سخنرانی
فلسفه حج و ابعاد سیاسی آن
سخنرانی در جمع روحانیون کاروان های حج و مسئولان وزارت ارشاد (فلسفه حج)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 25 م‍رداد ‭1362

زمان (قمری) : 7 ذی القعده ‭1403

مکان: تهران

شماره صفحه : 50

موضوع : فلسفه حج و ابعاد سیاسی آن

زبان اثر : فارسی

حضار : موسوی خوئینی ها (نماینده امام و سرپرست حجاج ایرانی) ـ خاتمی (وزیر ارشاد اسلامی) ـ روحانیون کاروان ها

سخنرانی در جمع روحانیون کاروان های حج و مسئولان وزارت ارشاد (فلسفه حج)

سخنرانی

‏زمان: صبح 25 مرداد 1362 / 7 ذی القعده 1403‏‎[1]‎

‏مکان: تهران، حسینیه جماران‏

‏موضوع: فلسفۀ حج و ابعاد سیاسی آن‏

‏حضار: موسوی خوئینی ها (نماینده امام و سرپرست حجاج ایرانی) ـ خاتمی (وزیر ارشاد‏‎ ‎‏اسلامی) ـ روحانیون کاروانهای حج ـ مسئولان وزارت ارشاد و سازمان حج و زیارت‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

بعد سیاسی، مهمترین فلسفه حج

‏     ‏‏من باید تشکر کنم از آقایان که تشریف آورده اند و در این مجلس با هم به گفتگو‏‎ ‎‏بنشینیم و مسائلی را که باید گفت تا یک حدودی خدمت شان عرض کنیم، و من‏‎ ‎‏امیدوارم که ان شاءالله آقایان موفق بشوند با سلامت و پیروزی این سفر مبارک را طی کنند‏‎ ‎‏و به محالّ خودشان مراجعت بفرمایند.‏

‏     شما در سالی به حج مشرف می شوید که اوضاع دنیا و اوضاع منطقه به وضعی است‏‎ ‎‏که مشاهده می کنید. اوضاع دنیا گرفتار قدرت های بزرگ و مستضعفان جهان مبتلای به‏‎ ‎‏این قدرت های شیطانی و اوضاع منطقه نیز به واسطۀ دخالت قدرت های بزرگ به این‏‎ ‎‏وضعی است که مشاهده می کنید. و در آستانه سالی به حج مشرف می شوید که در اثر‏‎ ‎‏شکست مفتضحانه صدام، مناطق مسکونی کشور ما مورد تجاوز واقع می شود و با‏‎ ‎‏موشک ها کوبیده می شود، و اخیراً که اندیمشک را هم ملاحظه کردید که با آن چه‏‎ ‎‏کردند، و من به ملت ایران و اهالی محترم مبارز اندیمشک تسلیت عرض می کنم و‏‎ ‎‏امیدوارم خدای تبارک و تعالی شهدای آنها را با شهدای صدر اسلام محشور بفرماید و‏‎ ‎‏به بازماندگان آنها سلامت و صبر عنایت بفرماید. ‏

‏     شما در سالی دارید در این سفر مبارک می روید که قدرت های بزرگ در منطقه‏

‏مشغول به فساد هستند و تاخت و تاز. از آن طرف شوروی در افغانستان و هرجا که بتواند‏‎ ‎‏دست درازی می کند و ملت مظلوم افغانستان را آن طور سرکوب می کند، و بحمدالله ملت‏‎ ‎‏افغانستان هم مقابلۀ مردانه ای در مقابل آن قدرت بزرگ کرده اند، و از آن طرف امریکا‏‎ ‎‏که در رأس جنایتکاران است در همۀ کشورهای مظلوم و خصوصاً در کشورهای‏‎ ‎‏اسلامی آن طور دخالت و تجاوز می کند، و از آن طرف دنیا دست دراز کرده است و‏‎ ‎‏ملت هایی که باید مستقل باشند، در تحت ظلم خودش قرار داده است و مع الأسف این‏‎ ‎‏دولت ها هم ظلم پذیر شده اند. ‏

