نامه های رسیده
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: مقاله

زمان (شمسی) : 1374

زبان اثر : فارسی

نامه های رسیده

‏در جریان بیماری و رحلت جانگداز‏‎ ‎‏یادگار گرامی حضرت امام خمینی(س)‏‎ ‎‏علاوه بر پیامهای تسلیت خارجی،‏‎ ‎‏نامه‌‌‌ ها و پیامهای بسیار زیادی از سراسر‏‎ ‎‏کشور اعم از تقاضای اهداء قلب و‏‎ ‎‏اعضاء بدن یا تسلیت و ابراز همدردی به‏‎ ‎‏بیت معظم حضرت امام خمینی رسید‏‎ ‎‏حضور، ضمن تشکر و قدردانی از‏‎ ‎‏نامه‌‌‌ های مخلصانه این عزیزان، نظر‏‎ ‎‏خوانندگان گرامی را به قسمت‌‌‌ هایی از‏‎ ‎‏این نامه‌‌‌ ها جلب می‏‎‌‌‌ ‎‏نماید.‏

‏□‏ حضور


‏«بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم»‏

‏سلامٌ علیکم‏

‏با سلام و درود بر بهار انسانها و شکوفایی‏‎ ‎‏دورانها و به خورشید فروزان امامت و سلام و‏‎ ‎‏درود بر رهروان و شیفتگان و دلباختگان او که‏‎ ‎‏یک لحظه از لحظات زندگی از یاد او غافل‏‎ ‎‏نبوده و برای رسیدن وصالِ دلربایش از هر‏‎ ‎‏سعی و کوشش دریغ نمی‏‎‌‌‌ ‎‏ورزیده و افتخار‏‎ ‎‏زیارت او را با سلطنت بر زمین و زمان مبادله‏‎ ‎‏نمی‏‎‌‌‌ ‎‏کنند و سلامی به پهنای وسعت جهان و‏‎ ‎‏با سلامی به سرخی خون شهیدان از صدر‏‎ ‎‏اسلام تاکنون و سلامی به گرمی نور خورشید‏‎ ‎‏و با سلامی به اندازۀ غم و اندوهی که در‏‎ ‎‏درونم موج می‏‎‌‌‌ ‎‏زند و با سلامی خدمت شما‏‎ ‎‏خانوادۀ محترم مرحوم حاج سید احمد آقا‏‎ ‎‏خمینی‏

‏لیلا روستا - دوّم راهنمایی ‏

‏فیروزآباد فارس‏

‏در حالی این نامه را می‏‎‌‌‌ ‎‏نویسم که بغض‏‎ ‎‏گلویم را گرفته است، امام ما با حرکت‏‎ ‎‏جهانی خود، با تأسی از ولی‌الله الاعظم(ع) با‏‎ ‎‏الهام از قرآن و ائمه، حکومت ‏‎‌ ‎‏الله و حکومت‏‎ ‎‏اسلامی را بنیان نهاد و چه زود از میان امتش‏‎ ‎‏رَخت بربست و به سوی حق شتافت. و هنوز‏‎ ‎‏دیر زمانی از آن واقعۀ جانسوز نگذشته بود که‏‎ ‎


‏آئینۀ تمام نمای امام و مجاهد نستوه انقلاب‏‎ ‎‏و ذخیرۀ الهی در انقلاب، حضرت‏‎ ‎‏حُجت‌الاسلام والمسلمین حاج سید احمد‏‎ ‎‏خمینی(ره) با رحلتش دلهای همه را سوزاند‏‎ ‎‏آن هنگام که خبر ارتحال آن بزرگوار را شنیدم‏‎ ‎‏احساس کردم که کوهی بزرگ بر روی کمرم‏‎ ‎‏افتاده است و اکنون با هزاران آه و اندوه در‏‎ ‎‏حالی که شِکْوۀ این داغ بزرگ را به درگاه‏‎ ‎‏خدای بزرگ می‌‌‌ برم این نامه را می‌‌‌ نویسم.‏‎ ‎‏خیلی عظیم است این مصیبت، من لازم‏‎ ‎‏است که عرض کنم این وظیفۀ آحاد ملت ما‏‎ ‎‏بود که در مراسم تشییع حاج احمد آقا(ره)‏‎ ‎‏شرکت کنند، آن وقت شما خاندان خمینی در‏‎ ‎‏آستانه سال نو، در حالی که اکثریت قریب به‏‎ ‎‏اتفاق ملت ما از این ضایعۀ بزرگ قلبهایشان‏‎ ‎‏مُتٲلِّم است بار دیگر آن بیت معظم، با وجود‏‎ ‎‏تمام ایثارگریهای خود و با تحمل تمام‏‎ ‎‏سختیها و رنجها در زمان طاغوت، و حقّ‏‎ ‎‏عظیمی که به مردم ما و اسلام و مسلمین‏‎ ‎‏دارید درس بزرگ‌منشی و افتخار و تواضع را‏‎ ‎‏به همۀ ما دادید، چه کردید شما ای‏‎ ‎‏بزرگمردان اسلام راستین و ای راست قامتانِ‏‎ ‎‏تاریخ، در شب عید و در ایام ارتحال آن‏‎ ‎‏بزرگوار اطلاعیه‏‎‌‌‌ ‎‏ای صادر کردید و فرمودید‏‎ ‎‏که مردم طبق سنّت سالهای قبل عید نوروز را‏‎ ‎‏جشن بگیرند. الله‌اکبر! در آن لحظه تمام‏‎ ‎‏موهای بدنم سیخ شد، عرق شرم و خجالت‏‎ ‎‏بر تمام وجودم نشست، واقعاً من از این همه‏‎ ‎‏عِزّ و افتخاری که بیت معظم شما می‏‎‌‌‌ ‎‏آفریند‏‎ ‎

‏ خجالت می‏‎‌‌‌ ‎‏کشم، ما هر چه داریم از‏‎ ‎‏فداکاری امام ما و فرزندان او و اهل بیتش که‏‎ ‎‏تمام تهدیدها و شکنجه‌ها و رنجها را در‏‎ ‎‏زمان طاغوت تحمل کردند، داریم اگر امروز‏‎ ‎‏اسلام و انوار قرآن تابان است اوّلاً به وجود‏‎ ‎‏امام زمان(عج)، و در ثانی به برکت خاندان‏‎ ‎‏عظیم‏‎‌‌‌ ‎‏الشأن خمینی کبیر(ع) و رشادتهای‏‎ ‎‏شهیدان، می‏‎‌‌‌ ‎‏باشد درود خدا بر شما باد.‏

‏راستش را بخواهید من از وجود مبارک و‏‎ ‎‏ملکوتی حضرت عالی (حاج سیدحسن‏‎ ‎‏خمینی) تا قبل از ارتحال پدر بزرگوارتان‏‎ ‎‏اطلاعی نداشتم بعد از آن واقعۀ جانگداز‏‎ ‎‏سیمای نورانی و تابندۀ شما را از تلویزیون‏‎ ‎‏البته نه بطور واضح بلکه خیلی زود دوربین‏‎ ‎‏فیلمبرداری از کنار تصویر شما گذشت، علیٰ‏‎ ‎‏ایّحال وقتی سیمای شما را دیدم یک تسلای‏‎ ‎‏خاطری به من دست داد عشق و محبت شما‏‎ ‎‏در دلم نشست از آن زمان تاکنون آرزو دارم که‏‎ ‎‏خدا توفیقی دهد و به زیارت شما شرفیاب‏‎ ‎‏شوم.‏

‏در روز تشییع آن بزرگوار، در شهر اهواز هم‏‎ ‎‏مراسم بزرگداشت برگزار شد جمعیت آن قدر‏‎ ‎‏بود که از حسینیۀ اعظم شهر اهواز مردم را‏‎ ‎‏گفتند که به طرف مصلای مهدیۀ امام‏‎ ‎‏خمینی(ع) بروند روز بعد هم مراسم دیگری‏‎ ‎‏در مصلا برگزار شد. در آن روز من ناباورانه‏‎ ‎‏شاهد حضور دسته دستۀ عشایر عرب بودم که‏‎ ‎‏با پرچمهای خود وارد مصلا می‏‎‌‌‌ ‎‏شدند و‏‎ ‎‏جملاتی به این معنی که «کجاست‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏حاج احمد خمینی اگر رحلت کرده» و دور تا‏‎ ‎‏دور مصلا می‏‎‌‌‌ ‎‏دویدند و پرچمها را تکان‏‎ ‎‏می‏‎‌‌‌ ‎‏دادند و جوانان آنان به شدت بر بدن و‏‎ ‎‏سینۀ خود می‏‎‌‌‌ ‎‏زدند گویی عزیزترین کسِ خود‏‎ ‎‏را از دست داده‏‎‌‌‌ ‎‏اند (البته در مراسم تشییع و‏‎ ‎‏جاهای دیگر ما شاهد این صحنه‏‎‌‌‌ ‎‏های‏‎ ‎‏شورانگیز بودیم) اینها همه برای بزرگداشت‏‎ ‎‏آن بزرگوار و حضرت امام برپا شده بود. امّا‏‎ ‎‏حقیقتاً آیا می‌‌‌ شود آن حق عظیمی که امام‏‎ ‎‏امت و شهیدان و خاصه اهل بیت آن بزرگوار‏‎ ‎‏و مجاهدتهای فرزندان او که بر ملت ما‏‎ ‎‏دارند، آیا می‌شود با گریه و ناله کردن و سینه‏‎ ‎‏‌‌‌ زدن پاسخ داد اگر چه اینها همه باارزش است‏‎ ‎‏و موجب ضربه خوردن دشمنان سیه‏‎‌‌‌ ‎‏روز‏‎ ‎‏انقلاب و استحکام انقلاب و نظام اسلامی‏‎ ‎‏است امّا تنها چیزی که می‏‎‌‌‌ ‎‏توانم بگویم این‏‎ ‎‏است که جز خدا هیچ کسی نمی‏‎‌‌‌ ‎‏تواند جزای‏‎ ‎‏این همه خیرات و برکاتی که شامل حال‏‎ ‎‏مسلمین و خاصه ملت ماست را به امام و‏‎ ‎‏شهیدان بدهد.‏

‏در پایان بگویم که نگارندۀ نامه کوچک‌تر‏‎ ‎‏از آن است که بخواهد دربارۀ خود سخن‏‎ ‎‏بگوید ولی مَحضِ اطلاع حضرتعالی بگویم‏‎ ‎‏که، من 16 سال سن دارم و منزل ما در شهر‏‎ ‎‏اهواز است. و سوگند یاد کرده‏‎‌‌‌ ‎‏ام که‏‎ ‎‏لحظه‏‎‌‌‌ ‎‏ای هم از راه پرافتخار و مُستقیمی که‏‎ ‎‏امام بنیان نهادند که راه انبیاء عظام الهی و راه‏‎ ‎‏نبی‏‎‌‌‌  ‎‏اسلام و راه ائمه اطهار و راهی است که‏‎ ‎‏مرضی نظر ولی‌‌‌ الله الاعظم است این راه را‏‎ ‎

