طنز
کشتی امریکایی
(به مناسبت دهم اردیبهشت روز ملی خلیجفارس)
سیدسعید هاشمی
ماهی کوچولو گیر کرده بود به قلاب ماهیگیری و هی تکان میخورد و چپ و راست میشد. درد، تمام وجودش را پر کرده بود. قلاب داشت میرفت بالا و ماهی کوچولو را هم میبرد. مویر ماهی کوچولو دیگر ناامید شده بود. از تک و تا افتاد. یکدفعه کوسهخان از دور پیدایش شد. داد زد: ماهی کوچولو ناراحت نباش دارم میآم.
در یک چشم به هم زدن نخ قلاب را پاره کرد و ماهی کوچولو را نجات داد. بعد هم قلاب را از دهان ماهی کوچولو درآورد. ماهی کوچولو که خیلی خوشحال شده بود فریاد زد: «وای... کوسهخان کجا بودی؟ چه بهموقع رسیدی؟
کمکم ماهیهای دیگر دور کوسهخان و ماهی کوچولو را گرفتند. کوسهخان گفت: این کشتی از وقتی وارد این دریا شد امنیت ما از بین رفته باید امروز حسابمو باهاش صاف کنم.
کوسهخانه به سطح آب رفت و داد زد: آهای عوضی! اینجا چهکار میکنی؟ هیچ معلوم هست از اون سر دنیا پا شدی اومدی اینجا برای چی؟
یکی از ماهیها گفت: وای! این کوسهخان الان شر به پا
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 244صفحه 22