‏     فلسفۀ حج؛ یکی از فلسفه های بزرگ حج قضیۀ بُعد سیاسی اوست، که دست های‏‎ ‎‏جنایتکار از همه اطراف برای کوبیدن این بُعد در کار هستند؛ و تبلیغات دامنه دار آنها‏‎ ‎‏مع الأسف در مسلمین هم تأثیر کرده است که مسلمین سفر حج را بسیاریشان یک عبادت‏‎ ‎‏خشک خالی بدون توجه به مصالح مسلمین می دانند. حج از آن روزی که تولد پیدا کرده‏‎ ‎‏است، اهمیت بُعد سیاسی اش کمتر از بعد عبادی اش نیست، بُعد سیاسی علاوه بر‏‎ ‎‏سیاستش، خودش عبادت است. ‏

بررسی اوضاع مسلمین و مشکلات آنان در حج

‏     ‏‏مشکلات مردم در حج، باید تمام بلادی که وارد می شوند و مردم مستطیعش یا‏‎ ‎‏روحانیون محترمش وارد می شوند، باید بررسی از اوضاع مسلمین در هر سال بشود که‏‎ ‎‏مسلمین در چه حال هستند، بین خودشان با حکومت ها چه وضعی است، بین حکومت ها‏‎ ‎‏با قدرتهای شیطانی دیگر چه وضعی است،بین خود ملت ها با خود ملت ها چه وضعی‏‎ ‎‏است، بین روحانیونی که در بلاد متفرقۀ مسلمین هستند با وضع حج چه وضعی دارند.‏‎ ‎‏اینها اموری است که باید رسیدگی به آن بشود و حج برای همین امور است. حج برای این‏‎ ‎‏است که مشکلات یک سال مسلمین را بررسی کنند و در صدد رفع مشکلات برآیند.‏

‏     آن طور که آخوندهای درباری منطقه و غیرمنطقه می گویند که حج باید از جهات‏‎ ‎‏سیاسی خارج باشد، اینها رسول الله را محکوم می کنند، اینها خلفای اسلام را محکوم‏

‏می کنند، ائمۀ هدی را محکوم می کنند. اینها نمی دانند که این سفر حج و این حج برای‏‎ ‎‏این مسائل بوده است، برای قیام ناس بوده است، برای این بوده است که مسلمین‏‎ ‎‏مشکلات مسلمین را درک کنند و در رفعش کوشش کنند، برای این بوده است که بین‏‎ ‎‏مسلمین اخوت و مودت پیدا بشود. ‏

انزوای اسلام با تبلیغ جدایی دین از سیاست

‏     ‏‏و مع الأسف به قدری تبلیغات دامنه دار دشمنان اسلام در همۀ مسائل اسلامی زیاد و‏‎ ‎‏دامنه دار بوده است که به خود مسلمین هم باورانده اند که نباید دخالت در سیاست بکنند،‏‎ ‎‏به خود روحانیون هم. بسیاری از روحانیون هم باورشان آمده است که روحانی نباید‏‎ ‎‏دخالت در سیاست بکند. روحانی باید مسئله بگوید، آن هم مسائل غیرسیاسی. مسائل‏‎ ‎‏سیاسی اسلام چندین برابر مسائل عبادی اش است، برای اینکه آن مسائل سیاسی هم‏‎ ‎‏عبادت است مع الاضافه. کتب اسلام، کتب فقهی اسلام مشحون از مسائل سیاسی است،‏‎ ‎‏مشحون از مسائل اجتماعی است. و آن وقت یک دسته نادان گمان می کنند که اسلام مثل‏‎ ‎‏سایر ادیان منحرفه ـ که آن هم در اول اینطور نبوده است، بعد با دست همین استعمارگران‏‎ ‎‏به اینجا رسیده است ـ وضع این است که باید روحانی فقط بنشیند و دو رکعت نماز‏‎ ‎‏بخواند و برود منزلش و همان جا چرت بزند تا دوباره وقت نماز دیگر بیاید. اینها همه‏‎ ‎‏تبلیغاتی بوده است که در طول مدت از آنوقتی که اسلام تولد پیدا کرد و قدرت پیدا کرد‏‎ ‎‏به دست خلفای اُمَوی و عبّاسی و بعد هم به دست حکومت های مرتجع و بعد هم به‏‎ ‎‏دست قدرت های بزرگ این مسائل شده است که اسلام را منزوی کنند و منزوی کردند.‏‎ ‎‏آن اسلامی که به درد جامعه نرسد، و آن اسلامی که به درد حکومت جامعه نرسد، آن‏‎ ‎‏اسلام منزوی است. اسلام منزوی در مساجد بود. با اسم اسلام، اسلام را منزوی کردند در‏‎ ‎‏چهار دیوار مساجد، مساجد بی تحرک. مسجدالحرام و مساجد در زمان رسول اکرم‏‎ ‎‏مرکز جنگ ها و مرکز سیاست ها و مرکز امور اجتماعی و سیاسی بوده. اینطور نبوده است‏‎ ‎‏که در مسجد پیغمبر ـ صلی الله علیه وآله ـ همان مسائل عبادی نماز و روزه باشد؛ مسائل‏