‏رها نخواهم ساخت و در تمام مراحل و‏‎ ‎‏مناسبتها سعی و کوششم را بر این خواهم‏‎ ‎‏نهاد که پیشگام باشم هم نامه از حالت عادی‏‎ ‎‏خود بیرون آمد و طولانی شد و هم خدای‏‎ ‎‏نخواسته شما را با این نامه خسته و اذیت‏‎ ‎‏نمودم سرتان را بدرد آوردم، شرمندۀ شما و‏‎ ‎‏خاندانتان هستم، امیدوارم که به کرم و بزرگی‏‎ ‎‏خود ببخشید. امیدوارم که بار دیگر شما را از‏‎ ‎‏تلویزیون زیارت کنم و افتخار شرفیابی به‏‎ ‎‏حضورتان را اگر لایق باشم داشته باشم و‏‎ ‎‏انشاءالله که این خواهد بود که با حضورتان در‏‎ ‎‏صحنه‌‌‌ های انقلاب در پشت‌‌‌ سر مقام‏‎ ‎‏رهبری، و تأسی از انوار جدّ بزرگوارتان امام‏‎ ‎‏خمینی و نصایح پدر بزرگوارتان حاج سید‏‎ ‎‏احمد خمینی شاهد حضور شما در تمام‏‎ ‎‏عرصه‌‌‌ ها باشیم و دلهایمان با انوار شما‏‎ ‎‏تجلّی یابد امید است که بندۀ حقیر را از دعا‏‎ ‎‏فراموش نفرمائید (صلّی‌الله علیکم یا اهل‏‎ ‎‏بیت الکرامة و العِزّة و الجَلالَة. و رحمةالله و‏‎ ‎‏برکاته).‏

‏غلام شما عبدالرزاق اهوازی    ‏

‏ 1/1/74‏

‏من دختری 19 ساله هستم و مدتهاست‏‎ ‎‏که بابایم به سرای ابدی شتافته است و چون‏‎ ‎‏گل از شاخۀ زندگیمان پرپر شده اما مادر‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏گرامیم، وقتی در صحنۀ تلویزیون امام عزیز و‏‎ ‎‏فرزند گرامیشان را می‌‌‌ دیدم که دست‌‌‌ نوازش‏‎ ‎‏بر سر بی‌‌‌ پدران بلند می‌‌‌ کردند باعث تسکین‏‎ ‎‏قلبم می‌‌‌ شد و جای خالی پدر را کمتر‏‎ ‎‏احساس می‌‌‌ کردم.‏

‏مادر جان، من از کودکی عاشق امام و‏‎ ‎‏بیت شریفش بودم. همیشه آرزو می‌‌‌ کردم که‏‎ ‎‏به خدمت حضرت امام و حاج احمد آقا‏‎ ‎‏مشرف بشوم و ایشان را از نزدیک ملاقات‏‎ ‎‏نمایم. ولی مادر جان نمی‏‎‌‌‌ ‎‏دانم چرا به برخی‏‎ ‎‏از آرزوها نمی‏‎‌‌‌ ‎‏توان رسید؟ شاید لیاقت چنین‏‎ ‎‏کاری را نداشته‏‎‌‌‌ ‎‏ایم و نخواهیم داشت.‏‎ ‎‏ای کاش برای یک لحظه بجای خدمتکار‏‎ ‎‏جماران بودم و گلهای جماران را از نزدیک‏‎ ‎‏مشاهده می‏‎‌‌‌ ‎‏کردم و بوسه بر جاهای خالی آن‏‎ ‎‏دو عزیزمان می‏‎‌‌‌ ‎‏زدم...‏

‏کنیز شما هاجر دروخوار از ماکو‏

‏حاج سید احمد آقا خمینی کسی که با‏‎ ‎‏دیدن چهره‏‎‌‌‌ ‎‏اش تمام افکار و اذهان به سیمای‏‎ ‎‏نورانی امام عزیزمان معطوف می‏‎‌‌‌ ‎‏شد کسی که‏‎ ‎‏همچون یک دلاور بسیجی در رکاب امام‏‎ ‎‏مبارزه کرد کسی که در صف اوّل حامیان و‏‎ ‎‏عاشقان ولایت فقیه مردانه ایستاد‌‌‌‌‌ - کسی که‏‎ ‎‏همچون مظلومی برای اسلام و انقلاب جهاد‏‎ ‎‏کرد کسی که چهره‌‌‌ اش یادآور پیام نهفتۀ‏‎ ‎

‏انقلاب و اسلام بود و صحبتش از پیامی گرم‏‎ ‎‏که پشتوانۀ انقلاب بود سرچشمه می‌‌‌ گرفت.‏

‏امّا خبر رحلت یادگار امام راحل دیگر‏‎ ‎‏مجالی را برای گریه نگذاشت و به یکباره در‏‎ ‎‏بخش رودبار شهرستان غوغا شد. اشکها‏‎ ‎‏سرازیر شدند - همه در سوگ و ماتم - اشک‏‎ ‎‏چشمان مردم بی‌‌‌ اختیار سرازیر می‌شد -‏‎ ‎‏کودک یتیمی هم بی‌اختیار به گریه می‌‌‌ افتاد و‏‎ ‎‏می‌‌‌ گفت پدرم رفت عجب فراغی است. آری‏‎ ‎‏پدر محرومین رفت.‏

‏برادر حقیر شما و دوستدار بیت امام راحلمان شهرام‏‎ ‎‏مرادی به نمایندگی از مردم داغدار بخش رودبار شهرستان‏‎ ‎‏روستای رازمیان‏

‏ای یادگار دو یادگار بزرگ ایران ای یادگار‏‎ ‎‏امام خمینی و سید احمد خمینی تو یادگار‏‎ ‎‏همۀ مردم ایران هستی به خدا قسم انگار‏‎ ‎‏حضرت امام خمینی و حاج سید احمد‏‎ ‎‏خمینی از دنیا نرفتند چون خداوند یکتا کسی‏‎ ‎‏را به ما عطا فرموده از آن خانواده بزرگوار و‏‎ ‎‏پیغمبرگونه که ما دیگر هیچ غمی نداریم‏‎ ‎‏پیش خداوند چون به ما کمک نموده است.‏‎ ‎‏خداوند این چهره نورانی را برای همۀ ملت‏‎ ‎‏ایران نگهداری می‌‌‌ کند، آمین.‏

‏ ‏

‏قلم در دست گرفتم تا شراره‌‌‌ های درد و‏‎ ‎‏رنج را از وجودم بَر کنم و بر کاغذ سرازیر‏‎ ‎


‏نمایم. اینها را به آن نیت ننوشته‌‌‌ ام که منتی‏‎ ‎‏گذاشته باشم و با الفاظ به جدال برخیزم‏‎ ‎‏نوشتم که روحم را تسکین دهید و درد درونم‏‎ ‎‏را مداوا کنید و به حق می‌‌‌ دانید و می‌‌‌ دانم که‏‎ ‎‏رسالتتان طبابت روح می‌‌‌ باشد. مدّتی است‏‎ ‎‏روح و دل حقیر چون کبوتری شکسته بال‏‎ ‎‏قصد پر زدن بر گرد ضریح عشق را دارد و آن‏‎ ‎‏هم تحت‌‌‌ تأثیر خوابی که دیدم چون درویشی‏‎ ‎‏دلسوخته و ناامید در نیمه‌‌‌ های شب به راز و‏‎ ‎‏نیاز با او پرداختم. و از اینکه در کوچه‌‌‌ های‏‎ ‎‏ضلالت عمرم حقیقت را دیدم و لمس کردم‏‎ ‎‏دوست ندارم این بخت بزرگ از من رو گرداند‏‎ ‎‏و مطالبی را که می‌‌‌ نویسم نه بر تزیّد تعصب‏‎ ‎‏می‌‌‌ باشد و نه فدا کردن حقیقت زیر پای‏‎ ‎‏مصلحت و ناراحتم از اینکه نمی‌‌‌ توانم حرف‏‎ ‎‏درونم را بر صفحات کاغذ بنگارم دوست دارم‏‎ ‎‏برایتان از درد و رنج و از غصه‌‌‌ هایی که در‏‎ ‎‏طی زندگی دیدم بگویم. امّا خوابی که چون‏‎ ‎‏ناصرخسرو مرا برانگیخت و شور شوق‏‎ ‎‏انقلابیم را افزون‌‌‌ تر کرد برای شما بیان‏‎ ‎‏می‌‌‌ نمایم شب هفت یادگار امام با توجه به‏‎ ‎‏مشکلات رفت و آمد تصمیم گرفتم در حرم‏‎ ‎‏بمانم مدّتی بود عشق دیدار امام زمان تمام‏‎ ‎‏وجودم را مشتعل کرده بود آن شب پس از‏‎ ‎‏اقامه نماز و دعای کمیل به بیرون از حرم‏‎ ‎‏جهت وضوی مجدد برای نماز حاجت رفته‏‎ ‎‏بودم تنها ذکرم این بود خدایا حال که به خاطر‏‎ ‎‏کمی ریاضت و محنت از دیدار امام زمان‏‎ ‎‏محرومم نمودی و صلاح را در این دیدی‏‎ ‎

‏خدایا خالصانه و صادقانه دوست دارم امام‏‎ ‎‏را در خواب ببینم خلاصه بعد از بجا آوردن‏‎ ‎‏نمازهای متعدد و قرآن خوابیدیم امّا اثری‏‎ ‎‏نشد نماز صبح را به امامت حاج آقا جوادی‏‎ ‎‏به جا آوردم و دوباره در کنار ضریح‏‎ ‎‏ناخودآگاه به خواب رفتم خواب دیدم حرم‏‎ ‎‏مملوّ از جمعیت با همان صحنه، همان‏‎ ‎‏ترکیب شب هفت امام دستمال سفیدی در‏‎ ‎‏دست دارند و مشغول ریختن اشک در حین‏‎ ‎‏سخنرانی می‌‌‌ باشد و مدام این جمله را تکرار‏‎ ‎‏می‌‌‌ کند مردم احمد تفسیر انقلاب بود احمد‏‎ ‎‏چشم و چراغ انقلاب بود (که حقیر در‏‎ ‎‏سروده‌هایم به آن اشاره کردم) آنقدر گریه‏‎ ‎‏کردم که از خواب برخواستم.‏

