در دادگاه کاغذ نمکی
قاضی :هرکس در دادگاه حرف بزند دستور می دهم او را از
دادگاه بیرون کنند.
زندانی :آقای قاضی من حرف زدم.
شهادت
قاضی: بیهوده انکار نکنید چهار نفر شهادت داده اند که هنگام ارتکاب جرم شما را دیده اند.
مجرم: آقای قاضی این که نشد مدرک. من هم می توانم ده
میلیون نفر را شاهد بیاورم که مرا هنگام ارتکاب جرم ندیده باشند!
دلداری قانع کننده
شخصی در آب افتاده بود و دست و پا می زد و با فریاد و فغان طلب یاری
می کرد شخصی از آن نزدیکی می گذشت، پرسید: چرا این همه داد و فریاد می کنی؟
گفت: شنا نمی دانم.
گفت:خدا پدرت را بیامرزد،من هم شنا نمی دانم ولی
اینقدر فریاد نمی زنم.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 131صفحه 15