سخنرانی
زمان: 5 آبان 1358 / 5 ذی الحجه 1399
مکان: قم
موضوع: اهتمام به امر کشاورزی ـ مشکل کم کاری
حضار: پاسداران سمیرُم و جهاد سازندگی اصفهان
بسم الله الرحمن الرحیم
عشایر ایران، پشتوانه های کشور
من امیدوارم که این جوانهای برومند ما بتوانند آن خدمت شایسته ای که باید به اسلام و کشور خودشان هست بکنند. و من امیدوارم که ما با نیروی اسلامی و در پناه اسلام بتوانیم به مشکلاتی که هست غلبه کنیم.
عشایر ایران در زمان سابق یکی از پشتوانه های کشور بودند که به واسطۀ سلطۀ این رژیم و دستیاری اجانب، اینها را یکی بعد از دیگری تضعیف کردند. این عشایر بودند که می توانستند در مقابل اینکه دیگران بخواهند تجاوز کنند به کشور خودشان جلوگیر باشند. لکن پدر این محمدرضا ـ رضا خان ـ که آمد، دستور این را ظاهراً داشت که این عشایر را تضعیف کند. البته بعضی از خان هایی که در آن وقت بودند تعدیات داشتند؛ لکن رضا خان نه از این باب تضعیف کرد آنها را، بلکه شاید دستوراتی داشت که نباشند این کسانی که می توانند از کشور خودشان دفاع کنند و نمی گذارند دیگران تجاوز کنند. یک دستور هم این بوده است که عشایر را از بین ببرند. آنها همه قدرتهایی که احتمال می دادند که در مقابل اجانب ایستادگی کنند شکستند. قدرت روحانیت را شکستند؛ قدرت عشایر را شکستند، و هر جایی که می شد، می توانستند، اینها را از بین بردند، و کوچ دادند، از این جهت، یک خیانتی به ایران کردند.
و حالا که دست اینها کوتاه شده است، باید عشایر ایران به وظایف ملی خودشان عمل کنند؛ به وظایف اسلامی خودشان عمل کنند. و طوری نکنند که گفته بشود ـ که ـ
حالا که رژیم رفته است اینها به جان هم افتادند یا به جان مردم افتادند. باید این جهت خیلی مراعات بشود که همۀ جهات اسلامی باشد.
اهتمام دولت و مردم به امر کشاورزی
یک کشوری که الآن مال خودتان شده است، آن کشور به دست خودتان اداره بشود، مثلاً در سطح مملکت یکی از اموری که برای ما الآن لازم است این زراعت است. الآن فصل زراعت است، فصل زراعت پاییزی است. این زراعت را کوشش کنند که به طور شایسته انجام دهند. ما اگر چنانچه زراعت خودمان، کشاورزی خودمان، نتواند کفاف برای خودمان باشد، و دستمان دراز باشد پیش امریکا و امثال امریکا برای ارزاقمان، خوب ما وابسته خواهیم بود؛ نمی توانیم کاری انجام بدهیم؛ آن وقت در جهات سیاسی هم باید وابسته بشویم. باید شماهایی که، مردمی که مشغول کشاورزی بودند، باز هم مشغول باشند. کسانی که پیشتر به واسطۀ مشکلاتی که برایشان ایجاد شده بود، نمی توانستند عمل بکنند، حالا عمل کنند، دولت هم لازم است که پشتیبانی کند از کشاورزها؛ همراهی کند با آنها؛ هم آنها مشغول باشند؛ و هم دولت تا اینکه راجع به کشاورزی ـ که یکی از امور مهمۀ مملکت ماست و ما باید صادر کنیم محصولات خودمان را به خارج ـ اینطور نباشد که ما باز هم گرفتار باشیم، و دستمان پیش خارجیها دراز باشد برای اینکه نان به ما بدهید. این برای یک مملکتی اولاً، یک مملکت اسلامی، عار است که دستش را دراز کند طرف امریکا که شما نان ما را بدهید، حالا بفروشید به ما! این یک عاری است برای ما. ما باید خودکفا بشویم در همه چیز، مِنْ جمله در قضیۀ کشاورزی. ایران یک مملکتی است که کشاورزی او کشاورزی غنی ای باید باشد. ایران یکی از استانهایش می تواند مال خودش را کفاف بدهد، و مابَقی صادر بشود.
چرا باید ایران محتاج باشد به غیر؟ اینها این کار را کردند، به اسم «اصلاحات ارضی» بکلی کشاورزی را از بین بردند، و مملکت ما را به تباهی کشیدند. حالا با خود شماهاست، با خود کشاورزهاست، که کم کاری نکنند؛ مسامحه نکنند. مملکت مال
خودشان ـ الآن ـ شده است؛ مملکتی که مال خودتان است، خودتان باید آبادش بکنید. یک باب باب کشاورزی است، که باید کشاورزی به طور شایسته عمل بشود. و در طرف شماها ـ که مناطق کشاورزی است ـ و هر منطقه ای، ایران همه مناطقش تقریباً مناطق کشاورزی است، و در همه مناطق که زمین دارند و صلاحیت دارد زمینها از برای کشاورزی، کشاورزی بکنند. و جهات البته اسلامی و شرعیش را حفظ بکنند. کشاورزی بکنند تا ان شاءالله از این جهت مستغنی بشویم.