‏ سیهیلا زروانی – دانشجوی‏‎ ‎‏رشتۀ علوم تربیتی‏

£‏ ‏

‏انا لله و انا الیه راجعون‏

‏بیت معظم حضرت امام خمینی (قدس سره شریف)‏

‏با تقدیم مخلصانه‌‌‌ ترین سلامها و عرض‏‎ ‎‏تسلیت بمناسبت ارتحال جانسوز حضرت‏‎ ‎‏حجت‌‌‌ الاسلام والمسلمین حاج سید احمد‏‎ ‎‏آقا که بعد از امام راحل امید ما خانواده‌‌‌ های‏‎ ‎‏شهداء بود به محضر کلیه اعضای آن بیت‏‎ ‎‏شریف بویژه مادر عزیزش و همسر گرامیش‏‎ ‎‏و از درگاه ایزد منان توفیق صبر و استقامت و‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏بقای طول عمر با عزت و کرامت برای کلیه‏‎ ‎‏اعضای آن خانواده شریف خواستاریم و‏‎ ‎‏امیدواریم این مرکز اعتقاد که چشم مسلمین‏‎ ‎‏جهان به آن دوخته شده و قلب خانواده‌‌‌ های‏‎ ‎‏شهداء را آرامش بخشیده تا ابدالعمر زنده و‏‎ ‎‏جاوید و با حرمت و عزت حفظ و ارتقاء یابد‏‎ ‎‏که این مورد نویدی است به محبان آن بیت‏‎ ‎‏معظم انشاءالله رحمان که این مورد خدا‏‎ ‎‏وکیلی خواست درونی ماست اینجانب برادر‏‎ ‎‏3 شهید هستم که بینی و بین‌الله آنقدر خودم‏‎ ‎‏و مادرم و اعضای خانواده‌‌‌ ام دل شکسته‏‎ ‎‏شدیم در جریان ارتحال جانکاه سید احمد‏‎ ‎‏آقا که در شهادت شهیدانمان که مظلومانه‏‎ ‎‏شهید شدند قابل وصف نیست باز هم از‏‎ ‎‏درگاه ایزد متعال می‌‌‌ خواهیم که حاج سید‏‎ ‎‏حسن راه و خط مشی حضرت امام(ره) و‏‎ ‎‏مرحوم حاج سید احمد آقا را ادامه دهند و‏‎ ‎‏شما بدانید ما خانواده‌‌‌ های شهداء پشت سر‏‎ ‎‏شما و مقام معظم رهبری حرکت و به فرمان‏‎ ‎‏شما لبیک خواهیم گفت انشاءالله.‏

‏از طرف خانواده شهید محسنی‌‌‌ ها‏

£

‏بِسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‏

‏امیدواریم سلام و سپاس بی‌‌‌ پایان این حقیر‏‎ ‎‏دختر کوچک خود را که از دشت سرسبز‏‎ ‎‏مازندران نثارتان می‌‌‌ کند پذیرا باشید و همواره‏‎ ‎

‏ در پناه خداوند و در جهت خدا بنده خوب‏‎ ‎‏خدا باشید.‏

‏شما خانوادۀ گرامی همواره الگوی‏‎ ‎‏نمونه‌‌‌ ای بودید و همیشه سعی می‌‌‌ کنم شما را‏‎ ‎‏سرمشق خود قرار دهم. درگذشت یادگار‏‎ ‎‏امام بزرگوارمان حاج سید احمد خمینی من و‏‎ ‎‏همه کسانی را که به سجایای اخلاقی آن‏‎ ‎‏عزیز آگاه بودند، داغدار و غمگین ساخت.‏‎ ‎‏من خود را در این ضایعۀ دردناک سهیم و‏‎ ‎‏شریک دانسته و شادی روح فقید سعید و بقا‏‎ ‎‏و دوام بازماندگان را از ایزد منان خواهانم.‏‎ ‎‏انشاء‌‌‌ الله که خداوند به مادر رنج کشیده و‏‎ ‎‏خانوادۀ گرامی و فرزندان صالح آن مرحوم‏‎ ‎‏صبر بی‌‌‌ نهایت عطا فرماید. می‌‌‌ دانم که‏‎ ‎‏دوری جاوید سروران رنج جانکاهی دارد و‏‎ ‎‏به خصوص آن مرحوم به ملت ایران و فرزندان‏‎ ‎‏شهیدان مانند پدر بزرگوارشان امام خمینی‏‎ ‎‏(قدس سره) محبت بسیاری ابراز می‌‌‌ کردند و‏‎ ‎‏همچون پرستاری دلسوز از بیماران خود‏‎ ‎‏غمگساری می‌‌‌ کردند. مرحوم حاج سید احمد‏‎ ‎‏تمام خوی و خصلت امام خمینی را به ارث‏‎ ‎‏برده بودند. هرگاه من به چهرۀ نورانی و‏‎ ‎‏مهربان او می‌‌‌ نگریستم یاد امام در دلم زنده‏‎ ‎‏می‌‌‌ شد. اما اکنون باید با از دست دادن آن‏‎ ‎‏مرد فداکار عشق ما به امام و راه او بیشتر‏‎ ‎‏باشد. به اندازه‌‌‌ ای که دشمنان قادر به‏‎ ‎‏برگرداندن ما از راه آن پیر بت‌شکن نباشند.‏‎ ‎‏این انقلاب میراث پدر عزیزمان است و باید‏‎ ‎‏با جان و دل آن را حفظ و مراقبت کنیم.‏

[[column]]

[[column]]


‏من از خداوند می‌‌‌ خواهم توفیقی به من‏‎ ‎‏دهد تا برای لحظۀ کوتاهی هم که شده به‏‎ ‎‏حضور شما بیایم و به تمامی بازماندگان امام‏‎ ‎‏بزرگوار خدمت کنم و احساس می‌کنم‏‎ ‎‏خداوند این‌گونه از گناهان من بگذرد. بدانید‏‎ ‎‏اگر سبکبال بودم به همراه باد صبا می‌‌‌ آمدم و‏‎ ‎‏اگر بال داشتم به بام خانه‌‌‌ تان پر می‌‌‌ گشودم.‏

‏کسی که آرزوی دیدار شما را دارد‏

‏دخترت – سال دوّم دبیرستان‏

£

‏بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‏

‏با عرض سلام به خانوادۀ عزیز و گرامی‏‎ ‎‏امام خمینی(ره) وقتی که امام از ایران به سوی‏‎ ‎‏آسمان یعنی خدا رفت من 5 سال بیشتر‏‎ ‎‏نداشتم من می‌‌‌ خواستم امام را ببینم من‏‎ ‎‏می‌‌‌ خواستم پیش امام بروم و چهرۀ نورانی‌‌‌ اش‏‎ ‎‏را ببینم امّا کوچک بودم نمی‌‌‌ توانستم به پیش‏‎ ‎‏امام بیایم من وقتی که در تلویزیون شنیدم که‏‎ ‎‏احمد آقا خمینی در بستر بیماری هستند‏‎ ‎‏خیلی ناراحت شدم من در نمازهایم دعا‏‎ ‎‏می‌‌‌ کردم تا احمد آقا خمینی زودتر خوب بشود‏‎ ‎‏و پیش شما برگردد من ارتحال احمد خمینی‏‎ ‎‏را به شما خانوادۀ عزیز تسلیت می‌‌‌ گویم من‏‎ ‎‏در آن روزی که آقا احمد خمینی در‏‎ ‎‏بیمارستان بود در مهمانی بودم در قزوین پیش‏‎ ‎‏مادربزرگم و وقتی تلویزیون گفت: احمد‏‎ ‎

‏ خمینی رحلت کرده نتوانستم بیایم تهران چون‏‎ ‎‏راهم دور شده بود خودم که کوچک هستم و‏‎ ‎‏نمی‌توانم بیایم برای همین باید مرا پدر و‏‎ ‎‏مادرم بیاورند ولی تنها خودم و برادرم به‏‎ ‎‏مهمانی رفته بودیم با داییم برای همین‏‎ ‎‏نتوانستم به تهران بیایم از شما خانوادۀ محترم‏‎ ‎‏معذرت می‏‎‌‌‌ ‎‏خواهم البتّه آنها خیلی دوست‏‎ ‎‏داشتند که در این مراسم شرکت کنند امّا‏‎ ‎‏فرصت جور نشد.‏

‏ارتحال تنها یادگار امام احمد خمینی را به‏‎ ‎‏شما تسلیت می‏‎‌‌‌ ‎‏گویم در صورت امکان‏‎ ‎‏لطف نمایید و جواب نامه را بنویسید.‏

‏نرجس علیخانی‏

£

‏از یگانه معبود بزرگ می‏‎‌‌‌ ‎‏خواهم که سایۀ‏‎ ‎‏شما خاندان خمینی کبیر ابرمرد تاریخ را‏‎ ‎‏هیچگاه از سر ما ملّت ایران کم نکند گاه از‏‎ ‎‏خداوند مهربان می‏‎‌‌‌ ‎‏خواهم گله کنم که چرا‏‎ ‎‏خدایا چرا فرزند عزیز امام یادگار گرانقدرش‏‎ ‎‏را به این زودی از ما گرفتی خدایا ما به چهرۀ‏‎ ‎‏مهربان او که گاه گاه از صفحۀ تلویزیون‏‎ ‎‏نمایان می‏‎‌‌‌ ‎‏شد خو گرفته بودیم احساس‏‎ ‎‏می‏‎‌‌‌ ‎‏کردیم که امام هنوز در بین ماست چرا به‏‎ ‎‏این زودی شمع وجودش به خاموشی گرائید‏‎ ‎‏و باز می‏‎‌‌‌ ‎‏اندیشم که خداوند بزرگ انسانهای‏‎ ‎‏پاک و بزرگوار را به خاطر اینکه دوستشان دارد‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏می‏‎‌‌‌ ‎‏خواهد که زودتر به سویش پرواز کنند امّا‏‎ ‎‏با همۀ این حرفها دل آرامش نمی‏‎‌‌‌ ‎‏یابد و زخم‏‎ ‎‏درون التیام نمی‏‎‌‌‌ ‎‏یابد هزاران بار آرزو می‏‎‌‌‌ ‎‏کنم‏‎ ‎‏که ای کاش مرده بودم که چنین داغ سنگینی‏‎ ‎‏را که چنان داغ اباعبدالله الحسین(ع) است‏‎ ‎‏بر قلب مجروحم تحمّل نمی‏‎‌‌‌ ‎‏کردم.‏

