سخنرانی
موانع تحقق اسلام در جامعه
سخنرانی در جمع مسئولان نظام به مناسبت عید مبعث (موانع تحقق اسلام در جامعه)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 9 اردی‍ب‍ه‍ش‍ت‌ ‭1363

زمان (قمری) : 27 رج‍ب‌ ‭1404

مکان: تهران

شماره صفحه : 408

موضوع : موانع تحقق اسلام در جامعه

زبان اثر : فارسی

مناسبت : بعثت پیامبر اکرم (ص)

حضار : خامنه ای، سید علی (رئیس جمهور) ـ هاشمی رفسنجانی، اکبر (رئیس مجلس شورای اسلامی)، موسوی اردبیلی، سید ع

سخنرانی در جمع مسئولان نظام به مناسبت عید مبعث (موانع تحقق اسلام در جامعه)

سخنرانی

‏زمان: صبح 9 اردیبهشت 1363 / 27 رجب 1404‏

‏مکان: تهران، حسینیه جماران‏

‏موضوع: موانع تحقق اسلام در جامعه‏

‏مناسبت: بعثت پیامبر اکرم(ص)‏

‏حضار: خامنه ای، سیدعلی (رئیس جمهور) ـ هاشمی رفسنجانی، اکبر (رئیس مجلس شورای‏‎ ‎‏اسلامی)، موسوی اردبیلی، سیدعبدالکریم (رئیس دیوانعالی کشور) ـ موسوی، میرحسین‏‎ ‎‏(نخست وزیر) ـ جمعی از روحانیون و مقامهای کشوری و لشکری‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

گرفتاریهای پیامبر و ائمه در برقراری حکومت اسلامی 

‏     ‏‏متقابلاً این عید سعید را به همۀ حضار و به همۀ مسلمانهای عالم و مستضعفین جهان‏‎ ‎‏تبریک عرض می کنم. مسائلی که در اطراف بعثت و بعدهای مختلفی که این پدیده دارد،‏‎ ‎‏امکان ندارد که ما حتی آن مقدار ضعیفی که فهمیدیم، بتوانیم در این مجالس بیان کنیم.‏‎ ‎‏اصل بعثت چی هست؟ نزول وحی یعنی چه؟ کیفیت نزول وحی چی هست؟ اینها از‏‎ ‎‏اموری است که سربسته و دربسته باقی می ماند. آنچه که ما از بعثت می توانیم بفهمیم‏‎ ‎‏برکاتی است که از این پدیده حاصل شده است. و مع الأسف برای خاطر گرفتاریهایی که‏‎ ‎‏در زمان خود رسول اکرم بود، در مدینه آن همه گرفتاریها که نتوانست پیغمبر در آنجا آن‏‎ ‎‏طور که بخواهد عمل بکند، و در مدینه آن همه جنگ که از اول ورود ایشان تا آخر مبتلا‏‎ ‎‏بهشان بودند، نشد که یک حکومتی که دلخواه خود ایشان بود عرضه کند، و نه آن‏‎ ‎‏معارفی که دلخواه خود ایشان بود عرضه کند به بشر. فقط قرآن آمد و قرآن همه چیز‏‎ ‎‏است. اما بیانات خود ایشان برای ابتلائاتی که داشتند نشد، و آن حکومتی که دلخواه خود‏‎ ‎‏ایشان هم بود نشد، و حتی در حجاز هم نتوانستند برای خاطر آن مخالفتهایی که می شد‏‎ ‎‏انجام دهند. و پس از ایشان هم حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ ابتلایشان بیشتر از ایشان بود.‏‎ ‎‏و ما باید این تأسف را به گور ببریم که نگذاشتند آن طوری که حضرت امیر می خواست‏

