دکتر حسن الزین Dr. Hassan – zein
«لبنان»، مسلمان
مدیر مسئول مجلۀ لبنانی العرفان
استاد و کارشناس حقوقی
بی تردید بزرگ ترین دستاورد امام، از بن و ریشه درآوردن رژیم شاه بوده است. من سایر دستاوردهای انقلاب اسلامی را نتیجۀ منطقی همین دستاورد می دانم. شاید برای اوّلین بار در تاریخ باشد که نمی توان یک انقلاب را از یک مرد جدا کرد. او همان
[[column]]
[[column]]
انقلاب است و انقلاب هم اوست. واقعیت این را می گوید و تاریخ هم روشن نموده که انقلاب ایران نمی توانست بدون رهبر عظیم الشأنش راه خود را پیش ببرد. شخصی که انگیزه های انقلاب را در ضمیر و وجدان تمامی مردم خود در طول بیش از سه دهه از مبارزات و از طریق سخنرانیهای پرمعنی و پرتحرک بنیان نهاد و تثبیت نمود.
نقش وی همواره انگیزندۀ اصلی تحقق طرحها و برنامه ها بوده و هست و خواهد ماند. شکل این مبارزات در سخنان و بیانات وی، در مقاومت منفی وی علیه رژیم شاه و در طرحهای مثبت وی که اصول نظام جدید پس از انقلاب را تبیین می نمود، بروز می کرد. از این لحاظ می توان دستاوردهایی را که بعد از انقلاب تحقق یافت و از قبل خواستار اجرای آنها بود، به شکل زیر خلاصه کرد:
صداقت شالودۀ کار سیاسی در ایران گردید در حالی که قبل از آن ماکیاولیسم بنیان کار سیاسی بود.
امام با این عبارت مفهوم کار سیاسی را دگرگون ساخت و این همان چیزی است که ما امروز به طور روشن در تمامی کارهای حکومت ایران میبینیم.
امام نخستین وظیفه را نجات ملتهای اسلامی از «وضع نابسامان اقتصادی» قرار داده و در سخنرانیها آن را منبع فسادها و جرایم بزرگ می خواندند. دیدگاه امام در
این زمینه با مضمون آخرین دستاوردهای جامعهشناسی جدید انطباق دارد. در همان سخنرانی در صفحات 64 و 65 از کتاب درسهایی در جهاد و مقاومت، می فرماید: «آیا فکر می کنید دزدی که شبانه از دیوار مردم بالا می رود و زندگیش را به خطر می اندازد یا آن زنی که عفت خود را وسیلۀ تجاوز قرار می دهد جرمی را مرتکب شده اند؟ وضع زندگی یا گرسنگی است که منشأ تمامی این جرایم و فسادها ست.»
یا در وضعیت و موقعیت زن در جامعه می فرماید: «ما مخالف رشد و پیشرفت زنان نیستیم بلکه مخالف فحشاء و منکر و تجاوز می باشیم.» آزادی با حرف و کلام تحقق نمی یابد و رشد و تعالی با ادعا ایجاد نمی شود. با یک نگاه منصفانه به دستاوردهای انقلاب می توان مطمئن شد که آنچه انجام شده تحقق دیدگاهی است که امام خواهان آن بوده و دیگران را به تحقق بخشیدن به آن دعوت نموده اند. ایشان بالا بردن سطح زندگی یا بهبود بخشیدن به وضعیت اجتماعی را بسیار مهم دانسته اند.
[[column]]
[[column]]
در یک مطالعۀ آگاهانۀ سخنان امام و در مقایسۀ دستاوردهایی که انقلاب و نظام جدید داشته اند می توان حجم واقعیت این دستاوردها را دید. امام در گفتگویی مطبوعاتی (صفحۀ 216 درسهایی از جهاد و مقاومت) می فرماید: «رژیم شاه تمامی آزادیهای فردی و دمکراسی را از بین برد و نقش انتخابات و مطبوعات و احزاب را از محتوا خالی کرد. او (شاه) خود اعضای پارلمان را تعیین می کرد و مانع ایجاد هرگونه گروه بندی سیاسی و دینی می شد. استقلال قضایی و آزادی فرهنگی اساساً وجود نداشت. شاه اصل تفکیک قوای سه گانه را تعطیل کرد و به سوی سیستم یک حزبی حرکت کرد. عضویت در آن حزب یک دستور اجباری بود که سرپیچی از آن مجازات داشت.»
آیا منصفانه نیست که بگوییم این اوضاع کاملاً عوض گردیده است؟ کسی که تحولات اجتماعی و سیاسی در برهۀ اخیر را پیگیری کرده باشد، این موضوع را کاملاً درک می کند. گذشته از این باید توجه داشت که
تصور امام از ثروتها و املاک مصادره شده از رژیم گذشته و امکان بازگشت این املاک به صاحبانش چه بوده است. وی می فرماید: «صاحبان این املاک ثروتی را در اختیار داشتند که از آنِ جامعه است و باید به آن برگردد. آنها در نتیجۀ پیاده نکردن قوانین اسلامی است که ثروتمند شده اند.» و در مورد صنعتی شدن، امام می فرماید: «در خصوص صنعتی شدن کشور باید گفت که این خواستۀ ماست (صفحۀ 318 همان کتاب) ولی به شرطی که این صنعت ملی و مستقل باشد و همگام با کشاورزی و مکمل آن در جهت مصالح اقتصادی کشور عمل کند، نه اینکه یک صنعت وابسته باشد.
اصلاحات کشاورزی که ما دنبال آن هستیم، مالکانی را که مخالف شریعت اسلام هستند مورد بازخواست قرار می دهد و نظام ارباب - رعیتی را از بین می برد.»
انصاف اقتضا دارد که بگوییم تمام آنچه
[[column]]
[[column]]
که در این سخنان آمده، یا بیشتر آن، هم اکنون تحقق یافته و به صورت یک واقعیت درآمده و نظام خانها و ارباب - رعیتی از بین رفته و یا از بین برده شده است و قوانین اسلامی هم به طور کامل از سوی نظام حاکم بر ایران اجرا می گردد.
آنچه راجع به افق برنامه های سیاسی و اجتماعی امام عرض کردم، فقه اجتماعی و سیاسی را منعکس می نماید که ابعاد مختلف مشکلات ما را در بر دارد و اهداف و آرزوهای ملتها را به یک آیندۀ بهتر منعکس می کند.
این همان طرحی است که امام آن را به عنوان طرح جایگزینی مطرح ساخت و بخش اعظمش را در حیات خود به اجرا گذاشت و بخش باقیماندۀ آن در راهنماییها و اعمال خلفهای صالحش، امام خامنه ای و امام رفسنجانی، تجسم می یابد و آن دو پیرو همان خط و نظام هستند.