‏خداوند بزرگ شما خانوادۀ امام را دوست‏‎ ‎‏دارد برای همین است که عشق شما را در دل‏‎ ‎‏ما قرار داده است هنگامی که خبر بیماری‏‎ ‎‏حاج آقا احمد عزیز را شنیدم گویی بند بند‏‎ ‎‏دلم را پاره کردند خاضعانه هنگام نماز و در‏‎ ‎‏تمام آن روزهای غم‏‎‌‌‌ ‎‏انگیز برای سلامتی‏‎ ‎‏ایشان دعا کردم هنگامی که خبر رحلت‏‎ ‎‏ایشان را به من گفتند احساس کردم که باز‏‎ ‎‏قیام کربلا شد و اباعبدالله یا ابوالفضل‏‎ ‎‏العباس(ع) به شهادت رسیدند ولی باران‏‎ ‎‏اشکها هم این مصیبت بزرگ را کاهش‏‎ ‎‏نمی‏‎‌‌‌ ‎‏دهد و من تا زنده هستم این مصیبت‏‎ ‎‏بزرگ را فراموش نمی‏‎‌‌‌ ‎‏کنم و از خداوند بزرگ‏‎ ‎‏می‏‎‌‌‌ ‎‏خواهم که حاج آقا حسن عزیز را که نوگل‏‎ ‎‏این باغ است با بقیۀ افراد بیت امام عزیز تا‏‎ ‎‏ظهور امام عصر(عج) در پناه خودش محفوظ‏‎ ‎‏بدارد والسلام. خدانگهدار شما‏

‏تهمینه نظرخانی ‏

‏روستای شریف‌آباد‏

£‏ ‏

‏این بندۀ حقیر از دورترین نقطه ایران برای‏‎ ‎

‏ شما نامه می‏‎‌‌‌ ‎‏نویسم من این نامه را با دستی‏‎ ‎‏لرزان، گلویی بغض گرفته و چهره‏‎‌‌‌ ‎‏ای غمناک‏‎ ‎‏برایتان می‏‎‌‌‌ ‎‏نویسم هر چند زبان قاصر و عاجز‏‎ ‎‏است ولی می‏‎‌‌‌ ‎‏خواهم از طرف خودم و‏‎ ‎‏خانواده‏‎‌‌‌ ‎‏ام و کلیه دوستانم از بخش انارک که‏‎ ‎‏در 75 کیلومتری شهرستان نائین قرار دارد‏‎ ‎‏رحلت جانگداز و جانسوز حاج سید احمد‏‎ ‎‏آقا خمینی را به شما و خانوادۀ محترم تسلیت‏‎ ‎‏عرض بنمایم هر چند که این رحلت جانگداز‏‎ ‎‏برای ما باور کردنی نیست ولی تقدیر و‏‎ ‎‏سرنوشت الهی مهلت نداد که آن عزیز بیشتر‏‎ ‎‏در بین ما باشد ...‏

‏زهرا دستان - دیپلمه فرهنگ و ادب‏

‏ شغل (قالیباف)‏

£

‏من با اندوهی وصف‏‎‌‌‌ ‎‏ناپذیر و با قلبی‏‎ ‎‏سرشار از مهر و محبت ضایعۀ اسفبار را به‏‎ ‎‏شما و بیت شریف امام امت تسلیت گفته و‏‎ ‎‏صبر جلیل برای شما از خداوند منان مسئلت‏‎ ‎‏دارم.‏

‏شقایق پرپر شد‏

‏ستارگان ملتمسانه اشک ز ابر‏

‏عاریت ستاند  ‏

‏یادگار رهبر انقلاب، در ناباوری به ملکوت‏‎ ‎‏اعلی شتافت.‏

‏آسمان تنگ‌تر شد‏

[[column]]

[[column]]


‏کوه اشکهایش را در چشمه‌های‏

‏زلال ریخت‏

‏تک گل گلزار عشق بهار‏

‏خسته از سنگینی شبنم بهاران ‏

‏با چشم تر به سجده رفت...‏

‏سلماسی - محمد اکبرزاده (ناصح)‏

£

‏یا من اسمه دواء و ذکره شفاء‏

‏محضر مبارک بیت شریف و معظم بزرگ مرد عرفان و‏‎ ‎‏بنیانگذار کبیر نظام مقدس جمهوری اسلامی‏‎ ‎‏سلام علیکم؛‏

‏پس از عرض بهترین سلام و درودهای‏‎ ‎‏خالصانه به محضر آن بیت معظم و نورانی و‏‎ ‎‏نثار سلام و صلوات به روح پرفتوح و‏‎ ‎‏ملکوتی حضرت امام امت سلام ا... علیه و‏‎ ‎‏آرزوی سلامت و صحت کامله برای وجود‏‎ ‎‏مقدس تنها یادگار امام(ره)؛ بنده حقیر‏‎ ‎‏بعنوان قطره‏‎‌‌‌ ‎‏ای ناچیز از امواج عظیم‏‎ ‎‏شیفتگان راه و خط امام و یکی از کسانی که‏‎ ‎‏حیات معنوی خویش را مرهون حضرت امام‏‎ ‎‏امت می‏‎‌‌‌ ‎‏باشم لازم می‏‎‌‌‌ ‎‏دانم بدنبال بیماری‏‎ ‎‏که برای نور چشم امام و پشتوانه محکم‏‎ ‎‏انقلاب و بازوی توانمند رهبری معظم‏‎ ‎‏انقلاب پیش آمده تمامی اعضای بدن‏‎ ‎‏خویش اعم از قلب، کبد، کلیه و... را در راه‏‎ ‎‏حصول سلامت و بهبود کامل حضرت‏‎ ‎

‏ حجةالاسلام والمسلمین حاج سید احمد‏‎ ‎‏خمینی حفظ‌ الله تعالیٰ اهداء نمایم. خدا‏‎ ‎‏می‌‌‌ داند از آن روزی که این حادثه تأثر‌‌‌ انگیز و‏‎ ‎‏غیرمنتظره را شنیدم قلبم در فشار است.‏

‏پس شما را سوگند می‌‌‌ دهم به روح بلند و‏‎ ‎‏ملکوتی حضرت امام(ره) اگر نیاز به پیوند‏‎ ‎‏اعضاء بدن باشد مرا در جریان قرار دهید تا با‏‎ ‎‏نثار قلب و کلیه‌هایم گوشه‌‌‌ ای ناچیز از دین‏‎ ‎‏خود به امام و انقلاب را ادا نموده باشم.‏‎ ‎‏ضمناً سن بنده 23 سال می‌باشد و اعضای‏‎ ‎‏بدن برای این کار کاملاً مناسب می‌‌‌ باشد...‏

‏اصغر ایرانی کلور‏

£

‏بیت محترم حضرت امام خمینی(ره) جماران‏

‏ با سلام و آرزوی شفای عاجل از صاحب‏‎ ‎‏زمان حضرت حجةالاسلام حاج سید‏‎ ‎‏احمد آقا خمینی تقاضای عاجل از آن بیت‏‎ ‎‏محترم دارم که اینجانب با تمام وجودم‏‎ ‎‏حاضرم دو کلیه و قلبم را به نور چشم ملت‏‎ ‎‏ایران تنها یادگار امام عزیزمان اهداء نمایم.‏

‏همچنین فرزند پسرم حاضر می‌‌‌ باشد به‏‎ ‎‏خواسته خودش یک کلیه خود را اهداء نماید.‏‎ ‎‏و افتخار و اجرش برایمان افتخاری می‌‌‌ باشد‏‎ ‎‏تقاضا می‌‌‌ کنیم شما را به روح امام بزرگوار‏‎ ‎‏این خواسته ما را برآورده نمائید.‏

‏حسام و نبی ایران‌نژاد‏

[[column]]

[[column]]


£

‏بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‏

‏خانواده محترم و معزز جناب آقای حاج سید احمد آقا‏‎ ‎‏خمینی‏

‏سلام علیکم‏

‏احتراماً از خداوند عاجزانه مسئلت‏‎ ‎‏می‌‌‌ دارم انشاءالله هر چه سریعتر به آن عزیز از‏‎ ‎‏جان گرامی‌‌‌ ترم سلامتی و بهروزی را برگرداند‏‎ ‎‏و وجود شریفشان از هر عیب و ناراحتی‏‎ ‎‏مصون باشد و کسالتی هم که پیدا شده است‏‎ ‎‏انشاء‌‌‌ الله مرتفع گردد بدینوسیله به اطلاع آن‏‎ ‎‏عزیزان می‌‌‌ رساند اینجانب سید محمدعلی‏‎ ‎‏امامی جانبازی هستم و اینرا اعلام می‌‌‌ دارم‏‎ ‎‏که چنانچه نیاز به هر عضوی از بدن ناقابل‏‎ ‎‏من می‌‌‌ باشد حاضرم با کمال رضایت و برای‏‎ ‎‏خشنودی خدا اهداء نمایم انشاءالله. ‏

‏سید محمد امامی‏

£

‏احتراماً به استحضار می‌‌‌ رساند، چنانچه‏‎ ‎‏در هر زمان و مکان و لحظه‌‌‌ ای جهت‏‎ ‎‏بهبودی کامل حال عمومی آقا سید احمد‏‎ ‎‏یادگار امام راحلمان نیازی به عضوی از بدن‏‎ ‎‏برای پیوند و هر طوری که پزشکان صلاح‏‎ ‎‏می‌‌‌ دانند باشد، اینجانب آمادگی کامل خود‏‎ ‎‏را تماماً و کمالاً برای اهداء تمام اعضاء و‏‎ ‎‏جوارح بدن خود به آن عزیز که انشاءالله خدا‏‎ ‎

‏هر چه زودتر شفای عاجلش عطا کند. هر چه‏‎ ‎‏سریعتر اعلام می‌‌‌ نمایم.‏

‏پرویز مؤمنیان ماسول‏

£

‏بیت شریف حضرت امام خمینی(ره) - جماران‏

‏ اینجانب آمادگی خود را جهت اهداء یکی‏‎ ‎‏از کلیه‌‌‌ هایم/ ای مثبت/ برای شفاء عاجل‏‎ ‎‏یادگار عزیز امام راحل اعلام می‌‌‌ دارم.‏

‏احترام قصابیان‏

‏کوی نصر/ گیشا/ خیابان دوازدهم پلاک هیجده‏

£

‏بسمه تعالیٰ‏

‏ با سلام و دعای خیر، احتراماً اینجانب‏‎ ‎‏احمدعلی امجدیان دانشجوی ترم سوم‏‎ ‎‏کارشناسی رشته مدیریت مرکز آموزش‏‎ ‎‏مدیریت غرب کشور و کارمند مخابرات با‏‎ ‎‏افتخار و تمایل قلبی تقاضا دارم قلب و کلیه‏‎ ‎‏‌‌‌ های خود را به حضرت حجت‌الاسلام‏‎ ‎‏والمسلمین حاج سید احمد آقا خمینی یادگار‏‎ ‎‏حضرت امام اهداء نمایم امیدوارم در کنار‏‎ ‎‏دریای بیکران جمهوری اسلامی قطره‌‌‌ ای در‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏مقابل آب دریا باشم.‏

