قربان ولئیی
آسمانی ها
آب و آفتاب آب وآفتاب
اگر روز، آفتاب را و ش ی ،ماه و ستاره ها را نداشت زمین چه می کرد و زندگی چگونه زنده می ماند؟
همه سرزندگی و نشاط هستی از آب و آفتاب است. درختان نور می نوشند و با شنیدن زمزمه آب قد
می کشیدند. هیچ زنده ای بی آب و آفتاب نمی تواند قد راست کند.
و خداوند،تن آدمی را به آب و آفتاب برپا داشته است.
جان و روان آدمی اما،آب و آفتابی دیگر دارد.کلمات خداوند که از گلوی مبارک دوستان او- پیامبران
و اولیاء-جاری می شود،آب روان است و گرما و تابش وجود آنها آفتاب.
اگر این آب روان و آفتاب جان نبود،زمین یخ می بست و زندگانی می پژمرد.
با دوست داشتن دوستان خداست که می توان از آب و آفتاب جان،جان گرفت و به سوی دوست راهی
شد امام علی -درود خداوند بر او-دوست خدا بود.
در آینه شعر
هرکه خواهد همنشینی با خدا
گو نشیند در حضور اولیا
(مولوی)
هر کسی که می خواهد خدا را احساس کند و با او سخن بگوید و از او سخن بشنود، باید از همنشینی
با اولیاء که دوستان خدا هستند، شروع کند.
دوستان خدا از بس خدا را دوست دارند و از بس خدا آنها را دوست دارد، بازبان و جانشان فقط
از خدا می گویند و هر حرکت و رفتارشان بیننده را به یاد خدا می اندازد.
کسی که با دوستان خدا نشست و برخاست می کند، احساس می کند در
حضور خداوند است. باید کسانی را دید و با کسانی دوست شد که
دیدنشان ما را به یاد جان جانان می اندازد.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 131صفحه 26