سخنرانی
فیوضات معنوی عید قربان ـ تبیین فداکاری های جوانان رزمنده
سخنرانی در جمع مسئولان و اقشار مختلف مردم (فیوضات معنوی عید قربان)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 27 ش‍ه‍ری‍ور ‭1362

زمان (قمری) : 10 ذی الحجه ‭1403

مکان: تهران

شماره صفحه : 118

موضوع : فیوضات معنوی عید قربان ـ تبیین فداکاری های جوانان رزمنده

زبان اثر : فارسی

مناسبت : عید سعید قربان

حضار : مسئولین جمهوری اسلامی و مقامات لشکری و کشوری و اقشار مختلف مردم

سخنرانی در جمع مسئولان و اقشار مختلف مردم (فیوضات معنوی عید قربان)

سخنرانی

‏زمان: صبح 27 شهریور 1362 / 10 ذی الحجه 1403‏

‏مکان: تهران، حسینیه جماران‏

‏موضوع: فیوضات معنوی عید قربان ـ تبیین فداکاریهای جوانان رزمنده‏

‏مناسبت: عید سعید قربان‏

‏حضار: مسئولین جمهوری اسلامی و مقامات لشکری و کشوری‏‎[1]‎‏ و اقشار مختلف مردم‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

ضیافة الله مقدمۀ لقاء الله  

‏     ‏‏متقابلاً این عید مبارک را به همۀ آقایان و همۀ ملت مسلمان ایران و به همۀ محرومان‏‎ ‎‏جهان تبریک عرض می کنم. در اسلام دو عید است که به عنوان عید اسلامی به رسمیت‏‎ ‎‏شناخته شده است: عید شریف فطر عید است برای ضیافة الله ، و عید شریف قربان عید‏‎ ‎‏است برای لقاءالله . و آن عید که ضیافة الله است، مقدمه است برای لقاءالله ، و اینکه امر‏‎ ‎‏شده است به حضرت ابراهیم که فریاد بزن تا بیایند پیش تو، برای اینکه راه راهی است‏‎ ‎‏که از طریق ولی الله باید طی بشود، از طریق اولیاءالله باید طی بشود، و حضرت ابراهیم‏‎ ‎‏- سلام الله علیه ـ ولیّ وقت بود و ولیّ است برای همۀ نسل ها، و رسول اکرم ولیّ اعظم‏

‏است و ولیّ است برای همۀ عالم، و از راه اینها باید رسید به آنجایی که باید رسید. ‏

‏     ابراهیم ـ علیه السلام ـ بعد از اینکه مراحلی را طی فرمود، آخرش فرمود، عرض کرد:‏‎ ‎وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذی فَطَرَالسَّمواتِ وَالاَْرْضَ‎[2]‎‏ او ‏وَجَّهْتُ وَجْهی‏ می گوید و برای رسول اکرم ‏ثُمَّ دَنی‎ ‎فَتَدلیّ فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ اَوْ اَدْنی‎[3]‎‏ است و بین این دوتا فرق است، با اینکه هر دو در غایت‏‎ ‎‏کمال است. ‏

برکات ادعیۀ وارده از ائمه

‏     ‏‏و از برکاتی که ما داریم، برای ما هست، برکات ادعیه ای است که از ائمۀ اطهار وارد‏‎ ‎‏شده است. ادعیۀ ائمۀ اطهار ـ همان طوری که خود قرآن شریف هم آن طور است ـ که‏‎ ‎‏یک سفره ای است که پهن شده است برای اینکه همۀ قشرها از آن استفاده کنند. قرآن را‏‎ ‎‏چنانچه ملاحظه می فرمایید، در آن اکثراً آیات شریفه ای است که اکثر مردم از آن استفاده‏‎ ‎‏می کنند. و در قرآن شریف آیاتی است که فقهای عظام از آن استفاده می کنند. آیاتی‏‎ ‎‏است که فلاسفه از آن استفاده می کنند. آیاتی است که عرفا از آن استفاده می کنند. آیاتی‏‎ ‎‏است که خاصۀ اولیا از آن استفاده می کنند. و آیاتی است که رسول اکرم ـ صلی الله علیه‏‎ ‎‏وآله و سلم ـ به او رسیده است، و به وسیلۀ او به کسانی که لایق هستند رسیده است. قرآن،‏‎ ‎‏آیاتی که در این زمینه است که اهل معرفت از آن استفاده می کنند زیاد است، مثل ‏اَلله ُ‎ ‎نُورُالسَّمواتِ وَالاَْرْضِ،‎[4]‎‏ هُوَ الاَْوَّلُ وَالآخِرُ وَالظّاهِرُ وَالْباطِنُ،‏‎[5]‎‏ هُوَ مَعَکُمْ اَیْنَما کُنْتُمْ‏‎[6]‎‏ و امثال اینها که در‏‎ ‎‏لفظ و در بیان ممکن است که انسان برای آنها بیاناتی بکند، ولی به حسب واقع و حظّ‏‎ ‎‏واقعی مشکل است که کسی غیر از آنکه خوطب به،‏‎[7]‎‏ به اینطور مسائل برسد. هُوَالظّاهِرُ،‏‎ ‎