‏والعاقبة للمتقین‏

‏احمدعلی امجدیان کارمند مخابرات و‏‎ ‎‏دانشجوی ترم سوم کارشناسی مدیریت ‏

‏23/12/73‏

£

‏بسمه تعالیٰ‏

‏بیت محترم امام خمینی /ره/(ره)‏

‏با اهداء سلام و تحیات و با مسألت‏‎ ‎‏داشتن شفا و بهبودی کامل و طول عمر با‏‎ ‎‏برکت بیشتر برای حضرت حجت‌الاسلام‏‎ ‎‏والمسلمین حاج سید احمد خمینی از درگاه‏‎ ‎‏خداوند منان بدینوسیله خالصانه آمادگی‏‎ ‎‏خود را برای اهداء هر عضوی از بدنم را اعم‏‎ ‎‏از قلب و کلیه و غیره که در جهت ادامه‏‎ ‎‏حیات و بهبودی کامل حضرت‏‎ ‎‏حجت‌الاسلام والمسلمین حاج سید احمد‏‎ ‎‏خمینی مفید باشد اعلام می‌‌‌ کنم.‏

‏رونوشت 1 برادر دکتر عارفی سرپرست تیم پزشکی‏‎ ‎‏معالج حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین حاج سید‏‎ ‎‏احمد خمینی‏

‏رونوشت 2 سرپرستی محترم روزنامه جمهوری اسلامی ‏

‏الحقیر جهانبخش مرادی عموی شهید عظیم مرادی و‏‎ ‎‏عموی جانباز ستار مرادی‏

‏اصفهان، تهران، شماره 161 تلکس ت‏

‏ 22/12/73‏


£

‏بسمه تعالیٰ‏

‏دفتر حجت‌الاسلام والمسلمین حضرت حاج سید‏‎ ‎‏احمد خمینی عزیز و خانواده محترم دفتر بیت حاج آقا‏‎ ‎‏احمد خمینی تنها یادگار بنیانگذار انقلاب اسلامی‏‎ ‎‏جهان‏

‏پس از عرض سلام اینجانب علی باهوش‏‎ ‎‏کارمند ذوب‌‌‌ آهن با خالصترین و پاکترین‏‎ ‎‏احساسات بعنوان یک سرباز گمنام چنانچه‏‎ ‎‏قابل دانسته و اجازه فرمایند جسم ناقابل خود‏‎ ‎‏را جهت تیم پزشکی تنها یادگار امام‏‎ ‎‏رضوان‌الله علیه هدیه نمایم تا چشم دشمنان‏‎ ‎‏کور و قبول حق گردد.‏

‏با تقدیم پاکترین احساسات علی باهوش‏

£

‏فیروز آباد تهران، شماره 523 تاریخ 23/12 ‏

‏جماران حجت‌الاسلام حاج آقا احمد خمینی‏

‏ با سلام و آرزوی سلامتی برای آن عزیز ما‏‎ ‎‏نیز اندوهگین و ناآرام می‌‌‌ باشیم و حاضرم‏‎ ‎‏قلب و کلیه خود را تقدیم کنم.‏

‏جان نثار آزاده رضا اسلامی مخابرات فیروزآباد فارس‏

‎ ‎

£

‏بسمه تعالیٰ‏

‏بیت محترم حضرت امام(ره)‏

‏ضمن درود فراوان بروح بلند و ملکوتی‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏حضرت امام(ره) و بنیانگذار نظام مقدس‏‎ ‎‏اسلامی و آرزوی سلامتی و طول عمر برای‏‎ ‎‏مقام معظم رهبری بمنظور قدردانی از‏‎ ‎‏مبارزات و ایثارگریهای رهبر کبیر انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی ایران که در دوران نقاهت ایشان طی‏‎ ‎‏نامه‌‌‌ ای حاضر به اهداء قلبم به حضرت امام‏‎ ‎‏بودم و از این فیض الهی بی‌‌‌ بهره ماندم اکنون‏‎ ‎‏در امتحانی دیگر به پاس مجاهدتهای حاج‏‎ ‎‏سید احمد آقا خمینی تنها یادگار امام‏‎ ‎‏راحلمان با کمال میل و رضایت کامل‏‎ ‎‏حاضرم هر کدام از اعضاء بدنم که باعث‏‎ ‎‏بهبودی این فرزند برومند حضرت زهرا(س)‏‎ ‎‏می‌‌‌ شود به ایشان اهداء نمایم که بتوانم‏‎ ‎‏بدینوسیله قطره ناچیزی از دریای بیکران و‏‎ ‎‏خروشان حق امام و فرزند ایشان به ملت بویژه‏‎ ‎‏قشر محرومین و مستضعفین ادا شود.‏

‏با احترام: محمد پروین‏

£

‏بسمه تعالیٰ‏

‏محضر مبارک بیت محترم و مکرم حضرت‏‎ ‎‏حجةالاسلام و المسلمین جناب آقای حاج سید احمد‏‎ ‎‏خمینی یادگار امام خمینی رضوان‌الله تعالیٰ علیه:‏

‏پس از حمد خداوند و با سلام و شفاء‏‎ ‎‏جهت بهبودی کامل جسمانی برای فرزند‏‎ ‎‏فاطمه زهرا(س) از ایزد منّان مسئلت‏‎ ‎‏می‌‌‌ نمایم و ما بعدالعنوان. بنده حقیر محمّد‏‎ ‎‏ملابابائی نائینی متولد 1334 ساکن نائین‏‎ ‎‏بنابر احساس تکلیف شرعی بر خود واجب‏‎ ‎

‏ می‌‌‌ دانم با توجه به وضع موجود جسمانی‏‎ ‎‏یادگار عزیز حضرت امام خمینی آمادگی‏‎ ‎‏خود را جهت اهداء هر یک از اعضای ناقابل‏‎ ‎‏جسم خود به تیم پزشکی اعلام می‌‌‌ نمایم‏‎ ‎‏چون این جسم به صورت امانت از طرف‏‎ ‎‏خداوند به بندگان عطا شده و از آن بایستی‏‎ ‎‏حداکثر استفاده و به نحو مطلوب از آن بهره‏‎ ‎‏گیرد و از طرفی بنده نمی‌‌‌ توانم از این امانت‏‎ ‎‏خدادادی جهت اسلام عزیز در حال حاضر‏‎ ‎‏بهره‌‌‌ ای ببرم و بدون جهت به هدر می‌‌‌ رود و‏‎ ‎‏با توجّه به اینکه هر دم و بازدم این یادگار امام‏‎ ‎‏عزیز برای پیکره انقلاب اسلامی مایه افتخار‏‎ ‎‏و وجود حیاتی داشته و دارد باشد که انشاءالله‏‎ ‎‏توانسته باشم رضای حقّ تعالیٰ را نیز حاصل‏‎ ‎‏و ذره‌‌‌ ای از دین خود را نسبت به انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی اداء کرده باشم و در قیامت از‏‎ ‎‏شفاعت انبیاء و امامان معصوم بخصوص‏‎ ‎‏فاطمه زهرا(س) برخوردار شوم امید است آن‏‎ ‎‏بیت محترم تقاضای حقیر را قبول و جهت‏‎ ‎‏اقدام به تیم محترم پزشکی ابلاغ فرمایند.‏

‏با تشکر فراوان محمد ملابابایی‏

£

‏بسمه تعالیٰ‏

‏خدمت باسعادت بیت شریف حضرت امام‏‎ ‎‏خمینی(ره)‏

‏با درود فراوان به روح پرفتوح بنیانگذار‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏جمهوری اسلامی ایران و شهیدان همیشه‏‎ ‎‏جاوید انقلاب اسلامی و شفای هرچه زودتر‏‎ ‎‏یادگار پدر بزرگوارمان از درگاه ایزد منان‏‎ ‎‏اینجانب اسماعیل پوررستم برادر دو شهید،‏‎ ‎‏خودم مجروح جنگی آماده‌ام اگر قابل باشم‏‎ ‎‏با دو فرزندم قلب، کلیه، کبد، تمامی اعضای‏‎ ‎‏وجودمان را تقدیم یادگار حضرت امام‏‎ ‎‏بنمائیم با صبر عاجل از درگاه خداوند متعال‏‎ ‎‏سلامتی آن خانواده بزرگ را خواستاریم که‏‎ ‎‏چشم مستضعفان به آن بیت معظم می‌‌‌ باشد.‏

‏آذربایجان شرقی – مراغه - خیابان قدس - کوچه‏‎ ‎‏شریفخان - خانواده شهیدین - اسماعیل پوررستم‏

£

‏حال ضمن عرض ادب به استحضار‏‎ ‎‏می‌رسانم که بنده حقیر محمدرضا طالبی‏‎ ‎‏فرزند محمدعلی به شماره شناسنامه‏‎ ‎‏104676 متولد 1353 صادره از شیراز که‏‎ ‎‏ساکن شیراز – شاهچراغ - کوچه سردزک‏‎ ‎‏(انتصاریان) محله بیات، منزل قبلی حاج آقا‏‎ ‎‏حدائق پلاک 111 می‌‌‌ باشم، ضمن راز و نیاز‏‎ ‎‏به محضر قدس الهی و درخواست عاجزانه‏‎ ‎‏برای سلامتی شما فرزند برومند امام (قدس‏‎ ‎‏سره)، حاضرم و اعلام آمادگی می‌‌‌ نمایم که‏‎ ‎‏هر عضوی از اعضاء و جوارح اعم از قلب،‏‎ ‎‏کبد، کلیه و غیره... که مورد نیاز یادگار‏‎ ‎‏ارزشمند امام راحل باشد را اهداء نمایم،‏‎ ‎‏عاجزانه تقاضا دارم که رسیدگی نمائید و در‏‎ ‎

‏ صورت نیاز، در هر موقع چه شب و چه روز‏‎ ‎‏باشد حاضرم جانم را فدا نمایم در صورت‏‎ ‎‏نیاز می‌‌‌ توانید به آدرس ذکر شده و یا به شماره‏‎ ‎‏تلفن 59045 آموزش نظامی سپاه ناحیه‏‎ ‎‏فارس تماس حاصل نمائید، طول عمر شما‏‎ ‎‏مسئولین عزیز را از خداوند منان خواستارم.‏

‏محمدرضا طالبی‏

£

‏مقام محترم ریاست دادگستری شهرستان ری‏

‏سلام علیکم‏

‏ضمن آرزوی شفای عاجل برای کلیه یاران‏‎ ‎‏اسلام مخصوصاً تنها یادگار حضرت‏‎ ‎‏امام(ره)، بدینوسیله اعلام می‌‌‌ دارد ما امضاء‏‎ ‎‏کنندگان ذیل، کارمندان اداره امور سرپرستی‏‎ ‎‏شهرستان ری جهت تقدیم خون و کلیه خود‏‎ ‎‏به فرزند حضرت امام(ره) اعلام آمادگی‏‎ ‎‏می‌‌‌ نمائیم. خواهشمند است دستور فرمائید‏‎ ‎‏جهت تسریع در کار از طریق فاکس اداره‏‎ ‎‏مراتب را به اطلاع دفتر و پزشک معالج ایشان‏‎ ‎‏برسانند.‏