‏سیاسی اش بیشتربوده.هروقت می خواستند به جنگ بفرستند اشخاص راوبسیج کنند‏‎ ‎‏مردم را برای جنگ ها، از مسجد شروع می کردند این امور را. مع الأسف در دنبال‏‎ ‎‏تبلیغات از صدر اسلام یعنی، بعد از یک مدتی تا زمان ما مساجد یک مساجدی شده بود‏‎ ‎‏که اسلام در آنجا محکوم می شد. محکوم کردن اسلام به این نیست که یک کسی بگوید‏‎ ‎‏من اسلام را محکوم می کنم، محکوم کردن اسلام بر این است که آن چیزی که اسلام‏‎ ‎‏می خواهد در مسجد زیرپا گذاشته بشود. اسلام می خواهد که مردم آگاهانه برای مصالح‏‎ ‎‏خودشان، برای مصالح مسلمین در آنجا فعالیت بکنند و حج از مسائلی است که جنبۀ‏‎ ‎‏سیاسی اش بسیار بیشتر است از جنبه های عبادی اش. و شما آقایان که ان شاءالله با سلامت‏‎ ‎‏مشرف می شوید باید توجه به این معنا داشته باشید که این فکر استعماری که در مغز‏‎ ‎‏بسیاری از حتی روحانیین ممالک اسلامی گنجانیده شده است این را ازاله کنید. در‏‎ ‎‏صحبت هایتان، در اجتماعاتتان بگویید به آنها که اسلام وضعش این نیست که تاکنون ماها‏‎ ‎‏داشته ایم، فقط بیایند در حج و چند دور بگردند دور خانۀ مبارک و بعد هم وقوف و چه‏‎ ‎‏و چه و هیچ کار نداشته باشند که مستکبرین بر مردم دنیا و بر مسلمین چه می کنند، بی‏‎ ‎‏تفاوت باشند. محکوم کنند این اشخاصی که می خواهند راجع به مصالح مسلمین صحبت‏‎ ‎‏بکنند. آن ضرری که از این آخوندهای درباری، اسلام می خورد، بدتر از آن ضرری‏‎ ‎‏است که از امریکا می خورد، برای اینکه، اینها با یک ظاهر اسلامی اسلام را منزوی‏‎ ‎‏می کنند و آنها با این ظاهر نمی توانند بکنند، آنها وادار می کنند اینها را. مسلمین باید در‏‎ ‎‏حج وقتی که می روند یک حج زنده، یک حج کوبنده، یک حجی که محکوم کنند این‏‎ ‎‏شوروی جنایتکار و آن امریکای جنایتکار را؛ یک همچو حجی، حجی است که مقبول‏‎ ‎‏است. اگر ما حج برویم و مصالح مسلمین را در نظر نگیریم بلکه برخلاف مصالح مسلمین‏‎ ‎‏هی روی جنایت ها پرده بپوشیم، نگذاریم مسلمین صحبت بکنند از جنایت هایی که بر‏‎ ‎‏مسلمین می گذرد و جنایت هایی که از حکومت ها و از قدرت های بزرگ بر مسلمین‏‎ ‎‏می گذرد، ما یک صحبت بکنیم، این حج نیست، این یک صورت بی معناست. ‏