‏هُوَالْباطِنُ خوب، وقتی دست ماها دادند گفتیم به اینکه هُوَالْمُظْهِرُ‏‎[8]‎‏ لکن مسئله این‏‎ ‎‏نیست. ‏اَلله ُ نُورُالسَّمواتِ وَ الاْرْضِ‏ وقتی دست بشر عادی رسیده «منور السموات والارض» معنا‏‎ ‎‏کرده، لکن مسئله این نیست. در روایات هم همین طور است. ادعیه ای که از ائمۀ اطهار‏‎ ‎‏وارد شده است این هم یک سفره ای است، پهن شده است برای اینکه همه از آن استفاده‏‎ ‎‏کنند، هر کس به مقدار فهمش. و اکثراً چیزهایی است که عامۀ مردم از آن استفاده می کنند‏‎ ‎‏و فقراتی در ادعیه هست که فلاسفه از آن استفاده می کنند. فقراتی هست که عرفا از آن‏‎ ‎‏استفاده می کنند. فقراتی هست که خاصۀ اولیا باید از آن استفاده کنند. همین در دعای‏‎ ‎‏عرفه ای که حضرت سیدالشهدا ـ سلام الله علیه ـ در روز عید خوانده، در روز عرفه‏‎ ‎‏خوانده اند، این دعا اکثراً چیزهایی است که اکثر بینندگان از آن استفاده می کنند، لکن در‏‎ ‎‏بین آن یک چیزهای دیگری هست که استفاده از او مشکل است، حتی برای عرفای‏‎ ‎‏بزرگ ‏اَیَکُونُ لِغَیْرِکَ الظُّهُورْ‏ حتی اینکه ‏مالَیسَ لَکَ‏ این تعبیر غیر از این است که هُوَالْمُظْهِرُ،‏‎ ‎اَیَکُونُ لِغَیْرِکَ الظُّهور مالَیْسَ لَکَ‎[9]‎‏ یعنی ظهور همه از توست، ظهور توست ‏مَتی غِبْتَ حَتّی تَحْتاجُ‎ ‎اِلی دَلیل‎[10]‎‏ چه وقت غائب بودی؟ هیچ وقت غائب نبودی، از تو باید استدلال به دیگران‏‎ ‎‏بشود، نه از دیگران استدلال به تو، و هکذا. این از نعمت های بزرگی است که برای بندگان‏‎ ‎‏خدا آمده است، و هرکس به اندازۀ خودش از او استفاده می کند. و بسیاری هم هستند که‏‎ ‎‏گمان می کنند استفاده کردند، لکن واقع مطلب بسیار مشکل است. یعنی بعضی امور است‏‎ ‎‏که تصدیقش آسان است لکن تصورش مشکل. بعضی از مسائل هست که تصور، انسان‏‎ ‎‏نمی تواند بکند، لکن تصدیقش می کند، و مسائل که مال اهل معرفت است از اینجور‏‎ ‎‏مسائل هستند، تصدیق می شود کرد به اینکه هوالظاهر، لکن تصور هوالظاهر یک‏‎ ‎‏تصوری است که بسیار مشکل است، مگر برای آنهایی که خاصۀ اولیا هستند و عید‏‎ ‎‏شریف قربان و اینکه همه را خواستند، فی الناس، فریاد بزن بین ناس که بیایند و بیایند به‏‎ ‎


