مجله نوجوان 131 صفحه 20

آبی کمرنگ عدالت آبی و مدیریت مصرف انرژی عدالت آبی و مدیریت مصرف انرژی آقای آبی از پشت یک خروار پرونده و کاغذ و پوشه که روی میزش ریخته است به سختی موفق می شود به سختی موفق می شود به ساعت روی دیوار نگاهی بیندازد مطابق محاسبات لحظه ای آقای آبی 4 ساعت از وقت رفتن به خانه گذشته است.آقای آبی خیلی خیلی خدا را شکر می کند که چهار ساعت گذشته را داخل ماشین آبی نبوده است. همانطور که قبلاً هم گفته شد آقای آبی دلیل سهمیه بندی بنزین دیگر نمی تواند بعد از وقت اداری به مسافرکشی بپردازد و باقی قضایا. آقای آبی خوشحال است که پشت فرمان ماشین نمی نشیند و مسافرکشی نمی کند و پول در نمی آورد در عوض وقتی به خانه می رسد لبخند می زند و با کودکانش که دوست دارند شیر بخورند باری می کند و لحظه لحظه برنامه های تلویزیونی را دنبال می کند بامزه تر از همه رئیس آقای آبی است که چون می داند آقای آبی دیگر مدل کسب درآمد دیگری ندارد لزومی نمی بیند با وعده اضافه کاری و مزایای بیشتر آقای آبی را در اداره بند کند، بنابراین همه آنها را قطع کرده است و آقای آبی هم به خاطر مشتی ریال و تومان مجبور است که در اداره بماند و بدون گرفتن پول اضافه کارها را انجام دهد. آقای آبی از شدّت خوشبختی و سعادت لبخند می زند و به صندلی اش تکیه می دهد در بین صورت حسابهایی که آقای آبی مشغول بررسی آن است، چشم آقای آبی به فاکتور خرید اقلام ضروری آشپزخانه و آبدارخانه اداره می افتد. اعداد و ارقامی که روی فاکتور نوشته شده است قدری نامعقول به نظر می رسد جمع ارقام اقلام خریداری شده به طور متوسط پنجاه درصد تا صد در صد بیشتر از صورت حساب مشابه در دو سه ماه گذشته است. چشمان آقای آبی برقی می زند! از روی صندلی می پرد و زونکن ماههای گذشته را از داخل قفسه ها پیدا می کند برای آقای آبی جای شک باقی نمی ماند که پای یک اختلاس در میان است.