‏حکومت تشکیل بدهد. جنگهایی که در داخل پیش آوردند آنهایی که مدعی اسلام‏‎ ‎‏بودند و با اسم اسلام با ایشان معارضه کردند، و با اسم اسلام، اسلام را کوبیدند و با اسم‏‎ ‎‏قرآن کریم ایشان را از مقصد باز داشتند. اگر آن حیله ای که معاویه و عمروعاص به کار‏‎ ‎‏برده بودند، آنهایی که از طبقه مقدسین باصطلاح بودند مانع نشده بودند از این که‏‎ ‎‏حضرت امیر بشکند آن حیله را و آن حیله شکسته می شد، سرنوشت اسلام غیر از این بود‏‎ ‎‏که حالا هست، نه غیر از آن بود که بعدها بود. شاید قضایای امام حسن ـ سلام الله علیه ـ و‏‎ ‎‏آن ابتلائاتی که او پیدا کرد و قضیۀ کربلا پیش نمی آمد. و جرم گناه همۀ این امور به گردن‏‎ ‎‏آن مقدسین نهروان بود که لعنت خدا از ابد تا آخر با آنها باشد. اگر آن روز درخود زمان‏‎ ‎‏پیغمبر ابتلائات ـ گذاشته شده بود ـ می گذاشت، ایشان آن حکومتی که می خواهد، و آن‏‎ ‎‏وضعی که می خواست پیش بیاورد، پیش می آمد، باز هم این مسائل پیش  نمی آمد، لکن‏‎ ‎‏نگذاشتند. یک دسته به اسم اسلام به دشمنی برخاستند، و یک دسته احمق هم که در‏‎ ‎‏اطراف ایشان بودند باز به اسم قرآن دست ایشان را بستند، دست امیرالمؤمنین را. و این‏‎ ‎‏یک تأسفی است که برای مسلمین تا ابد باید باشد. اگر از اول آن نحوی که می خواست‏‎ ‎‏ایشان، تحقق پیدا کرده بود، و دنبال او هم حضرت امیر آن نحوی که می خواست عمل‏‎ ‎‏شده بود این گرفتاریها پیش نمی آمد، لکن تقدیرات الهی این طور بود. و ما بخواهیم‏‎ ‎‏مسائل آنجا را بگوییم، از مسائل روز خودمان که شبیه همان مسائل است باز می مانیم. ما‏‎ ‎‏امروز هم گرفتار به همان مسائل هستیم. همان مسائلی که آنها مبتلا به آن بودند با وضع‏‎ ‎‏دیگری هستیم. دامنه اش، منتها توسعه اش برای خاطر وضع دنیا عوض شده و بیشتر شده‏‎ ‎‏است. آن روز اگر چنانچه حضرت رسول ـ سلام الله علیه ـ و حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ‏‎ ‎‏مبتلا بودند به یک نحو محدودی و نگذاشتند صدای آنها برسد، و همان مقدار که رسید‏‎ ‎‏می بینید که نورانیتش عالم را گرفته است، امروز با یک وضع بسیار توسعه داری، اسلام‏‎ ‎‏مبتلا به آن هست. آنها نگذاشتند که یک حکومت اسلامی تحقق پیدا بکند، با اسم‏‎ ‎‏اسلام. امروز هم ما مبتلای به همین معنا هستیم که با اسم اسلام می خواهند نگذارند که‏

‏حکومت اسلام محقق بشود؛ یک دسته غیرمتوجه و جاهل و یک دسته عالم متهتّک.‏‎[1]‎‎ ‎‏پیغمبر اکرم فرمود که ـ منقول از ایشان است که ـ دو طایفه کمر من را شکستند: آن‏‎ ‎‏عالمهایی که متهتک هستند و آن جاهلهایی که متنسّک‏‎[2]‎‏ هستند. و من نمی دانم اسلام از‏‎ ‎‏کدام طایفه بیشتر صدمه دیده است، آیا از عالم متهتک یا جاهل متنسک. در هر صورت‏‎ ‎‏از هر دو طایفه صدمه دیده است اسلام. و این هم هست، و بعدها هم خواهد بود، و‏‎ ‎‏خواهد بود، حتی در زمان حضور حضرت ولی امر که در بعضی روایات هست، که علما‏‎ ‎‏تکفیرش می کنند. این ابتلایی است که در دنیا هست. شیطان هم از اول به خدا عرض کرد‏‎ ‎‏یا ـ عرض کنم ـ تهدید کرد خدا را که من تا آخر  نمی گذارم کار انجام بگیرد، و خیلی هم‏‎ ‎‏موفق است. ما باید توجه بکنیم به اینکه مسائلی که خودمان داریم چی هست.‏