‏سوی تو ای ابراهیم، و به سوی رسول خدا در وقتی که رسول خدا هست، و به سوی ولیّ‏‎ ‎‏در وقتی که ولیّ هست، به سوی او بیایند و به سوی او آمدن، به سوی خدا رفتن است، نه‏‎ ‎‏اینکه به سوی او بیایند در مقابل به سوی خدا رفتن، به سوی او رفتن عین به سوی خدا‏‎ ‎‏رفتن است. از این جهت دعوت به این است که به سوی خدا بروند، لکن راه این است،‏‎ ‎‏طریق این است. و ابراهیم ـ سلام الله علیه ـ ، عید برای او برای ذبیح الله است، که ثمرۀ‏‎ ‎‏وجود خودش‏‎[11]‎‏ را حاضر شد که فدا کند، و برای رسول الله هم، برای ذبیح الله در این‏‎ ‎‏امت است، که ذبیح الله هم، «فِدیه»‏‎[12]‎‏ هم تفسیر شده است در بعض روایات به حضرت‏‎ ‎‏سیدالشهدا. ابراهیم تا آن حدی که حد فداکاری هست رفت، منتها خدای تبارک و تعالی‏‎ ‎‏برای او فِدیه فرستاد، و پیغمبر اکرم هم تا آن حدی که هست و و اصل هم به آن حدّ شد،‏‎ ‎‏برای اینکه ذبح واقع شد. و نمونه هایی از این مسائل دربین بشر هست، لکن با تفاوتهای‏‎ ‎‏بسیار زیاد که آن تفاوتها مربوط به مراتب معرفت است. ‏

فداکاری جوانان و جنایات ابرقدرتها

‏     ‏‏الآن شما در این عصر که ملاحظه می کنید جوان هایی هستند که واقعاً فداکاری‏‎ ‎‏می کنند، واقعاً رو به شهادت می روند. کسانی هستند که واقعاً جوان هایشان را به شهادت‏‎ ‎‏می فرستند و خوشحال هم هستند. این همان سنخ هست، لکن تفاوت این است که آنجا‏‎ ‎‏معرفت یک معرفت عالیمقامی است و اینجا به آن مرتبه نرسیده است، اینجا نمونه ای از‏‎ ‎‏اوست. فداکاری های جوان های عزیز ما و پدرهای آنها و مادرهای آنها همان نحو است‏‎ ‎‏که آنها کردند. اینها ذبح می شوند به همان طوری که اسماعیل ذبح شد و به همان طوری‏‎ ‎‏که فدیه اسماعیل به حسب روایات ذبح شد. و ما باید بگوییم که عاجزیم از اینکه همین‏‎ ‎‏فداکاری که اینها دارند هم، ما عاجزیم که تصور کنیم. و بحمدالله این فداکارها برای‏‎ ‎‏اسلام آنچنان سرافرازی ایجاد کردند که در طول تاریخ خواهد ماند، آن طور برای کشور‏

‏خودشان سرافرازی ایجاد کردند که در طول تاریخ خواهد ماند. و ما آرزو داریم که این‏‎ ‎‏سرافرازی برای همۀ ملت ها حاصل بشود و انقلاب به همین معنا برای همۀ ملت ها حاصل‏‎ ‎‏بشود، برای همۀ مستضعفین حاصل بشود. از آن طرف هم در مقابل اینطور فداکاری و‏‎ ‎‏اینطور تفدیه برای اسلام، آن طور جنایات در دنیا واقع می شود. جنایات عظیمی که از‏‎ ‎‏دولت های بزرگ بر همۀ بشر واقع می شود و امروز دنیا گرفتار این دو قطب است و بشر‏‎ ‎‏گرفتار این دو قطب است که خدای تبارک و تعالی ان شاءالله نجات بدهد بشر را از این دو‏‎ ‎‏قطب فاسد.‏‎[13]‎‏ هر جا بتوانند خودشان دخالت می کنند و هرجا هم به حسب ظاهر عذری‏‎ ‎‏باشد دیگران را وادار می کنند به دخالت، به فساد. صدام را ملاحظه می کنید که در طول‏‎ ‎‏این مدت با این ملت چه کرده است و با اسلام چه کرده است و با ملت عراق چه کرده‏‎ ‎‏است و از آن طرف مشاهده می کنید که او صلح دوست خودش را حساب می کند، و‏‎ ‎‏رسانه های گروهی هم هرجا هستند او را به همین عنوان معرفی می کنند. من گاهی یاد آن‏‎ ‎‏شاعر می افتم که قصه ای دارد. قصۀ صدام، به یاد آن شاعر انسان را می اندازد. نقل شده‏‎ ‎‏است که کسی به یک شاعری گفت که اشعر شعرای عرب کی است؟ گفت بیا برویم من‏‎ ‎‏نشانت بدهم. رفت همراهش در یک خانه ای، دید که یک پیرمرد بسیار کثیفی نشسته و‏‎ ‎‏پستان یک بزی را به دهنش گرفته است و می مکد. آن شخص شاعر گفت که این شخص‏‎ ‎‏که می بینی پدر من است. و اینکه پستان را در دهن گرفته است برای اینکه این قدر بخیل‏‎ ‎‏است که نمی خواهد یک قطرۀ شیر به کاسه مالیده بشود. اشعر شعرای عرب آن است که‏‎ ‎‏درسال های طولانی افتخار به عرب کرده برای این پدر! ‏

