سیدسعید هاشمی
آیینهی آفتاب آب، سرمایهی زندگیست
مایهی شور و سرزندگیست
هست آیینهی آفتاب
روشنیبخش دلهاست آب
دشتها را صدا میکند
با بهار آشنا میکند
هر کُجا سبز و نو میشود
خشکسالی درو میشود
شادیِ کفترِ چاهی است
عشق مرغابی و ماهی است
آیهای آسمانیست آب
از خدا یک نشانیست آب
تا نباشد، زمین زنده نیست
بر لب غنچهها خنده نیست
نه چمن هست و نه ردّجو
نه گلاب و نه عطر وضو
*با تواَم با تو که بیخبر
میدهی آبها را هَدَر
پر و بال تو تو زمین خدا تو هوای مَنی من اسیر تواَم تو برای منی *نرسد خطری پَر و بال تو را نه جنوب تو را نه شمال تو را *چه شمیم خوشی وَزَد از تن تو
گُلِ صلح و صفا گلِ دامن تو * شده دامن تو پُر عطر خدا و نسیم تو از نفسِ شهدا * نتوانم از این همه دل بکَنَم تو برای منی وطنم، وطنم!
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 244صفحه 24