بیدار نمودن و متحد کردن مسلمین در حج

‏     ‏‏آن حجی که خدای تبارک و تعالی می خواهد و آن حجی که اسلام از ما خواسته‏‎ ‎‏است، آن است که وقتی می روید حج، این مسلمین بلاد را بیدار کنید، متحد کنید با هم،‏‎ ‎‏بفهمانید به آنها که چرا باید بیش از یک میلیارد مسلمین تحت فشار دوتا قدرت‏‎ ‎‏چندصدمیلیونی باشند. تمام گرفتاری ها برای این است که مسلمین را از آن راهی که‏‎ ‎‏اسلام دارد منحرف کرده اند، و حتی اگر یک مجالسی هم داشته باشند لابد شنیده اید‏‎ ‎‏که آن مجلسی را که روحانیون داشتند و در یک جایی بود، محکوم نکردند. حاضر‏‎ ‎‏نشدند که افغانستان را که شوروی ‏‏[‏‏اشغال‏‏]‏‏ کرده، اینها لفظاً بگویند این کار درستی نیست.‏‎ ‎‏این قدر هم همین کسانی که، مسیحیانی که، روحانیونی مسیحی که بودند حاضر نشدند‏‎ ‎‏این قدر بگویند که افغانستان چه، ترسیده بودند از این. وقتی بنا باشد که روحانیون شان‏‎ ‎‏اینطور، ما از آن وقت تا حالا خیال می کردیم که روحانیون مسیح امریکایی هستند، حالا‏‎ ‎‏معلوم شد هم امریکایی هستند هم شوروی هستند، و روحانیون مسلمین هم بسیاریشان‏‎ ‎‏کمتر از آنها نیستند. آنهایی که محکوم می کنند مسلمین را که نسبت به صهیونیست یک‏‎ ‎‏صدایی بکنند، نسبت به امریکا یک کلمه ای بگویند، آنها کمتر از آن روحانیون مسیحی‏‎ ‎‏که می گویند باید هیچ حرف نزد، و آن روحانیونی که طرفدار امریکا هستند کمتر از آنها‏‎ ‎‏نیستند، اینها هم طرفدار امریکا هستند. مسلمین باید بیدار بشوند، این یک میلیارد مسلم‏‎ ‎‏باید بیدار بشوند و کلک این دوتا قدرت بزرگ و دیگر قدرت ها را که در این مناطق‏‎ ‎‏مشغول فساد هستند، کلک اینها را بکنند. ‏

سلطه پذیری مسلمین بواسطه عدم توجه به مسائل و احکام اسلام

‏     ‏‏ننگ نیست بر کشورهای اسلامی بر حکومتهای کشورهای اسلامی که اسرائیل بیاید و‏‎ ‎‏فلسطینی ها را آن طور کند؟ در لبنان آن جنایت ها را بکند و یک میلیارد جمعیت مسلمین‏‎ ‎‏بنشینند تماشاچی باشند؟ از چی می ترسند اینها؟ چرا باید این قدر بی عرضه باشند؟‏‎ ‎‏شریان حیات شرق و غرب در دست اینهاست، نفت شریان حیات اینهاست. اگر ده روز‏