اخطب خطبای عرب

‏     ‏‏من عقیده ام این است که، یعنی عقیده نه ... یا خوب است اینطور باشد که به صدام‏‎ ‎‏بگویند که اخطب خطبای عرب کی است در عصر او بگوید که بیایید من نشان بدهم،‏‎ ‎‏بیاورد در خرمشهر و هویزه و سوسنگرد و اینجاها ببیند که، نشان بدهد که ببینید اینها همۀ‏

‏آثار شکستی است که ما خورده ایم از ایران. اخطب خطبای عرب آن است که با این همه‏‎ ‎‏شکست ها، در هر شکستی مدال شجاعت بدهد به ارتش خودش و داد شجاعت ارتشش‏‎ ‎‏را بزند. صدام بیش از این هم می تواند بگوید، بگوید، اخطب خطبای عرب آن است که‏‎ ‎‏این خرابی ها را که می بینید به دست ما واقع شده است و هر روز هم دارد به سر مردم‏‎ ‎‏موشک ریخته می شود، و هر روز هم من دارم از همۀ دولت ها کمک برای این خرابی ها‏‎ ‎‏می گیرم، اخطب خطبای عرب آن است که آن خودش را معرفی کرده است به اینکه‏‎ ‎‏صلح طلب است. ‏

‏     وضع اینطوری شده است که کسی که دارد هر روز از این ور و آن ور سلاح تهیه‏‎ ‎‏می کند برای اینکه بریزد به جاهایی که ربطی به ارتش ندارد. ـ او دستش به آنها که‏‎ ‎‏نمی رسد ـ وقتی آنجا شکست می خورد، می گیرد از این سلاح های دور زن و می زند به‏‎ ‎‏شهرهای عرب نشین و کردنشین و فقرا، و آن وقت این را دنیا معرفی می کنند به اینکه این‏‎ ‎‏صلح طلب است، و خودش هم داد صلح طلبی می زند! اخیراً هم که از طرف یکی از‏‎ ‎‏رئیس جمهورها ـ ، رئیس جمهور گینه‏‎[14]‎‏ ـ یک تقاضای صلح شده بود، ایشان یک‏‎ ‎‏کاغذ مفصلی به او نوشته بود که ما همه جور برای صلح حاضریم. ایشان از اول هم همین‏‎ ‎‏طور می گفت ما برای صلح حاضریم، ولی صلح چی؟ صلح بین کی و کی؟ در عین حالی‏‎ ‎‏که می کوبد، صلح طلب است. در عین حالی که فرار می کند، شجاع است. اصلاً الفاظ در‏‎ ‎‏عصر ماهویت خودشان را از دست داده اند، کأنّه برگشته است، یک تحولی پیدا شده‏‎ ‎‏است در الفاظ و معانی الفاظ و اینها. فرانسه هم خودش را یک کشور متمدن و‏‎ ‎‏آزادیخواه و نمی دانم این چیزها معرفی می کند ـ مردم شاید باشند ـ لکن او هم اسلحه‏‎ ‎‏می فرستد، طیاره های زننده می فرستد، کوبنده می فرستد، برای اینکه نگذارد ایران غلبه‏‎ ‎‏پیدا کند. من عقیده ام این است که اگر در فرانسه پیش این بزرگان فرانسه ـ که دارند به‏‎ ‎‏اصطلاح اینها را می فرستند ـ اگر عقل پیدا بشود، این را بفرستند برای صدام، برای اینکه‏