‏کارمندان اداره سرپرستی شهرستان ری‏

£

‏بِسْمِ‌اللهِ‌الرَّحْمٰنِ‌الرَّحیْمِ‏

‏ درگذشت ناگهانی و غم‌‌‌ انگیز فرزند‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏دلبندتان تیر غم بر قلب‌‌‌ های ما افکند و ما را‏‎ ‎‏در غم و اندوه عمیقی فرو برد هنوز داغ از‏‎ ‎‏دست دادن رهبر و پدر عزیزمان از یادمان‏‎ ‎‏نرفته بود که بار دیگر خدا ما را در آزمایش‏‎ ‎‏سنگین دیگری فرو برد امید که از این آزمایش‏‎ ‎‏همانند آزمایشات دیگر الهی سرافراز بیرون‏‎ ‎‏آییم بسیار مایل بودم که با شما خانوادۀ‏‎ ‎‏معظم آن مرحوم دیداری داشته باشم تا از‏‎ ‎‏نزدیک با شما در این غم عظمی همدردی‏‎ ‎‏کنم ولی افسوس که این سعادت نصیب من‏‎ ‎‏نگردید امید که در آیندۀ نزدیک با راهنمایی‏‎ ‎‏شما بتوانم به این دیدار نائل آیم.‏

‏فرزند کوچک شما فروغ هادی خلج‌زاده ‏

‏کلاس دوم راهنمایی از دزفول‏

£

‏آن یار مهربان که ز ما دل برید و رفت‏

‏چون مرغ عشق از قفس تن پرید و رفت‏

‏تا عاشقانه روی نماید به بزم قرب‏

‏رب ارجعی ز خالق سبحان شنید و رفت‏

‏مرضیه - احمدی‏

£

‏نمی‌‌‌ دانی از روزی که ایشان بستری شدند‏‎ ‎‏من چه کشیده‌‌‌ ام شب و روز استغاثه کردم و‏‎ ‎

‏به خدایم گفتم که دوری حاج احمد را‏‎ ‎‏نمی‌‌‌ توانم تحمل کنم شبها در عالم خیال با‏‎ ‎‏برادرم حاج احمد گفتگو می‌‌‌ کردم من به‏‎ ‎‏ایشان گفتم اگر بخواهی به عالم آخرت‏‎ ‎‏عروج کنی باید مرا هم ببری ولی ایشان تنها‏‎ ‎‏رفتند و مرا در فراق خودشان سوزاندند حاج‏‎ ‎‏سیدحسن نمی‌‌‌ توانم غم درونی‌ام را بازگو‏‎ ‎‏نمایم غمی که یک هفته است تمام وجودم را‏‎ ‎‏به آتش کشیده است کاش من هزار بار‏‎ ‎‏می‌‌‌ مُردم کاش هزار بار تکه تکه می‌شدم ولی‏‎ ‎‏شاهد از دست دادن عزیزتان نمی‌‌‌ شدم آخر‏‎ ‎‏می‌‌‌ دانی من امام راحلمان را در وجود او‏‎ ‎‏می‌‌‌ یافتم.‏

‏فاطمه احمدی - دانشجوی مدیریت دولتی‏

‏ (دانشگاه پیام نور مراغه)‏

£

‏اگر نتوان تعبیر شهید را در مورد ایشان‏‎ ‎‏بکار برد ولی قربانی شدن ایشان در راه‏‎ ‎‏انقلاب بعلت زحمتهای طاقتفرسای بی‌‌‌ وقفه‏‎ ‎‏در صحنه سیاسی اجتماعی دینی محرز‏‎ ‎‏است. ایشان سیدالشهدای دیگری در‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی شد که فشار ناشی از کار‏‎ ‎‏مداوم برای انقلاب و بعضاً دیدن چگونگی‏‎ ‎‏کار بعضی افراد دیگر، مرگ زودرس ایشان را‏‎ ‎‏تسهیل نمود. ایشان با دارا بودن فهم عالی‏‎ ‎‏سیاسی جزئیات را در کلیات تحلیل می‌‌‌ کرد‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏و ضمن حمایت اصولی و بموقع از مسئولان‏‎ ‎‏تذکرات تلخ و شیرین نیز برای همه مطرح‏‎ ‎‏می‌‌‌ کرد. ایشان از روشنفکران دینی عصر ما‏‎ ‎‏بودند.‏

‏سیدرضا همراه‏

£

‏انّا لله و انّا الیه راجعون‏

‏یا ایّتها النّفس المطمئنة أِرجعی إلی ربّک راضیةً مرضیه‏

‏با عرض سلام و ادب وافر خدمت خانواده نمونۀ امام‏‎ ‎‏قدس‌ا... نفس الزکیّه‏

‏امیدوارم همیشه و در همه حال، از‏‎ ‎‏سلامتی که یکی از نعمات خداوند سبحان‏‎ ‎‏است برخوردار باشید. اکنون که این نامه را‏‎ ‎‏می‌‌‌ نویسم بغض گلویم را فشرده و اشک‏‎ ‎‏لحظه‌ای امان نمی‌‌‌ دهد.‏

‏مراتب تسلیت خود و طلّاب حوزۀ علمیۀ‏‎ ‎‏مکتب الزهراء را اعلام می‌‌‌ دارم و از خداوند‏‎ ‎‏منّان برای شما صبر جمیل و اجر عظیم‏‎ ‎‏آرزومندم. هنوز داغ جانسوز و جانکاه بنیان‌‌‌ ‏‎ ‎‏گذار جمهوری اسلامی ایران و رهبر فقیدمان‏‎ ‎‏خمینی‌‌‌ کبیر که خدایش با انبیاء و اولیاء‏‎ ‎‏محشور فرماید در دلمان التیام نیافته بود که‏‎ ‎‏فرزند دیگری از سلالۀ پاک رسول خدا و‏‎ ‎‏یادگار گرامی و ارزشمند رهبر عزیزمان از‏‎ ‎‏دنیای خاکی رخت بربست و در کنار معبود و‏‎ ‎‏معشوق دیرینۀ خویش و در جوار قرب الهی‏‎ ‎

‏ آسایش یافت و به ملکوت اعلی پیوست.‏

‏بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران ‏

‏از سنگ ناله خیزد روز وداع یاران‏

‏خانوادۀ محترم امام، صبوران الگو و‏‎ ‎‏نمونه، سرمشقان تاریخ شما چشم و چراغ ما‏‎ ‎‏هستید و هر لحظه که اشکی از چشمان شما‏‎ ‎‏جاری شود مطمئن باشید اشک بعدی از آنِ‏‎ ‎‏ما خواهد بود. یقین بدانید که با پیروی از‏‎ ‎‏دستورات قرآن و با تبعیّت از رهبر جاویدمان‏‎ ‎‏سعادت دنیوی و اخروی را از آنِ خود‏‎ ‎‏خواهیم کرد. دوست دارم جماران را بخاطر‏‎ ‎‏اینکه بوی امامم در آن مکان به مشام‏‎ ‎‏می‌‌‌ رسد.‏

‏صدیقه پاکدلخیرجو - سال دوم دبیرستان نظام جدید‏

£

‏بنام خدا‏

‏خدمت مادر بزرگوار و ارجمندم‏

‏مادر ارجمندم هر چه اندیشه کردم کلمه‌‌‌ ای‏‎ ‎‏پیدا ننموده‌‌‌ ام که بتواند مقام و عزت شما را‏‎ ‎‏آنطوری که باید و شاید در برداشته و بزرگی‏‎ ‎‏شما را برساند از این جهت شما را با نام مادر‏‎ ‎‏خطاب می‌‌‌ کنم، پس سلام به پیشگاه ارجمند‏‎ ‎‏شما ای مادر بزرگوارم. به شما ای محبوب‏‎ ‎‏خدا و ای گرامیترین بنده خدا، و به تو که‏‎ ‎‏بانوی‌‌‌ بانوان جهانی به تو که بوته شوق امید‏‎ ‎‏را، درس ایثار و شهامت و صبوری را به ما‏‎ ‎‏آموختید. ای مادر بزرگوارم با من حقیر حرف‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏بزن با من که شکسته‌تر از واژه‌‌‌ های‏‎ ‎‏شکسته‌‌‌ ام. ما اینک بهار را در فصل زخمهای‏‎ ‎‏تو می‌‌‌ بینم. گل خوشبوی من نمی‌‌‌ دانم‏‎ ‎‏محبت شما را دستان پینه‌بسته کدام باغبان‏‎ ‎‏در باغ قلبمان کاشت. مادر بزرگوارم فراق و‏‎ ‎‏فقدان این عزیز از دست رفته‌‌‌ مان بس ضربۀ‏‎ ‎‏سنگین بود که هیچ وقت برایمان باورکردنی‏‎ ‎‏نبود...‏

‏بیله سوار - اکرم و خدیجه کیانی‏

£

‏این حقیر یکی از پرسنل سپاه پاسداران‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی استان گیلان می‌‌‌ باشم که‏‎ ‎‏قریب دو سال است در استان کردستان‏‎ ‎‏(شهرستان سقز) بصورت مأموریتی مشغول‏‎ ‎‏انجام وظیفه بوده و اینک دل ناپاک من در‏‎ ‎‏فراق حاج سید احمد آقا گریان و غمدیده‏‎ ‎‏است، آخر ما دوری حضرت امام(ره) را با‏‎ ‎‏وجود مبارک ایشان جبران می‌‌‌ نمودیم و بوی‏‎ ‎‏امام را استشمام می‌‌‌ کردیم چگونه در باورمان‏‎ ‎‏بگنجانیم که اینک او نیز از میان ما رفته و ما‏‎ ‎‏را در این دنیای فانی و پُر از منجلاب تنها‏‎ ‎‏گذاشته است...‏