‏نفت را به روی آنها ببندند خاضع می شوند آنها. در عین حالی که این شریان در دست‏‎ ‎‏حکومت های باصطلاح اسلامی است، در عین حال تقدیم می کنند و التماس هم می کنند.‏‎ ‎‏این مصیبت نیست؟ برای مسلمین این مصیبت نیست که همه چیزمان را بدهیم به‏‎ ‎‏خارجی ها و در طبق اخلاص بگذاریم و با منت کشیدن از آنها که بپذیرند؟ وقتی بنا شد‏‎ ‎‏که مسلمین به آن مسائل الهی توجه نکنند، به آن مسائل قرآنی توجه نکنند، و احکام‏‎ ‎‏اسلام را درست به آن توجه نکنند و دعوت اسلام به وحدت را زیر پا بگذارند، ناچار‏‎ ‎‏باید اینطور بشوند که همه چیزشان را بدهند و التماس هم بکنند به آنها که قبول کنید شما.‏‎ ‎‏نباید ما دیگر بیدار بشویم؟ نباید اینها عبرت بگیرند از ایران؟ امروز همۀ کشورهای‏‎ ‎‏بزرگ عالم از شوروی گرفته است که دارد دائماً به عراق کمک می کند، و از امریکا گرفته‏‎ ‎‏است که آن هم همین طور، و از فرانسه که مرکز فساد همۀ دنیا شده است، کشوری که ادعا‏‎ ‎‏می کرد که اینجا مهد آزادی و کذاست حالا این تروریست ها را در آنجا جا داده است و‏‎ ‎‏به صدام کمک می کند و به این کمک افتخار می کند. مسلمین باید توی دهن اینها بزنند و‏‎ ‎‏اگر مجتمع بشوند خواهند زد. و ایران همان طور که همۀ دنیا دیده است ـ ولو زیر پا‏‎ ‎‏گذاشته اند مطالب را ـ همۀ عالم الآن مطلعند که شوروی و امریکا و سایر قدرت ها از‏‎ ‎‏ایران سیلی خوردند به برکت اسلام، و نخواهد دیگر این ملت اسلامی گذاشت که راه‏‎ ‎‏آنها به این مملکت باز بشود. آنهایی که به آرزوی این نشسته اند که امریکا دوباره بیاید یا‏‎ ‎‏شوروی بیاید، آنها خیال باطل به خودشان راه داده اند، به این آرزو نباشند و لااقل تا‏‎ ‎‏وقتی که اینها زنده هستند، تا آن وقت امریکا و شوروی نمی تواند به این مملکت وارد‏‎ ‎‏بشود. ‏

خسته نشدن ملت ایران در جنگ با متجاوزان

‏     ‏‏این جوان های ما که الآن در سرتاسر کشور به جنگ می روند و در جبهه ها آن طور‏‎ ‎‏حماسه ها می آفرینند، تا این جوان ها هستند و ان شاءالله هستند نمی تواند کسی به این‏‎ ‎‏مملکت صدمه وارد کند. آنهایی که تو خانه نشسته اند و می گویند که مردم خسته شده اند‏

‏از جنگ، و خسته شده اند از چه و چه، آنها خودشان خسته هستند، از اول هم خسته‏‎ ‎‏بوده اند. مردم کی اند؟ این اندیمشک است که مورد تجاوز واقع بشود، دنباله اش جنگ‏‎ ‎‏جنگ تا پیروزی می گوید. آن هم جاهای دیگری که از دزفول گرفته تا هر جا که ملاحظه‏‎ ‎‏کنید به مجرد اینکه یک فسادی در آنجا واقع می شود و صدام یک جنایتی می کند‏‎ ‎‏دنبالش همۀ مردم می ایستند و فریاد می زنند مرگ بر کی و مرگ بر کی و جنگ جنگ تا‏‎ ‎‏پیروزی. اینها مردم نیستند؟ این مردمی که در مساجد و در نمازجمعه ها و سرتاسر کشور‏‎ ‎‏مجتمع اند و فریادشان بلند است از اینکه جنگ باید کرد، و خودشان هم داوطلب الآن‏‎ ‎‏دارند به طرف جبهه ها می روند، اینها مردم ایران نیستند؟ اینها از کرۀ مریخ آمده اند؟‏‎ ‎‏مردم ایران عبارت از یک دسته ای هستند که نشسته اند و نه یکی شان رفته اند به جبهه، نه‏‎ ‎‏یکی شان کمک کرده اند به جبهه با اینکه بعضی شان هم دارای کذا و کذا هستند! فقط‏‎ ‎‏مردم ایران اینها هستند که در عین حالی که دارد این کشور به طرف فنا خدای نخواسته‏‎ ‎‏می رود ـ اگر چنانچه سست بیایند جوان های ما ـ شما چند نفر هستید مردم ایران که‏‎ ‎‏می گویید از جنگ خسته شده ایم؟ شما چه وقت جنگ کرده اید که خسته بشوید؟ شما‏‎ ‎‏کدام یکی تان رفته است به جبهه تا یک خستگی احساس بکند؟ کدامتان حاضر شده‏‎ ‎‏است که امریکا و شوروی را محکوم کند؟ شما مثل سایر آنهای دیگری می مانید که‏‎ ‎‏نشسته اید آنجا و هی اشکالتراشی می کنید به این ملت. ملت اینها هستند، ملت این مردم‏‎ ‎‏کوچه و بازار هستند، این مردم دهات و ـ نمی دانم ـ قصبات و شهرستان ها، اینها هستند که‏‎ ‎‏دارند به جنگ کمک می کنند و به جبهه ها، پشت جبهه ها کمک می کنند، و بانوانشان و‏‎ ‎‏بچه هاشان و بزرگ هایشان و همه شان مشغول خدمت هستند. اینها که خسته نشده اند. از‏‎ ‎‏چی خسته بشوند؟ از اسلام روبرگردانند؟ امروز اگر ما از این جنگ و از این دفاع مقدس،‏‎ ‎‏ما جنگ نداریم با کسی، ما دفاع داریم می کنیم از کشور خودمان. ما باز کشورمان تحت‏‎ ‎‏سلطۀ صدام هست یک مقداری از آن. مایی که داریم دفاع از اسلام می کنیم اگر خسته‏‎ ‎‏بشویم معنایش این است که ما از قرآن کریم دیگر خسته شده ایم، از اسلام خسته‏‎ ‎‏شده ایم. کدام یک از این افرادی که در این کشور هستند الا یک دسته اقلیت فاسد، خسته‏

