مجله نوجوان 194 صفحه 5

تا به حال فارسی حرف زدن آقای سیستانی را ندیده بودم. فارسی که حرف می‏زنند آرامش چهرۀشان و استواری کلامشان مرا به یاد امام خمینی می‏اندازد. حالا تمام آنچه را که دربارۀ قدرت و عظمت و منزلت مراجع عظام در کتابها خوانده بودم با تمام وجودم لمس می‏کنم. ابهّتی که در پیش رو احساس می‏کنم، نمی‏تواند سرچشمه‏ای به غیر از قدرت لایزال الهی داشته باشد. به خدا که جهان بر شانۀ مراجع می‏گردد و معنای واقعی کلمۀ انسان همین است. دیدار با آقای سیستانی 30 دقیقه طول می‏کشد. از این 30 دقیقه، 25 دقیقه به احوالپرسی آیت‏الله سیستانی با تک تک ایرانیها می‏گذرد. از شهرشان می‏پرسند و هر شهری را که نام می‏برند، علمای آن شهر را یاد می‏کنند. برای درگذشته‏ها طلب مغفرت می‏کنند و زنده‏ها را دعای خیر. با حافظۀ عجیبی نام تمام علمای ایرانی را به خاطر دارند. تنها 5 دقیقه برای ایرانیها صحبت می‏کنند. می‏گویند: «تبلیغات، جهان را فرا گرفته است. دنیا پر از تبلیغات است. هم تبلیغات در جبهۀ دشمن و هم تبلیغات در جبهۀ خودی. مراقب باشید فریفتۀ تبلیغات نشوید. تبلیغات، شما را از درون پوچ می‏کند و هویت شما را از بین می‏برد.» از اوضاع ایران می‏گویند و از گرانی و مشکلات اقتصادی که به مردم فشار آورده است، خبر دارند. با مردم ایران همدردی می‏کنند و مجلس با دعای خیر آیت­الله سیستانی برای مردم ایران و شیعیان جهان به پایان می‏رسد. ایرانیها در حالی از اطاق خارج می‏شوند که دلشان در اطاق جا مانده است. عطر حضور و عنایت امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشّریف، تا دم در زائران ایرانی را مشایعت می‏کند. احساس عجیبی در دلم دارم. به راستی که چه قلّه‏های با شکوهی هستند علمای اسلام. هیچ چیزی جایشان را پر نمی‏کند و هیچ قدرتی به پای عزتشان نمی‏رسد. از خداوند می‏خواهم که هیچ­گاهسایۀ علمای اسلام را از سر شیعیان برنگیرد و آیت­الله سیستانی را در کمال صحّت و سلامت برای شیعیان نگاه دارد، انشاالله...