبی است که شیاطین، الهام به اینها کرده که این ملتی که با عزم راسخ خودش یک همچو قدرت بزرگی را شکست، در صورتی که هیچ در دستش نبود و با ایمان راسخ خودش و اجتماع و وحدت کلمه این سد را شکست. آنها یک همچو قدرتی از کشور ما و جوانهای ما دیدند و این خوف درشان پیدا شد که اگر این طور پیش برود، دیگر امکان ندارد که آنها بتوانند باز آن چپاولگری خودشان را اعاده بدهند، پس چه بکنند؟ از طریقهای مختلف شروع کردند به سمپاشی. هر جا توانستند عملاً هم خرابکاری کردند، مثل کردستان، خوزستان، اینجاها عملاً هم مشغول به فساد و مَفْسَده شدند. چنانچه می دانید اخیراً هم جنایت بزرگی کردند و عده ای از سربازها به شهادت رساندند و همین طور باز جنایت دومی را که اشاره کردید که مرحوم آقای قاضی طباطبایی ـ رحمه الله ـ که از دوستان سابق من هستند و سوابق دارم با ایشان، ایشان حبسها رفته است، مجاهدات کرده، تبعیدها شده است. آنها این طور اشخاص را یکی یکی ترور می کنند و منظور این است که مأیوس کنند شما را. آنجا هم که عملاً دست به کار نمی توانند بشوند، شروع می کنند با تبلیغات.
ره آوردهای عظیم انقلاب
هر روز ما مشاهد این مطلب هستیم که یک دسته ای می آیند اینجا شکایت می کنند که مثلاً فرض کنید که در بلد ما، در طرفهای ما کارهایی نشده است و پیشرفتهایی نکرده اند. و گاهی هم به طور کلی می گویند که این انقلاب شد، اما چیزی به دست نیامد.
از این جهت من باید به شما عرض بکنم که انقلاب هشتماهه ـ حدود هشت ماه است
علی الظاهر ـ باید شما ببینید که در این انقلاب هشتماهه باید چی به دست ما بیاید. چه آمده است تا شکایت از آنهایی که نیامده است بکنیم. آمده ها را هیچ، اصلاً این نویسنده ها توجه به آن نمی کنند؛ یعنی توجه دارند، لکن برای ایجاد روح یأس در مردم آنها را اصلاً ذکر نمی کنند. هِی از آن چیزهایی که باید بَعد بشود و حالا نشده، هِی آن را به رخ می کشند. آن چیزهایی که شده اصلاً از آن ذکری نمی کنند. هِی می گویند چه شده؟ حالا من عرض می کنم که آن چیزی که به تصدیق همۀ ملت شده است و آن اینکه دزدها را بیرون کردند. اشخاصی که سرمایه های این مملکت را می دزدیدند و به خارج می بردند و نفت ما را، گاز ما را و سایر معادن را به خارج می فرستادند، در اِزایَش هم چیز مختصری می گرفتند، آن هم برای خودشان، به ملت کاری نداشتند. خوب، این کار شده است. این را کسی می تواند بگوید که این کار نشده است و محمدرضا باز مشغول به خرابکاری است؟ یا امریکا باز در ایران مستشار دارد و مشغول به بردن و خوردن است؟ یک همچو کار بزرگی که سابقه در دنیا ندارد که یک ملت بدون هیچ ساز و برگی مثل امریکایی که اینجا را در حلقومش بلعیده بود، از حلقومش بیرون کشیدند. این را هیچ ذکر نمی کنند که یک همچو کاری شده است. می توانند بگویند نشده است؟ نمی توانند بگویند. اما اصلاً این را هیچ حرفش را نمی زنند. حرف نمی زنند که ما امروز یک وضعیتی داریم که مملکت مان دست خودمان است. شما این آزادی که الآن دارید می توانستید در پنج سال پیش از این، پیش من بیایید؟ اگر یک همچو اجتماعی قاچاقی می آمد بیرون، سرنوشتش جز این بود که باید برود حبس؟ خوب، این یک نعمتی نیست که برای ما حاصل شده است که حالا ما باهم که سالهای طولانی ـ شاید هیچ وقت هم ـ ما خدمت شما نرسیده باشیم، حالا در یک مجلس نشسته ایم با هم صحبت می کنیم، مسائل کشورمان را، مسائل مملکت مان را داریم می گوییم؟ این کار شده است. این شده ها را اصلاً ذکری از آن نمی کنند، می گویند انقلاب چه کرده است؟ انقلاب اسلامی چه کرده است؟
این انقلاب اسلامی برای خاطر اسلامی بودنش با انقلابهایی که در دنیا واقع شده
است، فرقها دارد:
یک فرقش این است که در انقلابهایی که می شده، در کودتاهایی که می شده ـ همین چند روز کودتایی که شده است در یک جایی، تمام مطبوعات و تمام احزاب و تمام اجتماعات را قَدَغَن کردند ـ انقلاباتی که شده است، گاهی یک میلیون، دو میلیون جمعیت کشته شده است. بعد از انقلاب، کشتار دستجمعی می شود. این انقلابْ چون اسلامی بود، هیچ بعد از انقلاب، کشتاری که مردم را بکشند، و مثلاً اینهایی که حالا غلبه کرده اند، چون غلبۀ خود ملت بود، غلبه مال خود ملت بود، آن هم ملت اسلامی، آن هم با اسم اسلام؛ دنبال این نه مطبوعات قدغن شد و نه اجتماعات قدغن شد و نه احزاب قدغن شد. تا چند ماه بعد، بعضیها را دیدند مشغول توطئه اند، الآن هم مشغول اند. بعضیها را دیدند که از خارج چیز اخذ می کنند و دارند توطئه می کنند. بعض مجلات این طوری و بعض مطبوعات این طوری را دادگاه جلو گرفت، برای اینکه ملت را داشت به تباهی می کشید. اما باز همۀ مطبوعات هستند سرجایشان. احزاب هم هستند سرجایشان. و درهای این مملکت هم بازِ به همه جا.