‏او با بی عقلی اش خودش را به اینجا رسانده، چنانچه آن عقل داشت که از اول گول‏‎ ‎‏امریکا را نمی خورد، که بگوید تو برو چند روز دیگر تمام می شود قضیه، خوب این آمد‏‎ ‎‏دید که نشد و تا حالا هم نشده است، و همین دوسه روز هم که دیدید که ریختند و جوان‏‎ ‎‏های ما در خود عراق جلو رفتند و حالا هم دارند جلو می روند. خوب، با این همه تجربه،‏‎ ‎‏مگر آن مقدار از میراژهایی که فرستاد ـ شصت تا مثل اینکه می گویند فرستاد ـ کاری از او‏‎ ‎‏آمد؟ این سلاح ها باید دست کسی باشد که آدم داشته باشد. کسی که ندارد کسی را که‏‎ ‎‏بتواند این سلاح ها را به کار ببندد، کسی که چند تا از این پاسدارهای عزیز وقتی که به یک‏‎ ‎‏فوجی از آنها حمله می کند فرار می کنند، آنها نمی توانند این کارها را انجام بدهند. بله،‏‎ ‎‏اینها در شهر خودشان نشسته اند و در مرز خودشان نشسته اند و با آن توپ های دور برد‏‎ ‎‏می زنند به آبادان هر روز یا می زنند به جاهای دیگر. این وضع دنیاست که ما در آن گرفتار‏‎ ‎‏هستیم، که همه با این کمک می کنند در عین حالی که می بینند که از این کاری بر نمی آید.‏‎ ‎‏مگر آن چیزهایی که روسیه به صدام داده کمتر از اینهایی است که فرانسه داده؟ خوب،‏‎ ‎‏آنها هم دستش بود و نتوانست کاری بکند، البته خرابکاری کرد، اما پیشروی نکرد،‏‎ ‎‏شکست خورد در همه جا. و این شکست برای این است که آن چیزی که پیش‏‎ ‎‏پاسدارهای ما هست پیش آنها نیست. ایشان بنا دارد که تقلید کند در این امور، تاگفته‏‎ ‎‏می شود که مردم ایران هدیه می آورند، آن هم درست می کند یک طایفه ای را که بیایید‏‎ ‎‏هدیه بیاورید. در خود آنجا هم آنهایی که هست حتی در رادیوهای خارجی این را در‏‎ ‎‏نوشته هایی که آورده اند، می گویند که مأمورین او خانه به خانه می روند و می گویند قبض‏‎ ‎‏و رسید بده، اگر کسی قبض و رسید نداشته باشد، رسید طلا، رسید جواهر، اگر نداشته‏‎ ‎‏باشد او را می برند و به عنوان مجرم. آن شنیده که اینجا طلا می دهند آن هم می خواهد‏‎ ‎‏صورتش را درست کند، شبیه اش را درست کند، یک صفی از خودشان درست می کنند‏‎ ‎‏که بیایید بدهید، لکن مأمورین می روند از مردم به زور می گیرند. این شنیده است که بچه‏‎ ‎‏ها و خردسال های ما دعوا می کنند که ما می خواهیم برویم به جنگ، ما می خواهیم چه،‏‎ ‎‏آن هم در یک وقتی گفت یک بچه ای به من گفت که من می خواهم به جنگ بروم، فرق‏

‏است مابین اینها. در هر صورت ما گرفتار هستیم امروز به یک همچو وضعی در دنیا و‏‎ ‎‏اسف بار وضع دنیاست. ‏

پیروزی با لبیک بر حضرت ابراهیم

‏     ‏‏اینهایی که پیش می برند برای اینکه اینها دنبال حضرت ابراهیم ـ سلام الله علیه ـ‏‎ ‎‏هستند، اینها لبیک گفتند به حضرت ابراهیم ـ سلام الله علیه ـ آنها که می خواهند پیش‏‎ ‎‏ببرند چی می گویند؟ آنها به عفلق گفتند، خوب، نمی شود یک کسی که به عفلق لبیک‏‎ ‎‏می گوید، یا به کسی که به ابراهیم خلیل الله لبیک می گوید، اینها یک جور باشند. این‏‎ ‎‏است که آنها فراری هستند و اینها چنانچه یک وقت اقتضا بکند تا هر جایی که صلاح‏‎ ‎‏باشد خواهند رفت.‏