ترفندهای دشمنان در ایجاد اختلافات 

‏     ‏‏ما گمان نکنیم که دستهای قدرتهای بزرگ قطع شده است از اینجا. ملت ایران باید‏‎ ‎‏توجه کنند به اینکه توطئه ها هست. الآن، شما ملاحظه بفرمایید که در همین انتخاباتی که با‏‎ ‎‏آن خوبی و آزادی انجام گرفت و بحمدالله مردم همه در صحنه حاضر بودند، و امید‏‎ ‎‏است که در دوره دوم هم، در آن بعد هم که باید انتخابات بشود آن هم حاضر باشند‏‎ ‎‏مردم، و این تکلیف الهی را به آن عمل کنند، الآن دستهایی از داخل و خارج هست که‏‎ ‎‏بین آقایانی که در انتخابات دخالت داشتند اختلاف بیندازند. شما گمان نکنید که‏‎ ‎‏خارجیها و اذناب آنها در این کشور کودتا می کنند، نمی کنند، چون  نمی توانند. کشوری‏‎ ‎‏که همه اش مهیاست برای شهادت، نمی توانند که آنها در اینجا وارد بشوند، لکن از داخل‏‎ ‎‏ما را می پوسانند. یکی از مواردی که الآن انگشت آنها در کار است و با جدیت دارند‏‎ ‎‏توطئه می کنند این است که، دو دستگی بیندازند بین اشخاصی که در انتخابات بردند یا‏‎ ‎‏باصطلاح باختند. با این تعبیر زشت برد و باخت، شکست و پیروزی، با این تعبیرهای‏‎ ‎‏زشت می خواهند بین ملت ما اختلاف بیندازند. انتخاباتی که باید همه دست به هم بدهند‏‎ ‎


‏و آن را به وجه صحیح به آخر برسانند، و باید وحدت زیادتر بشود از اول، من می ترسم‏‎ ‎‏که خدای نخواسته، موجب اختلاف بشود. و این از مکاید‏‎[3]‎‏ شیطان است به دست‏‎ ‎‏شیاطین. اگر برای خدا کسی می خواهد کار بکند خودش را انتخاب کرده است که خدمت‏‎ ‎‏کند به اسلام و مسلمین. اگر چنانچه پیروز بشود پیروزی نباید بگوید، برای اینکه یک‏‎ ‎‏خدمتی است به عهده اش آمده است و گرفتاری این خدمت بسیار شدید است. و اگر‏‎ ‎‏چنانچه در این دوره او کنار رفته است خیال نکند که کنار رفته است و این عیبی است.‏‎ ‎‏قضیۀ برد و باخت نیست، قضیۀ خدمت است در این پست یا در آن پست. باید ایران بداند‏‎ ‎‏که دستهایی الآن در کار است که حتی بین خانه ها اختلاف بیندازد. در یک خانه بین افراد‏‎ ‎‏اختلاف بیندازد. ما باید از تاریخ عبرت ببریم و این تاریخ در زمان مشروطه این طور بود.‏‎ ‎‏در زمان مشروطه آنهایی که می خواستند ایران را نگذارند به یک سامانی برسد و چماق‏‎ ‎‏استبداد تا آخر باقی بماند، بین افراد، دستجات، احزاب اختلاف انداختند، حتی آنهایی‏‎ ‎‏که آن وقت بودند می گفتند که در یک خانه بین برادر با برادر، پدر و پسر اختلاف بود،‏‎ ‎‏یک دسته مستبد، یک دسته مشروطه. این اختلاف موجب شد که نتوانست مشروطه آن‏‎ ‎‏طوری که علمای اسلام می خواستند تحقق پیدا بکند. بعد هم این اختلافات موجب شد‏‎ ‎‏که یک دسته از آن غربزده ها بریزند و به اسم مشروطه بگیرند مقامات را و استبداد به‏‎ ‎‏صورت مشروطه بر این ملت تحمیل کنند و دیدید که چه شد. امروز همان روز است اگر‏‎ ‎‏ملت ایران بیدار نشود، اگر علماء اسلام بیدار نباشند، غفلت کنند، اگر علمای قم، مدرسین‏‎ ‎‏قم، طلاب قم، علماء تهران، روحانیت مبارز تهران، علماء همه بلاد و روحانیون همۀ بلاد‏‎ ‎‏و مردم بیدار نشوند، الآن دارند وضعی را، یعنی می خواهند وضعی را کار کنند که زمان‏‎ ‎‏مشروطه کردند، و بدانید گناهش به گردن همه ماست.‏