مشکل کم کاری در کارخانجات و ادارات
باز یکی از گرفتاریهایی که هست قضیۀ کارگرهاست؛ در کارخانه ها یک قدری اخلال می شود؛ کم کاری می شود؛ بیکاری می شود. این کارخانه ها مال خودتان است. حالا باید شما هم، کسانی که در کارخانه ها هستند، آنها هم کار بکنند. بلکه کار را زیادتر بکنند از سابق تا جبران بشود.
چنانچه یکی از مشکلات و چیزهایی که هست قضیۀ کارمندهای دولت است. کارمندهای دولت هم از قراری که اطلاع به ما می دهند، کار نمی کنند؛ کم کاری می کنند، آن تشریفات طاغوتی باز هست. اینها غلط است، اینها باید همه تبدیل بشود، و درصدد برآیند که اصلاح بکنند. وزارتخانه ها درصدد برآیند که هر وزارتخانه ای خودش را اصلاح بکند. تا کی باید ما در قید و بند آن مسائل طاغوتی باشیم. یک مطلبی که دولت تصویب می کند، وقتی که گرفتار کاغذبازیها می شود، باز تا مدتی این گرفتاری وجود دارد. این شکایات، مکرر دارد برای ما می آید. در هر روز شاید شکایت بیاید از دولت، از کارمندها، از ادارات، از اینها. اینها باید اصلاح بشود، نمی دانم کِی می خواهند اصلاح بکنند این امور را؟
لزوم پاکسازی و اصلاح تلویزیون
در هر صورت، من از شماها متشکرم. و از این مادرها و برادرها که در جهاد سازندگی هستند و زحمت کشیدند خیلی تشکر می کنم. من وقتی که در تلویزیون این جهاد
سازندگی را ارائه می دهند البته آنطوری که باید ارائه نمی دهند، و دستهایی در تلویزیون هست که انحراف پیدا می شود در آن، مثل اینکه مدیران تلویزیون درست نمی توانند درست برسند به مسائل. دستهائی فاسدی هست که بسیاری از کارها و بسیاری از چیزهایی که در تلویزیون هست، چیزهای انحرافی است. بسیاری از شعارهایی که در تلویزیون هست، اشعاری که در آنجا می خوانند، چیزهایی که در آنجا می گویند، از همین گروههای انحرافی است. اینها باید اصلاح بشود. تا کِی باید که باز تلویزیون ما تابع مسائلی باشد که همه اش انحرافی است؟ یک مسئلۀ انحرافی را چند دفعه در تلویزیون می گویند، اظهار می کنند. آن مصاحبه گر می رود مصاحبه می کند، توی دهان مردم می گذارد چیزهایی را که برای ناراحتی مردم [است]. چند دفعه تکرار می کند یک مطلب را که از آنها یک اقراری بگیرد، هر چه آن هم می گوید حالمان خوب است، این باز اصرار می کند به اینکه مردم را به وحشت بیندازد که کار هیچ خوب نیست! همۀ جهات فاسد است! اینها را باید بریزند بیرون از تلویزیون. اگر نمی توانند، من بفرستم بکنم این کار را. چرا بکنم؟ مسامحه این همه دارد می شود و در همه جا، در همه جا، دارد مسامحه می شود.
و ما نمی دانیم باید چه بکنیم با این وضعی که هست، همه شان اهل مسامحه هستند. همه شان اهل این هستند که می خواهند برای خودشان یک مسئله ای درست بکنند که مبادا یک قلمی برخلافشان گفته بشود. باید یک جوری عمل بکنند که موافق رضای خدا باشد؛ موافق مسیر ملت باشد. باید این امور اصلاح بشود. اگر این امور اصلاح نشود، ما عقب افتاده می مانیم. و جهاد سازندگی را در عین حال بعضی از جاهایش را که می بینم خیلی خوشحال می شوم.
حلّ مشکلات در پرتو وحدت کلمه
من امیدوارم که خود ملت هیچ اتکال به قوای دیگر نکنند؟ خود ملت مشغول بشوند به اصلاح کارهایشان. و امیدوارم که با وحدت کلمۀ ملت و با پشتکارشان کارها اصلاح
بشود و مملکت ما سر و سامان پیدا کند. و مطمئن باشید و مطمئن باشید که با این وضعی که الآن شما دارید که خانمهایی که باید مثلاً در شهرها باشند و به رفاه ـ به قول آن سابقیها باشند ـ حالا می روند در دهات و در جهاد سازندگی وارد می شوند. مهندسین می روند؛ اطبا می روند؛ تحصیلکرده ها می روند. و این همدردی که پیدا شده است در بین ملت ما اسباب اطمینان است که ان شاءالله مسائل حل بشود و ما بر همۀ مشکلات غلبه کنیم، و ان شاءالله اطمینان داشته باشید که شما پیروز هستید. همۀ مسائل به دست خودتان حل می شود. من امیدوارم که کردستان هم به دست شما جوانها و به دست پاسدارها و به دست ارتش و ژاندارمری و اینها [مسائلش] حل بشود. چیزی نیست، با قدرت پیش بروید. خداوند همه تان را حفظ کند.