[[column]]
بیا ای شوکت آیینههامان
دمی بنشین درون سینههامان
بیاب این زورق بشکستهات را
بیاب این عاشق دلخسته ات را
تو رفتی روح ما با کاروان رفت
تو رفتی ابر هم از آسمان رفت
چه دارت ابر آهت ای خمینی
بنازم بر نگاهت ای خمینی
خیالت آه می آید پی من
نمی گنجد نوایت در نی من
هرای ابر عرفانی خمینی
جهانی، جان جانانی خمینی
قرارم ده بجان بی قرارت
بنوشان از زلال ذوالفقارت
به دریا برده ای این سینه ام را
تو احیا کرده ای آیینه ام را
تو هر جا بوده ای خورشید آنجاست
امام عاشقان جاوید آنجاست
[[column]]
[[column]]
[[column]]
سلامت باد ای نور پیمبر
درودت باد ای شمشیر حیدر
بنازم بر تبارت ای خمینی
فدای یادگارت ای خمینی
الا ای عاشق سرمست سرمد
ببین گام پدر در گام احمد
هرای سینه اش از آه پیداست
پدر در چهره اش چون ماه پیداست
گل عشق است صد آیینه دارد
همه داغ پدر در سینه دارد
هر آنکس محو عرفان خمینی است
بداند راه او راه حسینی است
چه نوری بود بر بنیاد احمد؟
خدایا آتشین شد جان احمد
شراری شعله زد بر طور جانش
بسوزانید هم جان و جهانش
همان عشق و فنا و آتش و نور
چو موسی در حریم وادی طور
بسی زین فتنه ها در جام عشق است
فنا زیباترین فرجام عشق است
***
قرار سینههامان بی قراری است
اماما چشمه ات در شهر جاری است
تو را شور حسینی می شناسد
خمینی را خمینی می شناسد
مرنجان عاشقا لفظ دری را
غلافی نیست تیغ حیدری را