سهیل محمودی
زیارت
دوس دارم صدات کنم، تو هم منو نیگا کنی
من تو رو نیگات کنم، تو هم منو صدا کنی
دل من زندونیه، تویی که تنها میتونی
قفس و، وا کنی و، پرنده رو رها کنی
قربون چشات برم، از راه دوری اومدم
جای دوری نمیره اگه به من نیگا کنی
میشه کنج حرمت، گوشۀ قلب من باشه؟
میشه قلب منو، مثل گنبدت طلا کنی؟
تو سرت شلوغه، زیر دستیات فراوونن
از خدا میخوام کمی نگا به زیر پا کنی
تو غریبی و منم غریبم، امّا چی میشه
این دل غریبه رو با خودت آشنا کنی؟
دوس دارم تو ایوون آینهت، از صبح تا غروب
من با تو صفا کنم، تو هم منو دعا کنی
به وفای کفترای حرمت منم میخوام
کفتری باشم که تنها تو منو هوا کنی
دلمو گره زدم به پنجرهت دارم میرم
دوس دارم تا من نرفتم، گرهها رو وا کنی
صد هزار دفهم شده، پای ضریح زار میزنم
تا دلت یه بار بسوزه دردامو دوا کنی
دوس دارم که از حالا تا صبح محشر، همه شب
من «رضا، رضا» بگم، تو هم منو رضا کنی
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 194صفحه 11