‏هستند از این امور؟ این جوان های ما می دانند که اگر خدای نخواسته، صدام غلبه پیدا کند‏‎ ‎‏به این کشور چه خواهد کرد و با همه چیز مردم چه خواهد کرد. این جوان های غیوری که‏‎ ‎‏یک همچو احساسی دارند می نشینند تو خانه شان و می گویند که خسته شده ایم از‏‎ ‎‏جنگ؟! از چی خسته شده اند؟ از دفاع از نوامیس شان خسته شده اند؟! از دفاع از‏‎ ‎‏کشورشان خسته شده اند؟! ازدفاع از اسلام خسته شده اند؟! ازچه خسته شده اند؟ یک‏‎ ‎‏دسته هم نشسته اند هر کار صحیحی هم بشود آنها می گویند خراب است.هر خدمتی هم‏‎ ‎‏که دولت می کند آنها می گویند خراب است. آنها از اول دلشان می خواهد که وضع، این‏‎ ‎‏وضع نباشد، برگردد به آن زمان های رفاه نمی دانم چی که جوان ها تو قهوه خانه بروند و‏‎ ‎‏توی کاباره ها بروند و چه بکنند و پیرها هم مجالسی داشته باشند به عیش و نوش. اینها‏‎ ‎‏دلشان می خواهد این بشود و این خواب را نخواهید ترجمه اش را دید. این خواب تعبیر‏‎ ‎‏برای شما نخواهد شد.‏

تحول درونی ملت ایران و جانفشانی برای اسلام

‏     ‏‏این ملت یک ملت زنده است، یک ملتی است که دنیا الآن رویش حساب می کند.‏‎ ‎‏این ایرانی بود که همسایه هایش هم قبولش نداشتند. این ایرانی بود که فقط با لفظ، با لفظ‏‎ ‎‏آقای آریامهر یک تبلیغاتی برایش می شد و الاّ کجا چیز داشت، همه اش وابستگی،‏‎ ‎‏همه اش خرابی. سرتاسر کشور ما که ملاحظه بکنید الاّ شهرستان ها آن هم تهران عمدتاً‏‎ ‎‏که مورد توجه بود و می خواستند آن هم چون اشراف و اعیان در اینجا هستند، آنها‏‎ ‎‏خوش بگذرانند، این دهات و قصبات و آن جاهای دور افتاده یک نظر به آن نشد. این‏‎ ‎‏بدبخت ها باید با الاغ از این ور آن ور بروند مریض هایشان را ببرند بین راه هم بمیرند.‏‎ ‎‏دولت الآن مشغول است برای راه درست کردن و مشغول است برای بیمارستان درست‏‎ ‎‏کردن و برای مدرسه درست کردن که چندین هزار مدرسه درست شده است، چندین‏‎ ‎‏هزار کیلومتر راه درست شده است. همۀ اینها را آقایان نشسته اند توی خانه شان می گویند‏‎ ‎‏هیچی نشده است. چی چی می خواهید بشود؟ آنچه که شده در زمان رضاخان شده است‏