‏     خوب امروز شما ملاحظه می کنید که لبنان آن گرفتاری را دارد، آن قدر در آن الآن‏‎ ‎‏دارد جنایات واقع می شود. دیروز توسط صهیونیست ها مستقیماً و حالا توسط جُمَیِّل،‏‎ ‎‏«اَمین جُمَیِّل»،‏‎[15]‎‏ یعنی امریکاست که این کارها را دارد انجام می دهد. امریکا‏‎ ‎‏نمی خواهد که منطقه آرام باشد و بخواهند فکر بکنند که باید چه بکنند، امریکا هرجا‏‎ ‎‏بتواند خودش دخالت می کند، هر جا نتواند ایادیش را می فرستد که لااقل نفاق بیندازند‏‎ ‎‏بین مردم. این منافقینی که می خواستند در ایران آن طور وقایع را ایجاد کنند و جنایات را‏‎ ‎‏ایجاد کنند و کردند و فرار کردند و حالا هم باز تتمه شان هست، اینها همان راه را دارند‏‎ ‎‏می روند، اگر قبل از رفتن به فرانسه اشکال می شد که شاید نه، خودشان چی باشند،‏‎ ‎‏خوب، حالا معلوم شد که نه، اینطورند. اینهایی که خلقی هستند با صدام دست دوستی‏‎ ‎‏می دهند، در صورتی که هر روز دارد این خلق اسلامی را می کوبد. اینها دیگر برایشان‏‎ ‎‏آبرویی باقی نمانده است، لکن خارج نشسته اند و فحش می دهند. خوب، این یکی‏‎ ‎‏برایشان مانده که فحاشی کنند. در هر صورت ما باید خودمان لبیک به حضرت ابراهیم‏‎ ‎‏بگوییم و لبیک به رسول الله بگوییم و با این لبیک فداکاری بکنیم و حفظ کنیم عزت‏

‏خودمان را، عزت اسلام را.‏

قیام لله ، تنها موعظه خدا

‏     ‏‏باید جوان های ما، پیرهای ما، زن های ما، مردهای ما، بچه های ما، همه در راه اسلام،‏‎ ‎‏برای عزت اسلام و برای عزت میهن خودشان و برای عزت قرآن کریم فداکاری کنند.‏‎ ‎‏یکی از فداکاری ها این است که با هم اختلاف نکنند، اگر یک اختلاف جزئی هست‏‎ ‎‏خودشان اصلاح کنند. و بحمدالله الآن در بین ارتش ما و سپاهیان و همۀ اینها وحدت‏‎ ‎‏هست و با این وحدت دارند جلو می روند و تا این وحدت هست ان شاءالله پیروزی ها‏‎ ‎‏دنبال هم است. و ما باید همیشه توجه به این داشته باشیم که آنچه هست از خداست‏‎ ‎اَلِغَیْرِکَ مِنَ الظُّهُورِ مالَیْسَ لَکَ‏ هر چی هست از اوست. اگر ما توانستیم این مطلب را به قلب‏‎ ‎‏خودمان وارد کنیم که هر چه هست از اوست، دیگر نه از شکست می ترسیم، نه از چیز‏‎ ‎‏دیگر. همه از اوست، و اگر این معنا در قلب ما حاصل باشد شکست هم نیست تو کار.‏‎ ‎‏برای خدا قیام کنید ‏اِنَّما اَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ اَنْ تَقُومُوا لله ِ،‎[16]‎‏ از تمام موعظه ها خدای تبارک و تعالی‏‎ ‎‏انتخاب کرده این یک موعظه را: ‏قُلْ اِنَّما اَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ ‏یعنی همین یکی را من موعظه‏‎ ‎‏می کنم، چون همه چیز تو اینجاست ‏اِنَّما اَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ اَنْ تَقُومُوا لله ِ‏ همه چیز در قیام لله است.‏‎ ‎‏قیام لله معرفت الله می آورد. قیام لله فدایی برای الله می آورد. قیام لله فداکاری برای اسلام‏‎ ‎‏می آورد. همه چیز در این قیام لله است، و لهذا تنها موعظه ای که انتخاب کرده خدای‏‎ ‎‏تبارک و تعالی از بین موعظه ها همین موعظه است که ‏اَنْ تَقُومُوا لله ِ مَثْنی وَ فُرادی‎[17]‎‏ اجتماعی‏‎ ‎‏و انفرادی قیام لله بکنید. انفرادی برای وصول به معرفت الله ، اجتماعی برای وصول به‏‎ ‎‏مقاصد الله . و من امیدوارم خدای تبارک و تعالی به ما و شما و به همۀ ملت ها توفیق عنایت‏‎ ‎‏کند که این راه را برویم و برای خدا کارها را انجام بدهیم.‏

