نامه
زمان: 11 اردیبهشت 1363/ 29 رجب 1404
مکان: تهران، جماران
موضوع: درخواست اعزام به خطوط مقدم جبهه
مخاطب: پورسراج، سعید
[بسم الله الرحمن الرحیم. حضور محترم زعیم عالیقدر و رهبر کبیر انقلاب اسلامی و ناخدای کشتی محرومان، حضرت امام خمینی ـ مدظله العالی.
امام عزیز اینجانب، سعید پورسراج، فرزند کاظم، ساکن شهر شوشتر، یک مسئله ای را خواستم مطرح کنم. امید است که جواب بفرمایید. و با عرض پوزش از اینکه وقت مبارک و گرانبهای شما را می گیرم.
امام عزیز من در حدود 19 سال است در خانواده ای مذهبی زندگی می کنم. از ابتدای جنگ، اگر خداوند ان شاءالله قبول کند، چند نوبت در جبهه های حق شرکت کرده؛ تا آخرین بار در عملیات «والفجر مقدماتی» پای چپم از زیر زانو قطع گردید. اما از آنجا که در طول مدت این جنگ دوستان زیادی را از دست داده ام و عشق جبهه رفتن من را تا حالا آرام نمی گذارد، مدتی پیش به هر نحو که بود برای دعاخوانی به جبهه اعزام شدم؛ ولی هر چه خواهش کردم که با برادران به خط مقدم و عملیات بروم، برادران اجازه ندادند. و حالا دیگر از ناراحتی طاقتم دارد به سر می رود. و می خواهم این مسئله را از شما، جناب فرماندۀ کل قوا، مطرح کنم. و تنها ناراحتی من این است که می بینم هر روز یکی از دوستانم شهید می شود؛ و با این همه دوست از دست دادن، می ترسم نکند من در شهر و یا در بستر بمیرم. و خیلی عشق به شهادت دارم و تلاش می کنم که به دوستانم ان شاءالله ملحق شوم. امیدوارم که جواب مصلحت را بفرمایید.
ضمناً اماما، اگر خط مقدم به صورت پدافندی باشد و کاری از من ساخته باشد، می توانم شرکت کنم. و اگر شرکت کنم و مثلاً کشته شوم، آیا ان شاءالله شهید هستم یا نه. در آخر امید آن دارم که با دستخط مبارک خودتان به طور خلاصه جواب دهید. و ان شاءالله ما را حتماً در جواب نامه نصیحت
بفرمایید. عاشقی که تا خون در رگ دارد شما را فراموش نمی کند، و همیشه قلبش برای شما می تپد.
1 / 2 / 63 دوستدار شما، سعید پورسراج]
بسمه تعالی
فرزند عزیزم من، از خداوند منّان مسئلت می کنم که شما را با شهدای اسلام محشور نماید. و شما که سلامت خودتان را در راه اسلام داده اید از زمرۀ شهیدان هستید، و حق خودتان را به اسلام عزیز ادا نمودید و از اینکه به جبهه نمی شود بروید ناراحت نباشید. امید است خداوند شما را حفظ فرماید. والسلام علیکم و رحمة الله .
11 اردیبهشت
روح الله الموسوی الخمینی