‏و در زمان محمدرضا شده است که خیابان ها را آن طور مرکز فساد قرارداده بودند؟ شما‏‎ ‎‏آنها را صحیح می دانید! آن چیزی که در این چند سال شده است، از همۀ جهات، آن‏‎ ‎‏تحولی که در جوانهای ما پیدا شده است که از کاباره ها کشیده شده اند به میدان جنگ با‏‎ ‎‏کفار، از مراکز فساد کشیده شدند به مراکز صلاح و دعا و نیایش، بانوان ما که آن طور با‏‎ ‎‏آنها ظلم شده بود امروز در سرتاسر کشور مشغول تعلیم و تعلم هستند و مشغول جهاد‏‎ ‎‏هستند فی سبیل الله . چی می خواهید بشود؟ آقایان چرا چشم هایتان را هم گذاشته اید و‏‎ ‎‏گوش هایتان را به بوق های امریکا و اروپا باز کرده اید؟ چشم هایتان را باز کنید ببینید چه‏‎ ‎‏خبر شده است در ایران. دیگران باید بگویند؟ گاهی هم می گویند البته. شماها که باید‏‎ ‎‏تبلیغ کنید از این اسلام، تبلیغ کنید از این دیانت، تبلیغ کنید از این کشور، دفاع کنید از این‏‎ ‎‏کشور با قلم تان، با صحبت تان، با چی، هی اشکال، اشکال، اشکال، برای چی؟ شما چی‏‎ ‎‏کم دارید که اشکال می کنید؟ این مردم، این مستضعفین، این بیچاره ها، این جنوب‏‎ ‎‏شهری های همۀ کشور ما اینطور دارند جانفشانی برای اسلام می کنند و هیچ هم اظهار‏‎ ‎‏خستگی نکرده اند. الآن هم وقتی که می بینید فوج فوج حرکت می کنند به جبهه ها برای‏‎ ‎‏جنگ و برای دفاع از اسلام، اینها ملت نیستند؟ این جوان ها که دارند می روند جزء این‏‎ ‎‏ملت نیستند؟ ملت اینجا، ملتی باشد که از امریکا باید بیاید؟ بیدار بشوید یک قدری،‏‎ ‎‏توجه کنید یک قدری به مسائل.‏

اقتدار و عزت مسلمین، در تبعیت ننمودن از قدرتها

‏     ‏‏و شما آقایان که دارید مشرف می شوید به این بیت معظم الهی، علاوه بر اینکه باید‏‎ ‎‏خیلی جدیت کنید به اینکه این مردمی که بسیاریشان مسائل حج را خوب نمی دانند،‏‎ ‎‏مسائل حج را برای اینها بگویید قبل از اینکه هر کاری را می خواهند بکنند، در هرجا‏‎ ‎‏هستید مردم را بخواهید آنجا و مسائل حج را برایشان با قاعده گوشزد کنید، بگویید،‏‎ ‎‏همین طور واجباتش را، محرماتش را، اینطور چیزها. علاوه بر این، آن مسائلی که باید، با‏‎ ‎‏مسلمین در میان بگذارید، معاشرت کنید با آنها، البته با یک نظامی و به آنها حالی کنید که‏