نعمت بزرگ آزادی
این یک نعمتی است که ما از اسلام داریم و از این انقلاب اسلامی؛ نعمت بزرگ آزادی. شما الآن دیگر نمی ترسید از اینکه سازمان امنیت شب بیاید بهانه بگیرد، شما را بگیرد ببرد و حبس کند و اصلاً معلوم نشود که چه شد. چقدر جوانهای ما در حبس رفتند که معلوم نشد چه شد. آنهایی که معلوم شد و ماها مطلع از آن هستیم چقدر زیاد هست و چقدر جوانهای برومند ما را کشتند و چه کردند. اما عدۀ کثیری اصلاً اطلاع از آنها حاصل نشد. عدۀ زیادی را اینها آن طوری که آنوقتها که حمله می کردند به هر طرف، می گفتند می نشانند آنها را توی هلیکوپتر یا چی، می برند بالای دریا، باز می کنند و می ریزند آنجا. اینها حالا هست دیگر؟ اینها از آثار این انقلاب نیست؟ این بی انصافها که می گویند که انقلاب شد و چیزی نشد، اینها را نمی بینند؟ کورند اینها؟ یا می بینند و خائن اند؟
اشکالتراشیهای دیگر که برق، آب، ـ نمی دانم ـ خرابی، چه، چه، چه. خوب، اولاً ما به آنها می گوییم که اینها در انقلاب حاصل شده یا از اول بوده؟ آیا آنهایی که اسفالت نداشتند، آنهایی که آب آشامیدنی نداشتند، آنهایی که بهداری نداشتند، آنهایی که حمام نداشتند، این از چیزهایی است که در انقلاب، این ناداری حاصل شده است یا نداشتند؟ قبلاً نداشتند. ما از هر کس می پرسیم که خوب، شما اسفالت می گویید نداریم، از کِی نداری؟ می گفت: اصلش از اول هیچ برای ما اسفالت درست نکرده اند. راست هم می گویند. خوب، آنها نکردند و خراب گذاشتند و رفتند، از ناحیۀ انقلاب این ضرر وارد نشده، منتها شما می گویید باید انقلاب این کار را بکند. انقلاب مال همۀ شماست، انقلاب را همۀ شما کردید، مملکت هم مال همۀ شماست. همه باید کمک بکنید. دولت هم یکی است. ننشینیم ما به اینکه همه کارها را دولت بکند. آن کارهایی که شده است که از ناحیه های مختلف، باز می آیند به ما می گویند که فلان کارها شده است، چقدر عمارت ساخته شده، چقدر خانه برای مستضعفین ساخته شده، چقدر زمینها اسفالت شده است، چقدر زمینها را دِرو کرده اند، چقدر این جهاد سازندگی خدمت کرده، اینها را هیچ ذکر نمی کنند، اینها را جزء اینکه چیزی نشده ذکر می کنند. همین پریروز از جهاد سازندگی قم آمدند پیش من و گفتند که الآن در تمام اطراف قم و چیزهایی که مربوط به قم است، دیگر ما نقیصه نداریم، همه را درست کردیم. اینها را هیچ ذکر نمی کنند. چقدر حمام، چقدر اسفالت، چقدر ـ عرض بکنم که درو، چقدر فلان. اینها را اصلاً ذکر نمی کنند.
