سخنرانی
لزوم نظارت مردم بر امور جاری کشور
سخنرانی در جمع کارکنان اقامتگاه امام (لزوم نظارت مردم بر امور جاری کشور)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 4 ب‍ه‍م‍ن‌ ‭1357

زمان (قمری) : 25 ص‍ف‍ر ‭1399

مکان: ‫پاریس - نوفل لوشاتو

شماره صفحه : 525

موضوع : لزوم نظارت مردم بر امور جاری کشور

زبان اثر : فارسی

حضار : کارکنان اقامتگاه امام

سخنرانی در جمع کارکنان اقامتگاه امام (لزوم نظارت مردم بر امور جاری کشور)

سخنرانی

‏زمان: 4 بهمن 1357 / 25 صفر 1399‏

‏مکان: پاریس، نوفل لوشاتو‏

‏موضوع: لزوم نظارت مردم بر امور جاری کشور‏

‏حضار: کارکنان اقامتگاه امام‏

‏[بسم‏‏ الله الرحمن الرحیم‏‏]‏

ترمیم ویرانیها با همکاری و بردباری

‏     من از همۀ این آقایان متشکرم که در این موقعی که ما گرفتار این مسائل هستیم، کمک‏‎ ‎‏کردند و کارها را انجام دادند. و باید بگویم که کار، کار خودشان بوده و منزلْ منزل‏‎ ‎‏خودشان بوده؛ و این معنا را تنبه بدهم که وقتی در یک منزل محقری ما باید با اجتماع کار‏‎ ‎‏بکنیم، یعنی دسته جمعی هر کسی یک کارش را بکند، و میسور نیست برای یک نفر یا دو‏‎ ‎‏نفر ‏‏[‏‏که‏‏]‏‏ همۀ کارها را انجام بدهند، آن وقت راجع به کار کشوری که الآن تقریباً باید گفت‏‎ ‎‏مصایب هست و تا حالا خرابکاری بوده، کار یک کشور نمی شود انجام بگیرد الاّ اینکه‏‎ ‎‏همۀ اجزای کشور، همۀ افراد کشور، در آن همکاری کنند. اگر ملت ایران همۀ آنها، هر‏‎ ‎‏کس در هر جا هست، اقدام به ساختمان این مملکت نکند، مملکت به حال خرابه یا‏‎ ‎‏نیم خرابه باقی خواهد ماند و مسئول خواهیم بود همه. هر کس هر کاری را می تواند باید‏‎ ‎‏تا یک مدتی با صبر و تحمل و...، تحمل زحمات اقدام بکند. اگر همچو چیزی شد‏‎ ‎‏مملکتی آباد وصحیح وخوب محقق خواهدشد. همه جهاتش تمام خواهد شد.‏

‏     و باز همۀ اجزای مملکت باید نظارت در امور بکنند که نتوانند شیاطین باز رخنه‏‎ ‎‏بکنند. در ‏‏[‏‏ادارات‏‏]‏‏ دولتی اشخاصی که رفت و آمد می کنند، اینها باید نظارت در‏‎ ‎‏کارهای آنها بکنند، یعنی مثل سمت بازرسی و تفتیش و اینطور چیزها که اگر خطایی اینها‏‎ ‎‏می کنند، تعمدی می کنند ـ عرض می کنم که ـ خیانتی می کنند، به دستگاه قضایی اطلاع‏‎ ‎‏بدهند تا اینکه آنها تعقیب بکنند.‏


