زهد، یکی از بارزترین محسنات اخلاقی است و هر کس این صفت را دارا باشد زاهد می گویند.
سکوت و خاموشی (صمت) در فرهنگ اسلامی اهمیت بسیاری دارد، و نکته های دقیق و ظریفی در روایات اسلامی درباره آن بیان شده، و آثار و ثمرات آن با تعبیرات جالبی ذکر شده است. سکوت به دو قسم عمده سکوت ممدوح و سکوت مذموم تقسیم می شود.
شُکر، اصطلاحی دینی و اخلاقی، به معنای قدردانی کردن از خدا می باشد.
شهوت یکی از قوای لازم درونی انسان است که با حفظ اعتدالش سعادت در پی خواهد داشت. و در فقه و اخلاق از آن بحث شده است و مصادیق متعددی دارد. در قرآن هم در مذمت شهوت رانی آیاتی وجود دارد که دال بر بدی عاقبت کسانی که این امر را پیروی می کنند.
صبر، عبارت است از ثَبات نفس و اطمینان آن و مضطرب نگشتن و مقاومت کردن در بلایا و مصایب، به گونه ای که سینه انسان تنگ نشود و خاطرش پریشان نگردد. در فرهنگ اخلاقی، صبر عبارت است از وادار نمودن نفس به انجام آنچه که عقل و شرع اقتضا می کنند و باز داشتن از آنچه عقل و شرع نهی می کنند.
عجب عبارت است از بزرگ دانستن نعمت و تکیه بر آن و فراموش کردن نسبت نعمت با نعمت دهنده.
عدالت، یعنی نهادن هر چیزی به جای خود و لفظی است که با معنایی وسیع در کلیه شئون آدمی حضور مؤثر دارد. قانون عدالت یک قانون کلی و عمومی است و هر نوع داوری و حکومت را چه در امور بزرگ و چه کوچک شامل می شود.
عفو یکی از خصائص ارزشمند اخلاقی است. و به معنای گذشتن از گناه و ترک کیفر آن است و اصل و ریشه آن به معنی محو و نابودی است. روایات بسیاری مبنی بر عفو و تشویق کردن ائمه (علیهم السلام) به این صفت کریمانه وجود دارد که نشان دهنده اهمیت و ارزش بسیار بالای آن است.
غرور، یکی از صفات رذیله است، که باعث می شود انسان دلخوش به چیزی که موافق هوای نفس و تمایل طبع انسانی است، شود.
خشم و غضب نیرویی است که برای دفاع از خود و پاسداری از حق در نهاد انسان گذارده شده است، اما اگر از محور اصلی خویش خارج گردد تبدیل به یکی از رذائل بزرگ می شود و رذائل مهم دیگری را نیز با خود به همراه می آورد.
«غفلت» ضدّ توجه و تفکر است. رذیله ای است بسیار پست که انسان را به سقوط می کشاند؛ و به قول قرآن شریف، انسان را تا سرحدّ حیوان، بلکه پست تر تنزّل می دهد.
غیبت در اخلاق اسلامی، از اعظم مهلکات، و اشدّ معاصی است. یعنی چیزی نسبت به شخصی که شیعه باشد ذکر کنی که اگر به گوش او برسد او را ناخوش آید و به آن راضی نباشد، خواه آن نقص، در بدن او باشد، یا در نسب او، یا در صفات و افعال و اقوال او، و یا در چیزی باشد که متعلق به او باشد. هم چنین غیبت کردن منحصر به زبان نیست، بلکه هر نوعی که نقصی از غیر را بفهماند غیبت است، خواه به قول باشد، یا فعل، یا اشاره، یا ایماء، یا رمز، یا نوشتن.
یقین، عبارت است از اعتقاد ثابت و قطعی انسان به امری که مطابق با واقع بوده و با هیچ شبهه ای، هر قدر هم قوی، قابل زوال نباشد. یقین در دین به منزله سرمایه است و ایمان متوقف بر آن می باشد. سایر علوم شاخ و برگ آن است و رستگاری در آخرت بدون یقین حاصل نمی شود.
اخلاص پاک کردن نیّت از غیر خدا و انجام دادن عمل تنها برای خدا می باشد. اخلاص در فقه در باب های مربوط به عبادات مانند صلات و صوم به عنوان رکن اصلی نیّت مطرح شده است.
ابتلا، قرار دادن انسان ها در بستر حوادث تکوینی و تشریعی برای رسیدن به کمال لایق می باشد.
قدری تفکر کن در حالات علی بن الحسین، و مناجات آن بزرگوار با حضرت حق، و دعاهای لطیف آن سرور که کیفیت آداب عبودیّت را به بندگان خدا تعلیم می کند.
اگرچه «دین» را مجموعه ای از عقاید، اخلاق و احکام دانسته اند و فقه را دانش فهم قوانین و احکام عملیِ خدای سبحان تعریف نموده اند که فقیهان بر پایه ی روش تحقیقِ اجتهادی، به استنباط آن ها از منابع مشخص، اقدام می کنند، امـا گـوهر دیـن و مقـصود متعالی آن را نمی توان منحصر در فهم و تفهیم احکام عملی دانست؛ چه که حقیقت دین و گوهر درخشان و هدایتگرِ آن، آمیزه ای از سه ساحت عقاید، اخلاق و احکام است . بنابراین، تقلیل دین به اصول و فروع، و وانهادن اخلاق، تحریف آن حقیقـت والا و تعالیبخش، و انحراف از مسیر کمال و سعادت است . چنان کـه تحدیـد تفقّـه، بـه فقـه الأخبار یا فقه کتاب و سنت، یا توسعه ی قلمرو احکام دین به هر آنچه در عالم است، و همچنین متورم ساختن فقه، نیز تحریفی آشکار، زیـان بـار و قطعـاً ابتـر و بـی سـرانجام خواهد بود. و نیز، بی اعتنایی به آموزه های کتاب و سنت و جستن مـسیر سـعادت، از رهیافـت انحصاری عقل و عرف، سرانجام به جمود و شیء گشتگیِ انسان منتهی شده و انسان را از حرکت و پوییدن مسیر تعالی و کمال، باز می دارد. آری، دین و تفقّه در آن را ، اگر از حصار و بند چنین قرائت های افراطی و تفریطـی رها نکنیم، آنچه از حقیقت تعالی بخش دین در اختیار مردم قرار خواهد گرفت، نه تنها پیش برنده و هدایتگر نیست که قرائتی کاریکاتوری و غیر واقع بینانه خواهد بود که در نهایت، به عبور از دین یا غرق شدن در تحجر خواه