حسن تعاون از برکات انقلاب
این برکتی که از ناحیۀ انقلاب پیدا شده است که خود ملت مشغول اند، این احساسی که در ملت ما پیدا شده است که باید تعاون کند، باید اعانت کند، این از برکات این انقلاب است. اینها را اصلاً ذکر نمی کنند. می گویند چی شده، هیچی نشده. اما فرض کنید که یک نفر آدم یا چند نفر آدم حالا دارای قرض هستند، دارای نمی دانم چی هستند، می گویند خوب، بعد از انقلاب قرض ما ادا نشده. مگر انقلاب که می شود باید قرضها ادا بشود؟
بتوانند، ادا می کنند. اگر بتوانند، قرض هم ادا می کنند.
اما این بهانه گیریها برای این است که شماها را، جوانهای ما را مأیوس کنند. اگر مأیوس کنند جوانهای ما را، این نهضت پیش نرود. کار زیاد شده است و خدمت به مملکت زیاد شده است. و این خدمتهایی که شمردم در رأس همۀ خدمتهاست. بالاترین خدمت، بیرون کردن این دزدها از مملکت بود که شده است این، این را انقلاب کرده. نشده یعنی چی؟ چه چیز نشده؟ اینها می گویند که باز سازمان امنیت ما داریم؟ باز اویسی و نمی دانم کذا هستند سر کار؟ نصیری و امثال اینها؟ خوب، همۀ اینها از بین رفتند. کی این کار را کرد؟ ملت این کار را کرد برای انقلاب اسلامیش. این انقلاب است که این کارها را انجام داده است و مشغول اند الآن به کار. هم ملت مشغول است و هم دولت مشغول است. این جهاد سازندگی که می روند برای خدمت به مردم؛ گاهی وقتها من در تلویزیون می بینم خیلی من خوشحال می شوم از این روحیۀ اینها. البته این خانمهای ضعیف، ضعیف البُنْیه نمی توانند بروند یک زمین بزرگی را درو بکنند، لکن حضور آنها در این مزرعه ها موجب این می شود که خود صاحبان آنجا تقویت می شوند و کارهاشان دو چندان می شود. این دکترها و مهندسین و تحصیلکرده ها و اینها که وارد می شوند در یک جایی و مشغول می شوند به ساختمان یک چیزی و مشغول می شوند به کار یک چیزی، اینها اسباب این می شود که خود آن اهالی آنجا هم به کار واداشته می شوند، کار زیاد شده. اینها کارهایی است که در سطح مملکت دارد می شود و شده است، لکن این بی انصافها می خواهند مأیوس کنند شما را، یأس ایجاد کنند، تا اینکه به واسطۀ ایجاد یأس، هِی کم کم دست بردارند از کار و بگویند که کاری نشده. خوب، تبلیغات تأثیر دارد در انسان. خوب، تبلیغ، هِی تبلیغ، تبلیغ که کاری نشده، این کارهایی که شده را آدم یادش می رود.
شما قوی باشید، چنانچه هستید. شما ورزشکارید و ورزشکارها قوی اند و مؤمن. ایمانتان را حفظ کنید و از این حرفهایی که اینها می زنند و گفتگوهایی که می کنند ابداً خوف به خودتان راه ندهید. و توجه به این داشته باشید که مملکت مال خود شماست و مال خودتان را خودتان باید حفظ بکنید. و کسانی که در هر جا هستند باید مملکت را به عنوان اینکه مال خودشان است، خودشان حفظ بکنند.
سازندگی توأم با آرامش
و اینهایی که شلوغکاری می کنند باید به آنها یا بی اعتنایی کرد یا مشت توی دهانشان زد و از بین برد اینها را، تا مملکت آرامش پیدا کند. و با آرامش، آن وقت ساختنِ حسابی نهایی خواهد شد. مادامی که آرامش در یک مملکتی نباشد و شلوغکارها و آن اشخاصی که ریزه خوار آن رژیم سابق بودند و خدمتگزار به آن رژیم سابق بودند مشغول شدند به اینکه شلوغکاری بکنند و نگذارند آرامش پیدا بشود. وقتی آرامش نباشد نمی شود سازندگی صحیح بشود. در یک شهری که آرامش نیست، نمی شود در آن شهر دیگر ساختمان بشود یا در آن شهر اسفالت بشود یا در آن ناحیه اسفالت بشود. باید آرامش حفظ بشود تا به دنبال این کارها بروند. و من امیدوارم که شماها با قدرت جسمی و روحی که دارید در این نهضت پیش بروید و ابداً به خودتان هیچ یأس راه ندهید که یأس از جنود شیطان است. یکی از جنود شیطان، یأس است. و این شیاطین که یأس را دارند ایجاد می کنند اینها هم از جنود شیطان هستند. و شما یأس به خودتان راه ندهید. امیدوار باشید. پشتوانۀ شما خدای تبارک و تعالی است. و مملکت، مملکت امام زمان است. و شما ان شاءالله پیروز خواهید بود. خداوند شما ورزشکارها را و اهالی قزوین را که سوابق دارند و سوابق دینی دارند، خداوند همه را حفظ کند.