‏آقا چرا نشسته اید که امریکا از آن ور دنیا دستش را دراز کند و شما را بخواهد اداره کند.‏‎ ‎‏بخواهد خلیج فارس را، خلیج فارس به توچه کار دارد؟ تو چکاره هستی که از آن ور‏‎ ‎‏می خواهی خلیج فارس را تأمین کنی؟ ما خودمان باید بکنیم، به شما چه ربطی دارد؟‏‎ ‎‏مسلمان ها خودشان باید بکنند، خلیجی ها باید بکنند این را. ما میل داریم که با همۀ‏‎ ‎‏کشورهای اسلامی برادر باشیم، با همۀ حکومت ها در عین حالی که اعوجاج دارند‏‎ ‎‏برگردند و با ما دست اخوت بدهند. ما صلاح همه را می خواهیم، ما می خواهیم که آنها‏‎ ‎‏عزیز باشند، ما می خواهیم آنها نوکر امریکا نباشند، امریکا از آن ور دنیا آقایی نکند به‏‎ ‎‏شما، شوروی هم از آن ور. شما با هم باشید. شما همین حکومت هایتان با هم باشد،‏‎ ‎‏ملت هایتان دنبالتان هستند. شما با ملت ها خوش رفتاری کنید، ملت ها دنبال شما هستند،‏‎ ‎‏اگر خوش رفتاری کردید و جهات اسلامی را مراعات کردید، این ملت ها همراه شما‏‎ ‎‏هستند، آن وقت آسیب ناپذیر هستید. الآن حکومت ایران آسیب ندارد برای اینکه،‏‎ ‎‏برای مردم دارد خدمت می کند و مردم هم دنبال او هستند؛ مردم حافظ هستند. اگر یک‏‎ ‎‏گرفتاری در زمان رضاخان پیش می آید، در زمان محمدرضاخان پیش می آید برای‏‎ ‎‏آنها، مردم خوشحال می شدند که این گرفتاری برایشان پیش آمده. امروز اگر یک‏‎ ‎‏گرفتاری برای کشور ما پیدا بشود، برای حکومت ما پیدا بشود، مردمند که حل می کنند‏‎ ‎‏این را، و دولت هم خدمتگزار است و باید خدمتگزارباشد. مجلس هم خدمتگزار است‏‎ ‎‏و باید خدمتگزار باشد. همه ما باید خدمتگزار باشیم به این مردم. همه باید تشکر کنیم از‏‎ ‎‏اینهایی که این جنگ را دارند اداره می کنند با این فشارها، در عین حالی که همه بر‏‎ ‎‏خلاف هستند و همه می خواهند که ما منزوی باشیم. بحمدالله ایران در همه دنیا مطرح‏‎ ‎‏است و مسلمین همراه او هستند. و من امیدوارم که این سفر مبارک شما را موفق کند به‏‎ ‎‏اینکه این مسلمین جهان را، این روحانیون کشورها را، این روحانیون درباری را که در‏‎ ‎‏آنجا لابد می آیند، توجه بدهید به اینکه آقا چرا باید شما عزت خودتان را در نوکری‏‎ ‎‏امریکا بدانید؟ در نوکری صهیونیست ها بدانید؟ شما آقایی خودتان را از اسلام کسب‏‎ ‎‏کنید، آقایی خودتان را از بیت الله کسب بکنید. دور بیرق اسلام جمع بشوید، دور حول‏

‏خانه خدا جمع بشوید و با هم بیعت کنید که اجتماعتان، همه تان بر خلاف مصالح اسلام‏‎ ‎‏نباشد و بر وفاق مصالح باشد، و دست قدرت های بزرگ را ان شاءالله کوتاه کنید، و این‏‎ ‎‏کنگرۀ بزرگ اسلامی ان شاءالله به نتیجۀ مطلوبی که اسلام دارد برسد و شماها با سلامت و‏‎ ‎‏سعادت مشرف بشوید. و دعا کنید به اسلام و مسلمین، و دعا کنید که مسلمین و سران‏‎ ‎‏اسلام بیدار بشوند و توجه بکنند به مصالح اسلامی. و دعا کنید به این ملتی که همه چیزش‏‎ ‎‏را در طبق اخلاص برای اسلام گذاشته و دارد فعالیت می کند، و دعا کنید که خداوند این‏‎ ‎‏کوردل هایی که گاهی پیدا می شود در ایران یا در جاهای دیگر، اینها را خدا هدایت کند‏‎ ‎‏که به دامن اسلام برگردند و متوجه به مصالح اسلامی باشند و ننشینند هی کارشکنی‏‎ ‎‏بکنند، همراهی کنند با این ملت. ‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله ‏

‎ ‎

  • ـ در صحیفۀ نور، ذیل تاریخ 26 / 5 / 62 درج شده است.