‏حمیدرضا فلاح ابدی‏

£

‏تسلیت بر مادر مظلومۀ غمدیده‌‌‌ اش‏

‏آنکه داغ مصطفی و داغ احمد هر دو دید ‏


‏در حیات قائد و بعد از وفاتش دائماً ‏

‏هر چه پیش آمد شدائد را بجان و دل خرید‏

‏ از اَوانِ کودکی تا آخرین روز حیات‏

‏با صداقت بار سنگین امانت را کشید‏

‏حوزۀ علمیه شد از این مصیبت داغدار‏

‏گوهری از مخزن روحانیت شد ناپدید‏

‏دست گلچین قضا بار دگر از آستین‏

‏شد برون و یک گل از بستان علم و حوزه چید‏

‏رفت از دار فنا سوی بقا مردی بزرگ‏

‏آنکه در مهر و وفا مانند او را کس ندید‏

‏(احمدی) با قلب محزون و دلی اندوهگین‏

‏دانه‌‌‌ های اشک را در رشته ماتم کشید‏

‏عباس احمدی‏

‏ اصفهان دانشگاه علوم پزشکی‏

£

‏برادر ارجمندم جناب آقای حجةالاسلام حاج سید‏‎ ‎‏حسن خمینی:‏

‏اینک با وجود وارد‌‌‌ آمدن این ضایعۀ اسفناک‏‎ ‎‏بر شما و خانواده بسیار محترم و بزرگوارتان‏‎ ‎‏این شمائید که باید ادامه دهنده راه امام‏‎ ‎‏راحل و در پیش گیرنده روش و اسلوب آن‏‎ ‎‏فقید سعید باشید چرا که سیمای امام‏‎ ‎‏انعکاس یافته در چهرۀ شما و طنین صوت‏‎ ‎‏یادگارش در اصوات برخاسته از حنجره‌‌‌ تان‏‎ ‎‏می‌‌‌ باشد...‏

‏ش. جعفریان اصل - دانشجوی مامایی‏

[[column]]

[[column]]


£

‏حاج احمد آقا بوی امام می‌‌‌ داد و مردم با‏‎ ‎‏او احساس تنهایی نمی‌‌‌ کردند حال دلها همه‏‎ ‎‏شکسته ولی چهرۀ معصومانۀ او هیچگاه از‏‎ ‎‏خاطر ما نخواهد رفت و همیشه سخنان او‏‎ ‎‏گوشهای ما را نوازش می‌‌‌ نماید و بر قلبهای‏‎ ‎‏ما می‌‌‌ نشیند و اگر تو ای تاریخ زمان بخواهی‏‎ ‎‏این همه ایثار و فداکاری و جانفشانی را در‏‎ ‎‏خود پنهان کنی رسم مردانگی را به جای‏‎ ‎‏نیاورده‌‌‌ ای...‏

‏سید اسماعیل طالع کلاس چهارم تربیت معلم ‏

‏به نمایندگی از تمامی فرمانبران شما ‏

‏در شهرستان فیروزآباد فارس‏

£

‏بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‏

‏بیت مطهّر امام - خوبان اسلام‏

‏بهارتان جاودان ای شمایان که از سلالۀ‏‎ ‎‏اویید که بهار با تمامی زیبایی و طراوتش، از‏‎ ‎‏قلبش جوشید و در دستانش شکفت.‏

‏عزیزانم، قصد ندارم وقتتان را بگیرم. فقط‏‎ ‎‏می‌‌‌ خواستم بگویم با آنکه شما مهربانان‏‎ ‎‏اینگونه خواستید که مردم امسال آیین نوروزی‏‎ ‎‏را برپا کنند و به این خاطر اعلام کردید که‏‎ ‎‏مراسم سوّم آن عزیز سفر کردۀ ما برگزار‏‎ ‎‏نخواهد شد، امّا قلب ما این مراسم را با داغ‏‎ ‎‏و درد برگزار کرد و یک دم از یاد نبرد که‏‎ ‎‏عزیزمان را از دست داده‌‌‌ ایم.‏


‏می‌‌‌ خواستم بگویم که بر لحظه لحظۀ این‏‎ ‎‏غمگین‌‌‌ ترین عید، داغ عزیزی سایه انداخته‏‎ ‎‏بود که تمام دقایق فقط توأم شد با یاد او و‏‎ ‎‏اشکی که در چشم می‌‌‌ جوشید و قلبی که در‏‎ ‎‏پردۀ سیاه و سنگین سوگ پوشیده بود.‏‎ ‎‏می‌‌‌ خواستم بگویم این تلخ‌‌‌ ترین نوروزی بود‏‎ ‎‏که در عمرم دیدم. می‌‌‌ خواستم بدانید رشته‏‎ ‎‏‌‌‌ ای محکم و ناگسستنی از مهر و عاطفه تک‏‎ ‎‏تک شما را به قلب‌‌‌ های ما پیوند زده است که‏‎ ‎‏تا جان داریم و نفس می‌‌‌ کشیم، باقی است.‏

‏امسال، وقت تحویل سال، جسماً در این‏‎ ‎‏شهر جنوبی بودم امّا تمامی قلبم در حرم امام‏‎ ‎‏در طواف بود و همراه با دعای حلول سال‏‎ ‎‏زمزمه می‌‌‌ کرد:‏

‏«السّلام علیک یا روح‌الله»‏

‏«السلام علیک یابن الخمینی» ‏

‏السّلام علیکما و رحمةالله و برکاته...»‏

‏با زلال‌ترین محبت‌ها - خواهرتان افسون ‏

‏از «بندر بوشهر»‏

£

‏بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‏

‏با سلام و درود به محضر مبارک آقا امام‏‎ ‎‏زمان (ارواحنالمقدمه الفداءِ) و خدمت شما‏‎ ‎‏خانواده محترم امام خمینی(قدس سره)‏‎ ‎‏رحلت جانسوز تنها یادگار امام عزیز را به‏‎ ‎‏شما تسلیت عرض می‌‌‌ کنم و امیدوارم خداوند‏‎ ‎‏به شما صبر جمیل عنایت فرماید.‏

[[column]]

[[column]]


‏با سلام درود خدمت شما مادر عزیز سید‏‎ ‎‏احمد آقا خمینی و تسلیت این رحلت‏‎ ‎‏جانسوز از خداوند برای شما صبر و تحمل‏‎ ‎‏زیاد در این فراق می‌‌‌ خواهیم خانم جان‏‎ ‎‏می‌خواستم بگویم خداوند به شما صبر‏‎ ‎‏حضرت زینب(س) را بدهد ولی دیدم شما‏‎ ‎‏زینب زمان ما هستید و الگوی صبر و‏‎ ‎‏استقامت همسر محترم امام ما هر کاری از‏‎ ‎‏دستمان برمی‌‌‌ آمد انجام دادیم در یک هفته‏‎ ‎‏مریض بودن سید احمد آقا شب و روز دعا‏‎ ‎‏کردیم، آرام و قرار نداشتیم بخدا من حاضر‏‎ ‎‏بودم اگر راهی وجود داشت جانم را تقدیم‏‎ ‎‏کنم تا یادگار امام عزیزمان زنده بماند ولی‏‎ ‎‏خدا اینطور خواسته بود خانم جان‏‎ ‎‏شما فرموده بودید که من مثل شمع دارم‏‎ ‎‏می‌‌‌ سوزم ولی بخدا من هم از این داغ قلبم‏‎ ‎‏آتش گرفته از آتش قلبم دارم ذَره ذَره آب‏‎ ‎‏می‌‌‌ شوم امسال مردم خیلی سختی دیدند عید‏‎ ‎‏همۀ ما عزا شد.‏

‏سر نماز به احمد آقا می‌‌‌ گویم عزیز قلب‏‎ ‎‏مردم حالا در کنار پدر عزیزت آرام گرفتی‏‎ ‎‏مانند زمانی که بین ما بودی و یار و یاور‏‎ ‎‏رهبر عزیزمان بودی همچنان یار یاور این‏‎ ‎‏عزیز باش برایش دعا کن لحظاتی او را تنها‏‎ ‎‏نگذار ما جز دعا کردن کار زیادی نمی‌‌‌ توانیم‏‎ ‎‏برای رهبرمان انجام دهیم ولی شما می‌‌‌ توانید‏‎ ‎‏یار و یاور رهبر عزیزمان باشید ما از شما هیچ‏‎ ‎‏چیز نمی‌‌‌ خواهیم خواهش می‌‌‌ کنیم رهبر‏‎ ‎‏عزیزمان را تنها نگذارید یادگار او باشید‏‎ ‎‏می‌‌‌ دانیم مسئولیت عزیزمان خیلی سنگین‏‎ ‎

‏است ولی اگر شما خانواده امام که مورد‏‎ ‎‏علاقه مردم هستید با او باشید به برکت امام‏‎ ‎‏خمینی و فرزند عزیزش انشاءالله همیشه پیروز‏‎ ‎‏و سربلند باشد.‏

£

‏حضرت مستطاب حجت‌‌‌ الاسلام حاج سیدحسن‏‎ ‎‏خمینی‏

‏مصیبت عظمی فاجعه رحلت پدر بزرگوار‏‎ ‎‏آن جناب و یکی از ستاره‌‌‌ های درخشان‏‎ ‎‏انقلاب جهانی اسلام حاج سید احمد آقا‏‎ ‎‏موجب نهایت تأسف و تأثر گردید. این‏‎ ‎‏فاجعه را به آنجناب و بیت معظم و حضرت‏‎ ‎‏آیت‌‌‌ ا... عظمی سلطانی طباطبائی جدّ‏‎ ‎‏بزرگوارشان تسلیت عرض می‌‌‌ نمایم. مراسم‏‎ ‎‏سوگواری در تمام شهرهای خوزستان برگزار‏‎ ‎‏گردید و مردم بی‌‌‌ نهایت متأسف و متأثر‏‎ ‎‏گردیدند بقاء و سلامتی آن خاندان معظم‏‎ ‎‏مورد درخواست همگان از خداوند متعال بوده‏‎ ‎‏است متولی مدرسه علمیه آیت‌‌‌ ا... بهبهانی‏

‏سید نورالدین مجتهدزاده‏

£

‏بنام خدا‏

‏محضر بیت شریف حضرت امام خمینی /ره/(ره)‏

‏ تهران خیابان یاسر جماران‏

‏رحلت جانسوز فرزند گرانقدر امام خمینی‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏راحل حضرت حجت‌‌‌ الاسلام والمسلمین‏‎ ‎‏جناب آقای حاج سید احمد آقای خمینی را‏‎ ‎‏از جانب خود و شورای خلیفه‌گری ارامنه‏‎ ‎‏تهران و قاطبه ارامنه به خانواده محترم بویژه‏‎ ‎‏والده مکرمه و بیت شریف آن فقید سعید و‏‎ ‎‏ملت شریف ایران تسلیت عرض نموده علو‏‎ ‎‏درجات آن مرحوم مغفور و محشور شدن با‏‎ ‎‏روح پرفتوح بنیانگذار جمهوری اسلامی و‏‎ ‎‏نیز صبر جزیل را برای بازماندگان محترم را از‏‎ ‎‏درگاه پروردگار منان مسئلت داریم.‏