قابل اعتماد نبودن امریکا و اسرائیل

‏     ‏‏و خدای تبارک و تعالی این ملت ها را توجه بدهد به این مسائل، و این دولت هایی که‏

‏در کشورهای اسلامی هستند از خواب بیدار کند. اینها گمان می کنند که اسرائیل پشت و‏‎ ‎‏پناه آنها هست که کمک به او می کنند. اسرائیلی که بنایش بر این است که کشورهای عربی‏‎ ‎‏را بگیرد، این را خیال می کنند که این پشت و پناه او هست، یا امریکا پشت و پناه است،‏‎ ‎‏امریکا از شما نفت می خواهد و امریکا از شما نفع می خواهد و می خواهد شما بازار باشید‏‎ ‎‏برای او. و همین طور شوروی، اینها فرق نمی کند، اینها می خواهند که از شما استفاده‏‎ ‎‏بکنند، از مخازن که خدا به شما داده آنها استفاده اش را بکنند، شما حمال باشید برای‏‎ ‎‏آنها، والاّ در آنجایی که شما گرفتار بشوید هیچ یک از اینها به داد شما نخواهند رسید؛‏‎ ‎‏آنها آن وقت می گویند ما اینها را نمی شناسیم. بنای این اشخاصی که توجه شان به‏‎ ‎‏خودشان و به دنیای خودشان است این است که مادامی که به نفع آنها چیزی باشد با آنها‏‎ ‎‏همراهند و با آنها هم کاسه هستند، آن روزی که ببینند این به نفع نیست ولو دوست شان‏‎ ‎‏باشد کنارش می گذارند. این قصۀ چرچیل‏‎[18]‎‏ را شنیدید شاید، خوب، چرچیل در جنگ‏‎ ‎‏عمومی رئیس انگلستان بود، شوروی هم همراه اینها بودند، در جنگ با آلمان، شوروی‏‎ ‎‏هم همراه اینها بود ـ امریکا هم همراه اینها بود ـ به مجرد اینکه هیتلر‏‎[19]‎‏ را شکست دادند،‏‎ ‎‏چرچیل گفت که الآن وقتی است که ما به شوروی بزنیم؛ شوروی که با آنها دوستی داشت‏‎ ‎‏و با آنها می خواست که وارد بشود یعنی جنگ آلمان را او برد، گفت الآن وقتش است!‏‎ ‎‏منتها مجلس انگلستان اجازه نداد این را، آن وقت معلوم شد این معنا، مجلس انگلستان‏‎ ‎‏اجازه نداد این مطلب را. وضع اینها اینطور است، همان دوستی را که دارند، آن روزی که‏‎ ‎‏ببینند یک دوست دیگری بهتر از این است و این برایشان دیگر خوب نیست، این‏‎ ‎‏راپرتش می کنند دور، یا این را می زنندش به زمین، وضع اینها اینطوری است. کسی که به‏‎ ‎‏خدا اعتقاد ندارد، کسی که به معاد اعتقاد ندارد، کسی که نمی شناسد آن ارزش های‏‎ ‎‏انسانی را، اینها را نمی شود بهش اعتماد کرد، که ما با امریکا باشیم، به اینکه امریکا به ما‏‎ ‎‏در وقت خودش چه بکند. امریکا از شما نفت می خواهد. امریکا از حکومت حجاز،‏

‏نفت حجاز را می خواهد او نفعی به شما نمی رساند. او از شما می گیرد و می دوشد شما را.‏‎ ‎‏برای چه برای او خودتان را به زحمت می اندازید و ما را هم به زحمت می اندازید؟‏‎ ‎‏ان شاءالله خداوند همه را بیدار کند و هشیار کند و این عید سعید را مبارک کند. و مبارک‏‎ ‎‏آن روزی است که دست قدرت ها، دست خیانتکارها، دست جنایتکارها از سر مظلومین‏‎ ‎‏جهان قطع بشود و ان شاءالله امیدوارم نزدیک باشد یک همچو وقتی. ‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله ‏

