مریم شکرانی
گوش مفتکی گوش مفتکی
(با دردلهای تلفنی شما!)
- - بووووق!....با سلام،بنده پدر محترم و با شخصیتی می باشم...والا یک روز بچه ما رفته بود لب برکه و شعرهای مهد
کودکش را زمزمه می کرد که از صدا و سیما دیدنش و صاف آمدند در خانه ما و زی لی لی لینگ !زی لی لینگ و
حالا زنگ نزن و کی بزن. عذر می خواهم. ما هم در یک نقطه بی ادبی منزل بودیم و خلاصه با بدبختی دویدیم و در را
باز کردیم که یک آقای موفرفری هپلی با دوربینش آمد توی منزل ما و از خودش پذیرایی فرمود و در همان دال
گفت می خواهد از بچه ها فیلم بگیرد و به جای ساز و دهل خواننده ها از تلویزیون پخش کند چرا که این دم و دستگاه
و قرتی بازیها را نمی شود از تلویزیون پخش کرد ما هم گفتیم چشم و ایشان را بردیم سر برکه تا از بچه مان درحال
قورقور فیلم بگیرد. سالها می گذرد و تلویزیون همچنان بچه رابه جای ساز و دهل نشان می دهد. بنده در همین جا از
مسؤولان تلویزیون غرامت می خواهم، به دو دلیل اول آنکه به قول مادرش این بچه را سر زبانها انداختند و ایشان
مداوم چشم می خورد(آخر نیست ایشان به چشم و نظر نزدیک است)و حال ما گرفته می شود و دوم آنکه یک مشت
بچه که سازشناسی شان به طرز فجیهی ضعیف است در معرض ساز ویولون تصویر قورباغه را نشان داده اندکه این
مسئله توهین به صنف محترم قورباغه ها و زیر سوال بردن هویت ماست.بنده این حادثه ضایع را از چشم مسئولان
تلویزیون میبینم که هی بچه ما را به جای ساز و دهل نشان می دهند. مگر بچه ما تنبک و گیتار و میتار است؟بچه
خودشان تنبک است!فردا که این بچه قورباغه بالغی شد و دچار مشکلات هویتی و شخصیتی شد ما چه خاکی به
سرمان بریزیم ؟مسئولان تلویزیون و آن آقا موفرفریه می آید حق ویزیتهای گران گران روانپزشکی را بدهد؟!خیر،
بنده کارمند بدبخت باید...بوووق(فقط به دلیل پرحرفی تلفنشان قطع شدها! گفتند گوش مفتکی ولی آدم باید یک
ذره خجالت بکشد. هر روز زنگ می زنند و شش ساعت درد دل می کنند.دیگر گوشمان تاول زده است.بنده اصلاً
نمی فهمم مردم این همه درد دل از کجامی آورند؟...این همه؟!...آره پس چی خیال کردید؟ فکر کردید؟ فقط
همین آقای قوقوری هست؟ بازهم گوش مفتکی داریم که برایتان چاپ بکنیم!)
همنوازی تار و تنبک
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 131صفحه 16