خودسری، ریشۀ مفاسد و بی قانونی

‏     همه مصیبتهایی که در این سالها واقع شده است برای این بوده است که دستگاهها‏‎ ‎‏سرِخود بوده اند. از آن دستگاه اول گرفته، آن شخصی که به اسم شاه در این مملکت‏‎ ‎‏حکومت کرده، سرِ خود حکومت کرده، مقید به قوانین نبوده. وقتی که این سرِ خود‏‎ ‎‏حرکت کرد، کسانی هم که دنبال او هستند از او یاد می گیرند، اینها هم سرِ خود می شوند.‏‎ ‎‏وقتی یک مجلسی را به طور سرِخودی و بدون رعایت قوانین به وجود آوردند،‏‎ ‎‏نمایندگان این مجلس هم سرِخود خواهند شد، پایبندِ قوانین نخواهند شد. باید اینها‏‎ ‎‏خاتمه پیدا بکند اگر بخواهد مملکت ایران یک مملکتی بشود که مترقی به معنای واقعی‏‎ ‎‏باشد، نه اینکه لفظی و همین گفتن ترقی. معنویات یک مملکتی را باید درصدد بود که‏‎ ‎‏اصلاحش کرد؛ یعنی باید دست خیانت را کوتاه کرد، دست جنایات را کوتاه کرد. همۀ‏‎ ‎‏جاهایی که یک عضوی از اعضای ادارات دولتی یا دولت، عضوی از اعضای دولت‏‎ ‎‏تکفل می کنند، مردم موظفند که نظارت کنند در آن. آنهایی که می روند آنجا برای‏‎ ‎‏گرفتاریهایی که مثلاً دارند، محاکماتی که دارند، می روند در کلانتریها، می روند در‏‎ ‎‏نظمیه، می روند در ـ عرض می کنم ـ دادگستری و امثال اینها، خودشان باید ناظر باشند که‏‎ ‎‏چه می گذرد. و خودشان مکلفند، اگر بخواهند مملکت اصلاح بشود مکلفند که‏‎ ‎‏چیزهایی که گذشته است اگر خلاف بوده است، به جاهایی که برای این امر تأسیس‏‎ ‎‏می شود اطلاع بدهند تا تعقیب بشوند. اگر مدتی یک همچو جهتی پیش بیاید که یک‏‎ ‎‏محاکم صالحه ای تصرف بکند در همۀ امور، یعنی برسد به داد مردم، همچو نباشد که‏‎ ‎‏مثل حالا باشد که دادگستریها کاری به این حرفها ندارند یا نمی توانند داشته باشند ‏‎ ‎‏ـ عرض می کنم ـ کلانتریها که بخواهند مردم را لخت بکنند، امثال اینها، اگر اینطورها باز‏‎ ‎‏ادامه پیدا بکند فرض کنید که آن دزد بزرگ رفت، دزد‏‏[‏‏های‏‏]‏‏ کوچک جای او می نشینند‏‎ ‎‏و کارها را انجام می دهند. باید همه تان ـ همه مان در این امور دقت کنیم و دنبال کنیم و‏‎ ‎‏فداکاری بکنیم تا اینکه ان شاءالله یک مملکت صحیحی بار بیاید.‏

‏     من از خدای تبارک و تعالی سلامت همۀ شما را می خواهم. و از اینکه این مدت‏

‏شماها زحمت کشیدید عذر می خواهم. خداوند شما همه را حفظ بکند و سلامت بدارد.‏‎ ‎‏و ما حالا می رویم به این مملکت ببینیم که آیا چه می شود. هر چه که بشود هم، ما بنا‏‎ ‎‏داریم که برویم؛ حالا چه از بین راه برگردیم و باز هم خدمت شما باشیم یا خیر، برویم و‏‎ ‎‏پیاده بشویم و هر چه بشود.‏

‏[‏‏یکی از حضار: ما افتخار می کنیم قربان در خدمتتان باشیم.‏‏]‏

‎     ‎‏امام: خدا همه تان را حفظ کند.‏

نگرانی از سرنوشت همراهان

‏     و من این را هم باید بگویم به شما آقایان که ـ به آقای یزدی‏‎[1]‎‏ و بعضی از آقایان‏‎ ‎‏گفتم ـ که من بیعتم را از شماها برداشتم؛ عرض می کنم که ممکن است که آنطوری که‏‎ ‎‏اینها تهیه دیدند در این سفر خطر در کار باشد و من میل ندارم که به خاطر من شما خدای‏‎ ‎‏نخواسته در خطر بیفتید. من سِنم دیگر گذشته، شما حالا جوان هستید.‏

‏[‏‏یکی از حضار: ... این سخن با خون سرخ خویش امضا می کنم.‏‏]‏

‏[‏‏یکی دیگر از حضار: من به خانمها هم عرض کردم که آقا فرمودند احیاناً خانمها نباشند در هواپیما.‏‎ ‎‏ایشان ناراحت هستند که من خدمت شما عرض کنم، مگر امام حسین حضرت زینب و خواهران خویش‏‎ ‎‏را همراه نبردند؟‏‏]‏

‎     ‎‏امام: خوب، حالا امام حسین، امام حسین بود. ما یکجور دیگر است وضعمان. نخیر،‏‎ ‎‏من میل دارم همراه خانمها نباشم، آقایان هم همین طور. همین هم که، خوب گمان‏‎ ‎‏می کنم اگراینطور بشود که من بروم علی_' حده و بعد آقایان ‏‏[‏‏بیایند نگرانی من کمتراست‏‏]‏‏.‏

‏     خداوند عمر شما را زیاد کند؛ موفق باشید ان شاءالله . در هر صورت من برایم ناگوار‏

‏است که برای خاطر من کسی به زحمت بیفتد. من برای خودم مانعی ندارد اما ناگوار است‏‎ ‎‏برایم که ببینم یکی از برادرهای من برای خاطر من گرفتار شده است. ان شاءالله خداوند‏‎ ‎‏همه تان را حفظ کند و موفق باشید.‏

‎ ‎

  • ـ آقای ابراهیم یزدی.