مطرح نبودن مقام و ریاست در اسلام 

‏     ‏‏مسئلۀ کرسی مجلس در اسلام مطرح نیست، مسئله ریاست مطرح نیست، مسئلۀ‏

‏ریاست جمهور مطرح نیست، مسئلۀ وزارت مطرح نیست، اگر کسی اینها را خیال کند‏‎ ‎‏مطرح هست اسلام را نشناخته است. شماها شیعۀ همان هستید که می گوید که من به اندازۀ‏‎ ‎‏این کفش کهنه ای که هیچ نمی ارزد امارت شما را به اندازۀ این برایش ارزش قائل نیستم‏‎ ‎‏مگر اینکه حقی را ایجاد کند. شما که می خواهید حق را ایجاد کنید، شما که می خواهید‏‎ ‎‏اسلام را به پیش ببرید، چه در مجلس پیش ببرید یا در مدرسه پیش ببرید یا در محافل‏‎ ‎‏دیگر، باید پیشتان فرق نکند. باید توجه کنید به اینکه مبادا آن گرفتاریهای آن زمان برای‏‎ ‎‏ما پیش بیاید. نمی آید ان شاءالله . حالا فردا رسانه های گروهی نگویند که معلوم شد ایران‏‎ ‎‏به هم خورده است و دیگر نخیر، نوبت ما رسیده است. خیر آنها باید آرزوهایشان را به‏‎ ‎‏گور ببرند. اینکه من عرض می کنم، نه اینکه ما الآن مبتلا به قضیه ای هستیم، ما همیشه‏‎ ‎‏می خواهیم جلوی فسادها را که آنها می خواهند ایجاد کنند جلویش را بگیریم. آنها گمان‏‎ ‎‏نکنند که الآن، ایران یک خبری شده. ایران یک انتخاباتی آزاد که در تمام دنیا یک‏‎ ‎‏همچو انتخابات آزادی نبوده است. این طور نیست که کسی گمان کند که حالا وقت این‏‎ ‎‏شده است که ما نتیجه بگیریم. نه این وقت برای شما نخواهد آمد و نتیجه ای از این مسائل‏‎ ‎‏دست شما نخواهد رسید و چیزی نیست در کار. من تنبه می دهم که مبادا بشود والاّ مسئله‏‎ ‎‏نیست. در هر صورت من باید تذکر بدهم به اینکه آقایانی که در انتخابات دخالت کردند‏‎ ‎‏باز هم با کمال خلوص نیت دخالت بکنند و هرگز از این معنا که من نبردم و او برده است‏‎ ‎‏دلخور نباشند. شما همه برادر هستید، دوستید. این دوست باشد در مجلس یاآن دوست‏‎ ‎‏باشد یا من باشم، اینهامطرح نبایدباشد پیش ملت ایران و مطرح نیست ان شاءالله . من‏‎ ‎‏امیدوارم که در این دوره ای که باز پیش می آید و باید انتخابات بعد از چند روز دیگر با‏‎ ‎‏جدیت آقایانی که دست اندر کار هستند، مثل وزیر کشور و مثل شورای نگهبان، بزودی‏‎ ‎‏این امر شروع بشود که مجلس ما، ایران ما یک روز بدون مجلس نباشد. و آقای امامی‏‎[4]‎‎ ‎‏مژدۀ این معنا را الآن به من دادند که نه، همین طور خواهد شد. و من امیدوارم که ملت‏

‏ایران به همان طوری که این دفعه آمدند پای صندوقها، این دفعۀ دیگر هم بیایند و آراء‏‎ ‎‏خودشان را در صندوقها بریزند، و قدر این آزادی را بدانند که تحت تأثیر هیچ کس‏‎ ‎‏نبودند و احدی در سرتاسر ایران الزام نکرده است کسی را که رأی به این بده یا به او بده.‏‎ ‎‏الزام به رأی دادن هم نکرده است، لکن تکلیف شرعی گفته است.‏