‏شماره نامه 442/49 تاریخ ‏

‏27/12/1373‏

‏دعاگو اسقف اعظم ارداک مانوکیان‏

£

‏بسمه تعالیٰ‏

‏با عرض سلام خدمت مادر عزیز و‏‎ ‎‏مهربانم و همچنین بقیّۀ خانوادۀ امام‏‎ ‎‏خمینی(ره) و همچنین با عرض تسلیت به‏‎ ‎‏خدمت شما و خانوادۀ حاج آقا احمد -‏‎ ‎‏انشاءالله که حال شما و بقیّۀ خانواده خوب‏‎ ‎‏باشد - از حادثه ناگواری که برایتان پیش آمد،‏‎ ‎‏بسیار اظهار تأسّف می‌‌‌ کنم - من از خبر فوت‏‎ ‎‏حاج آقا احمد، صبح شنبه 27/12/73‏‎ ‎‏خبردار شدم - من و پدرم که معلّم ماست،‏‎ ‎‏تازه به مدرسه آمده بودیم - پدرم (معلّممان)‏‎ ‎‏برای اینکه از حاج آقا احمد باخبر شود به‏‎ ‎

‏ اتاق حسابدار رفت و وقتی برگشت به ما خبر‏‎ ‎‏فوت حاج آقا احمد را داد - دلمان از غم پر‏‎ ‎‏شد - بسیار ناراحت شدیم، و حتّیٰ یکی از‏‎ ‎‏دانش‌آموزان از ناراحتی شروع به گریه کرد.‏

‏من از تهِ قلب به شما تسلیت می‌‌‌ گویم -‏‎ ‎‏خدا به شما مقاومت و پایداری بخشد -‏‎ ‎‏امیدوارم که نامۀ مرا قبول کنید.‏

‏صابر هادی – سئول - کره جنوبی‏

£

‏بسمه تعالیٰ‏

‏محضر مبارک جناب حجت‌الاسلام والمسلمین حاج‏‎ ‎‏سیّد حسن خمینی دام عمره العالی‏

‏با نهایت تأسف و تألم در مصیبت تلخ و‏‎ ‎‏ناگوار پیش آمده که ضایعه‌‌‌ ای بسیار دل‌‌‌ ‏‎ ‎‏خراش برای عالم اسلام بود حقیر به‏‎ ‎‏نمایندگی از طرف سادات اهل سنت حسینی‏‎ ‎‏و هاشمی شهر جنگ زدۀ ازگله و مردم آن‏‎ ‎‏خطه در استان کرمانشاه این مصیبت عظیم را‏‎ ‎‏به جنابعالی و بیت معظم حضرت امام‏‎ ‎‏تسلیت عرض نموده و برای بازماندگان طول‏‎ ‎‏عمر و صبر جمیل از قادر منان مسئلت‏‎ ‎‏می‌‌‌ دارم.‏

‏جوانرود ادارۀ آموزش و پرورش ‏

‏سیّد محمّدصالح حسینی وارسته‏

[[column]]

[[column]]


£

‏بسمه تعالیٰ‏

‏تقدیم به حضرت حجةالاسلام آقای سیدحسن خمینی‏‎ ‎‏دام بقائه ‏

‏بیاد شادروان حضرت حجةالاسلام والمسلمین‏‎ ‎‏سید احمد خمینی رحمةالله علیه‏

‏حجت الاسلام احمد پاک فرزند خمینی‏

‏ رفت  در نزدِ پدر آن پور دلبند خمینی ‏

‏او گرامی باب را گنجینه اسرار بُودی‏

‏یاورِ دلخواه و سرباز هنرمند خمینی ‏

‏چون قضا آید نیاید کاری از دست پزشکان‏

‏این عقیدت دارد آنکو هست پابند خمینی‏

‏نظم من از باب احساس و ارادت هست و هستم ‏

‏خود ز اوّل منتسب بر اصل و پیوند خمینی‏

‏ یا رب این ایران اسلامی مصون دار از شیاطین‏

‏آنچنان کاندر چنان باشد خوشایند خمینی ‏

‏در هزار و سیصد و هفتاد و سه از باغ ایران‏

‏چید گلچین یک گُل کم مثل و مانند خمینی‏

‏ تسلیت گوید کنون (بُرهان) به جمع خاندانش‏

‏بر نَوه‌های گرامی و برومند خمینی‏

‏شادی روح ورا در نزد روح‌الله به جنّت ‏

‏روز و شب خواهند مردم از خداوند خمینی‏

‏رشت - دکتر سیّد برهان الدین - سرمنصوری‏

£

‏مظلوم زمان حاج سید احمد آقا رفت حاج‏‎ ‎‏سید حسن آقا خمینی خیال نکنید که با رفتن‏‎ ‎

‏ یادگار امام شما را فراموش می‌‌‌ کنیم خیر ما‏‎ ‎‏مردم ایران همه مدیون خمینی کبیر(ره) و‏‎ ‎‏فرزندان او هستیم حالا همبستگی و رابطه ما‏‎ ‎‏با شما بیشتر است شما هم بوی حاج‏‎ ‎‏سید احمد آقا و امام خمینی(ره) را می‌‌‌ دهید‏‎ ‎‏ما تا وقتی زنده‌‌‌ ایم خاندان خمینی(ره) در‏‎ ‎‏سرلوحۀ تاریخ ایران جای دارند و نام آنها‏‎ ‎‏همیشه تاریخ زنده است و خداوند مقدّر‏‎ ‎‏دانسته است که حاج سید احمد آقا باید برود و‏‎ ‎‏انسان در برابر اراده خداوند هیچ کاری‏‎ ‎‏نمی‌‌‌ تواند بکند من همیشه این گفته حضرت‏‎ ‎‏امام خمینی(ره) را به خاطر دارم که‏‎ ‎‏می‌فرمودند «اِنّا للهِ و اِنٰا اِلیْه راجعون همه از‏‎ ‎‏خداییم و هر چه داریم از اوست و خود هیچ‏‎ ‎‏نداریم و همه به سوی او باز می‌‌‌ گردیم» وقتی‏‎ ‎‏این حرف امام را به خاطر می‏‎‌‌‌ ‎‏آورم آنقدر‏‎ ‎‏اشک از چشمانم جاری می‏‎‌‌‌ ‎‏شود که تمام تنم‏‎ ‎‏به لرزه می‏‎‌‌‌ ‎‏افتد.‏

‏حمیدرضا عموزاده - از شهرستان ساری‏

£

‏چه زیباست دیار عاشقان، که در آن دیار،‏‎ ‎‏تنها عشق است‏

‏خدمت مادر عزیز، محترم، مهربان،‏‎ ‎‏بزرگوار و گرامی‏‎‌‌‌ ‎‏ام سلام عرض می‏‎‌‌‌ ‎‏کنم. این‏‎ ‎‏نامه را دختر 19 سالۀ شما که سال اوّل‏‎ ‎‏خدمتش در لباس مُقدّس معلمی است از‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏استان سرسبز مازندران، شهرستان قائمشهر‏‎ ‎‏می‏‎‌‌‌ ‎‏نویسد. مادر خوبم، اکنون که این نامه را‏‎ ‎‏می‏‎‌‌‌ ‎‏نویسم روز پنج‌شنبه 3/1/74 روز هفت‏‎ ‎‏آن بزرگوار می‏‎‌‌‌ ‎‏باشد، نمی‏‎‌‌‌ ‎‏توانستم در مراسم‏‎ ‎‏آن عزیز از دست رفته شرکت کنم، لذا‏‎ ‎‏تصمیم گرفتم که نامه‏‎‌‌‌ ‎‏ای بنویسم و رحلت‏‎ ‎‏جانگدازش را به شما و بیت معظم آن‏‎ ‎‏بزرگوار تسلیت عرض کنم...‏

‏من یکبار شهریور 1371 همراه اردوی‏‎ ‎‏شهید باهنر تهران تحت عنوان راهیان نور به‏‎ ‎‏جماران آمدم. خیلی دوست دارم یکبار دیگر‏‎ ‎‏به آنجا بیایم. این نهایت آرزوی من است.‏

‏امام راحل را در خواب دیدم. جمعی‏‎ ‎‏نشسته بودند و با هم صحبت می‏‎‌‌‌ ‎‏کردند، هیچ‏‎ ‎‏کس را ندیدم و نشناختم، تنها امام را دیدم که‏‎ ‎‏نوری از چهره‏‎‌‌‌ ‎‏اش به طرف من تابید و با‏‎ ‎‏دست راست به من اشاره کرد و گفت: خدای‏‎ ‎‏تبارک تو را به بندگی خودش قبول دارد و نماز‏‎ ‎‏تو مورد قبول است.‏

‏حقیقتش را بخواهید، من از آن خواب به‏‎ ‎‏بعد به کُلّی دگرگون شدم و شخصیتم تغییر‏‎ ‎‏کرد.‏

‏خیرخواه کفشگری‏

£

‏به نام خدا‏

‏قصه مرگ تو را ناگه شنیدن زود بود‏

‏در دیار عاشقان منزل گزیدن زود بود‏


‏سلام بر روح پرفتوح امام راحلمان که روح‏‎ ‎‏خدا بود در کالبد زمان و سلام بر روح پاک آقا‏‎ ‎‏سید احمد که روح خمینی بزرگ بود در کالبد‏‎ ‎‏زمان‏

‏سلام بر بیت معظم امام خمینی پدر‏‎ ‎‏همیشه جاویدمان‏

‏سلام بر مادر، همسر، خواهران و فرزندان‏‎ ‎‏آقا سید احمد خمینی، عزیز از دست‏‎ ‎‏رفته‏‎‌‌‌ ‎‏مان.‏

‏هنوز داغ خمینی بر دوشمان سنگینی‏‎ ‎‏می‏‎‌‌‌ ‎‏کرد و قلبمان مجروح و دلمان شکسته و‏‎ ‎‏روحهایمان آزرده بود، هنوز چشمهامان در‏‎ ‎‏غم هجر پدر اشکبار بود که دست روزگار و‏‎ ‎‏تقدیر الهی با ما یار نشد و فرزند عزیز‏‎ ‎‏انقلاب، امام و مردم را از ما گرفت و خنجری‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏برنده بر قلبهای زخم خورده‌‌‌ مان زد و داغ پدر‏‎ ‎‏را تازه کرد و ما را در ماتم هجر پدر و پسر‏‎ ‎‏غمگین و افسرده رها کرد. خداوند این همه‏‎ ‎‏دعا را به خاطر مصلحتی که بر ما معلوم‏‎ ‎‏نیست مستجاب نکرد و اشکهایی را که با‏‎ ‎‏سوز و گداز دل همراه کرده بودیم و دعاهایی‏‎ ‎‏را که با تمام وجود بر درگاهش عرضه داشتیم‏‎ ‎‏نپذیرفت، روزهایی را که از عشق دل برای‏‎ ‎‏شفای آقا و سرورمان و عزیز دلمان روزه‏‎ ‎‏گرفتیم قبول نکرد و بر وفق مراد و دل ما‏‎ ‎‏روزگار را مقرر نگرداند و سرانجام پس از‏‎ ‎‏چند روز اضطراب و پریشانی گل روزگار را‏‎ ‎‏از چمن دنیا چید...‏

‏راضیه شیبانی - از تربت حیدریه‏