‎ ‎

  • ـ  خامنه ای، سیدعلی رئیس جمهور ـ  موسوی اردبیلی، سید عبدالکریم (رئیس دیوانعالی کشور) ـ موسوی، میرحسین (نخست وزیر) ـ فلسفی، محمدتقی ـ اعضای هیأت دولت و معاونان ـ اعضای شورایعالی قضایی ـ مسئولان دادستانی انقلاب اسلامی، سازمان بازرسی کل کشور، دیوان عدالت اداری ـ جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ـ دبیرخانه مرکزی ائمۀ جمعه ـ جامعۀ روحانیت مبارز تهران ـ رئیس ستاد مشترک ارتش ـ فرماندهان نیروهای سه گانه ـ شورایعالی سپاه پاسداران ـ پرسنل دفاع و صنایع دفاعی ـ مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی ـ وعاظ تهران ـ کارکنان دفتر تبلیغات قم ـ ستاد انقلاب فرهنگی و جهاد دانشگاهی ـ کمیته انقلاب اسلامی ـ پرسنل شهربانی و ژاندارمری ـ مسئولان و مدیران سازمان صدا و سیما ـ ستاد تبلیغات جنگ ـ خبرگزاری جمهوری اسلامی ـ اعضای کمیته مرکزی برگزاری سومین سالگرد جنگ تحمیلی ـ دفتر مرکزی جهاد سازندگی ـ بنیاد شهید ـ بنیاد 15 خرداد و مستضعفان ـ شهرداری تهران ـ دفتر اطلاعات نخست وزیری ـ عقیدتی، سیاسی نیروهای نظامی و انتظامی ـ بانک مرکزی ـ دفتر مشاورت امام ـ کمیته امداد امام ـ ستاد برگزاری نماز جمعه ـ کارکنان بنیاد مسکن انقلاب اسلامی ـ مسئولان جراید ـ خبرنگاران خارجی ـ شورای هماهنگی نهادهای انقلاب اسلامی ـ نهضت سواد آموزی ـ کمیته امور صنفی ـ بنیاد امور مهاجران جنگ تحمیلی ـ سازمان اوقاف و مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • ـ سورۀ انعام، آیۀ 79 : «من با ایمان خالص رو به سوی خدایی آورم که آفرینندۀ آسمانها و زمین است.»
  • ـ سورۀ نجم، آیه 8 و 9: «آنگاه نزدیک آمد و بر او نازل گردید، بدان نزدیکی که با او به قدر دو کمان یا نزدیکتر از آن شد.»
  • ـ سوره نور، آیۀ 35: «خدا، نور آسمانها و زمین است.»
  • ـ سورۀ حدید، آیۀ 3: «او اول و آخر و پیدا و نهان است.»
  • ـ سورۀ حدید، آیۀ 4: «هر کجا باشید او با شماست.»
  • ـ کسی که به او خطاب شده است.
  • ـ اوست آشکار کننده.
  • ـ آیا برای غیر تو ظهوری هست که برای تو نباشد؟
  • ـ کی غائب بوده ای تا نیاز به راهنمایی به سوی خودت داشته باشی؟
  • ـ حضرت اسماعیل ع.
  • ـ عِوَض.
  • ـ ایالات متحده امریکا و اتحاد جماهیر شوروی.
  • ـ آقای احمد سِکُوتُورِه، رئیس جمهوری کشور افریقایی «گینه»، یکی از اعضای هیأت صلح بین ایران و عراق.
  • ـ رئیس جمهور پیشین لبنان که «فالانژ» بود.
  • ـ سورۀ سبأ، آیۀ 46: «من به یک سخن شما را پند می دهم و آن سخن این است که شما برای خدا قیام کنید.»
  • ـ سوره سبأ، آیۀ 46: «برای خدا قیام کنید دو نفر دو نفر و تنها.»
  • ـ وینستون چرچیل، نخست وزیر انگلستان در زمان جنگ جهانی دوم.
  • ـ آدُلف هیتلر، صدراعظم آلمان و رایش سوم که شعلۀ جنگ جهانی دوم را از سال 1940 م. تا 1944 برافروخت.