متأثر نشدن از القائات دشمنان 

‏     ‏‏ما اگر می گوییم، تکلیف شرعی می گوییم، والاّ نه این است که ما الزامشان بکنیم. این‏‎ ‎‏مکلفند شرعاًبه اینکه حفظ بکنند جمهوری اسلامی را، و حفظ به این است که در صحنه‏‎ ‎‏باشند، و حفظ به این است که اختلافات نداشته باشند، و حفظ به این است که مبادا آن‏‎ ‎‏کسی که فرض کنید که برده است باصطلاح برود به رخ او بکشد، آن کسی که نبرده است‏‎ ‎‏خیال کند که یک چیزی از دستش رفته است. این حرفها نیست در کار. چیزی نیست‏‎ ‎‏اصلش. اسلام است، اسلام در دست همۀ شما هست شما می خواستید آنجا خدمت‏‎ ‎‏بکنید نشد حالا در جای دیگر خدمت می کنید. می خواستید در مجلس خدمت کنید نشد‏‎ ‎‏حالا در دولت خدمت می کنید، حالا در پستهای دیگر خدمت می کنید، حالا در مدرسه‏‎ ‎‏خدمت می کنید، حالا مشغول به ‏‏[‏‏تدریس‏‏]‏‏ می شوید. من این امر را که عرض می کنم از‏‎ ‎‏همۀ ملت تقاضا می کنم که مبادا تحت تأثیر این عناصری که الآن در کار هستند و‏‎ ‎‏می خواهند القاء اختلاف بکنند، تحت تأثیر اینها واقع بشوید. و همه برادر هم هستید و‏‎ ‎‏برادروار با هم باشید، و اگر چنانچه در انتخابات اشتباهاتی شده یا فرضاً تقلبی شده است،‏‎ ‎‏خوب، مواردی هست که رسیدگی می شود و شورای نگهبان هم یا ابطال می کند یا فرض‏‎ ‎‏کنید بعضی صندوقها را یا اصل انتخابات را. یک مسئلۀ عادی است که در همه جا هست‏‎ ‎‏و این امر مهمی نیست. من امیدوارم که آقایان با کمال اخلاص این دفعه هم وارد بشوند و‏‎ ‎‏آراء خودشان را بریزند. و این مبعثی که نورش به همه عالم رسیده است، درصورتی که‏‎ ‎‏نتوانستند آن طوری که می خواستند بشود مادنبالش باشیم که زحمات انبیا را حفظ کنیم. و‏‎ ‎‏نگذاریم که خدای نخواسته، آن زحمتی که تا حالا در ایران کشیده شده است و بحمدالله ‏‎ ‎‏به قدرت خودش رسیده است ایران، و الآن در همۀ دنیا مطرح است و تنها چیزی که‏

‏مطرح است الآن بیشتر در همه جا همین معناست، و این هم برای این است که اینها‏‎ ‎‏می ترسند که مبادا اسلام تحقق پیدا بکند و آرزوهای خودشان از بین برود. لابد شما‏‎ ‎‏می بینید که الآن صلح طلبها دور هم جمع شدند، امریکا رفته چین و با هم شعر می خوانند.‏‎ ‎‏این برای او شعر می خواند، او برای او شعر می خواند، و همه هم دم از صلح می زنند و دم‏‎ ‎‏از صفا و «ما می خواهیم جوانانمان در صفا و در صلح و در آرامش زندگی کنند»! وضع‏‎ ‎‏دنیا این شده است که آنها آن طور آرامش را در دنیا می خواهند و ما هم که واقعاً‏‎ ‎‏می خواهیم این طور، نمی گذارند آنها. پس ما باید خودمان توجه کنیم به مسائل. ما دنبال‏‎ ‎‏این باشیم که خودمان ملت را حفظ کنیم. و ان شاءالله همان طوری که ایران را نجات دادیم‏‎ ‎‏از شرّ شاهنشاهی، عراق را هم نجات بدهیم از دست این حزب بعث فاسد. خداوند‏‎ ‎‏ان شاءالله همۀ شما را توفیق عنایت کند و به همۀ ما توفیق خدمت عنایت کند. و خدا‏‎ ‎‏ان شاءالله پشتیبان همۀ شما باشد و ملت ایران و عراق را پیروز کند.‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله ‏

‎ ‎

  • ـ عالِم پرده در رسوا و بی حیا.
  • ـ جاهلان زاهد.
  • ـ مکرها؛ فریبها.
  • ـ آقای محمد امامی کاشانی.