سخنرانی
حاکمیت اسلام در ایران و وظایف روحانیت
سخنرانی در جمع خطبا و وعاظ در آستانه ماه محرم (وظایف روحانیت)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 13 م‍ه‍ر ‭1362

زمان (قمری) : 27 ذی الحجه ‭1403

مکان: تهران

شماره صفحه : 168

موضوع : حاکمیت اسلام در ایران و وظایف روحانیت

زبان اثر : فارسی

مناسبت : در آستانه ماه محرم

حضار : مهدوی کنی، محمد رضا (دبیر کل جامعه روحانیت مبارزتهران) ـ رستگاری ـ اعضای جامعه روحانیت مبارز تهران ـ

سخنرانی در جمع خطبا و وعاظ در آستانه ماه محرم (وظایف روحانیت)

سخنرانی

‏زمان: صبح 13 مهر 1362 / 27 ذی الحجه 1403‏

‏مکان: تهران، حسینیه جماران‏

‏موضوع: حاکمیت اسلام در ایران و وظایف روحانیت‏

‏مناسبت: در آستانه ماه محرم‏

‏حضار: مهدوی کنی، محمد رضا (دبیر کل جامعه روحانیت مبارز تهران) ـ رستگاری ـ اعضای‏‎ ‎‏جامعه روحانیت مبارز تهران ـ نمایندگان دفاتر سازمان تبلیغات اسلامی سراسر کشور ـ‏‎ ‎‏اعضای دفتر تبلیغات قم ـ طلاب خارجی مقیم ایران ـ نمایندگان طلاب قم ـ روحانیون‏‎ ‎‏تربت حیدریه ـ روحانیون اهل سنت و مرزنشینان خراسان‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

هرچه داریم از خداست 

‏     ‏‏در آستانۀ ماه بزرگ محرم خوشحالم که مواجه شدم با علمای اعلام و وعاظ عزیز و‏‎ ‎‏فضلای حوزه ها. ما در این آستانۀ ماه محرم مصیبت های بزرگی دیدیم. دزفول‏‎ ‎‏واندیمشک که همۀ جوانان ما بودند، برادران ما بودند، خواهران ما بودند، عزیزان ما‏‎ ‎‏بودند، اینها به دست عمال امریکا و آنهایی که به اسلام عقیده ندارند و ضد اسلام هستند‏‎ ‎‏شهید شدند و دنیا در این باب ساکت است. رسانه های گروهی دنیا، غایت حرفی که‏‎ ‎‏می زنند این است که عراقی ها می گویند آنها ما را، ایرانی ها ما را بمباران کردند، ایرانی ها‏‎ ‎‏هم می گویند آنها. با اینکه می آیند می بینند مصیبت ها را، لکن این سازمان های باصطلاح‏‎ ‎‏حقوق بشر به جای اینکه ظالم ها را محکوم کنند، مظلوم ها را محکوم می کنند. و من‏‎ ‎‏امیدوارم که خدای تبارک و تعالی، به این ملت قدرتی بدهد که در مقابل همۀ رنج ها و در‏‎ ‎‏مقابل همۀ مصیبت ها ایستادگی کند. و همان طوری که ما در آستانۀ یک ماهی واقع شدیم‏‎ ‎‏که آن ماه به ما تعلیم می دهد که باید همان نحوی که مولای شما حسین بن علی ـ سلام الله ‏‎ ‎‏علیه ـ فداکاری کرد و همه چیز خودش را در راه اسلام فدا کرد، شما هم که شیعیان او‏‎ ‎‏هستید، محبان او هستید، باید اقتدا به او کنید و هرچه دارید بدهید. و ما هیچ نداریم،‏

‏هرچه داریم از خدای تبارک و تعالی است و چیزی نداریم که در راه او بدهیم، آنی که از‏‎ ‎‏اوست، در راه او می دهیم. همه از او هستیم، جوانان ما از او هست، اموال ما از اوست،‏‎ ‎‏همه چیز ما از اوست، و ما در راه او این چیزها را فدا می کنیم، و از خود اوست که در راه‏‎ ‎‏او فدا می شود. مطالب زیاد است که در این محضر باید عرض کنم و من قدرت بیان همۀ‏‎ ‎‏را ندارم. لکن بعض مسائل که به نظر من در این برهه زمان اهمیت شایانی دارد، لازم‏‎ ‎‏است که تذکراً عرض کنم. ‏

ترسیم خطوط مختلف، راه جدید دشمنان

‏     ‏‏از شیاطین غافل نباشید. این شیاطین به هر چیزی که می توانند متشبث می شوند و به هر‏‎ ‎‏راهی می خواهند در دل این ملت رخنه کنند. قضیۀ حمله نظامی آن قدرها مهم نیست،‏‎ ‎‏جوابش را بحمدالله سلحشوران اسلام می دهند و داده اند. رسانه های گروهی هم دیگر‏‎ ‎‏حرف هایشان تاثیری ندارد در دنیا، برای اینکه معلوم شده است که اینها چکاره اند و‏‎ ‎‏مسائل شان یک مسائلی است که باور نمی کنند، نمی توانند بازی بدهند ملت های ما را.‏‎ ‎‏آنچه که امروز آنها دست به آن زده اند قضیۀ ایجاد ـ به خیال خودشان ـ تفرقه است، مثلا‏‎ ‎‏می گویند راه فلان مقام، خط فلان مقام چی است و خط فلان مقام هم مقابل اوست. دو‏‎ ‎‏مقامی که هر دو و سایر مقامات همه با هم هستند و در همۀ چیزها با هم دوست و برادر‏‎ ‎‏هستند، و آنها خودشان می دانند که راهی جز همان راهی که همۀ دارند ندارند، لکن‏‎ ‎‏ساده دل ها ممکن است که گاهی باور کنند. راه فلان حوزه چی هست، راه فلان حوزه‏‎ ‎‏چی هست، راه فلان آقا چی هست، راه فلان آقا چی هست، راه روحانیون فلان قسم شان‏‎ ‎‏چی است، راه فلان قسم شان چی است. خطوط مختلفی آنها عرضه می کنند و به مردم‏‎ ‎‏می خواهند بباورانند که یک همچو مسائلی هست در ایران و اینها هر کدام یک خط‏‎ ‎‏خاصی دارند، در صورتی که مسئله اینطور نیست، هیچ خطی جز خط اسلام در ایران‏‎ ‎‏نیست و همه با هم در یک خط هستند. آقایانی که در ماه محرم و صفر منبر می روند‏‎ ‎‏وظایف زیادی در این ابوابی که ما الآن در آن هستیم دارند. یکی همین محکوم کردن‏

‏این کسانی که یک همچو حرف هایی را می زنند، که کی خط چه دارد و کی خط چی.‏‎ ‎‏باید به مردم گفت که اینها دشمنان شمایند که می خواهند به شما مطالبی عرضه کنند که‏‎ ‎‏شما را از بعضی مقامات یا از همه دلسرد کنند. ‏

‏     امروز همۀ مقامات با هم هستند، همۀ رؤسایی که در کار هستند، همۀ اینها با هم هستند‏‎ ‎‏و همۀ برای اسلام دلسوزی می کنند و برای اسلام حرکت می کنند، خطوط مختلفی ما‏‎ ‎‏نداریم در ایران. اینها افترایی است که دشمن های ما و ایادی آنها درست می کنند. بعد از‏‎ ‎‏اینکه مأیوس شدند از قیام مسلحانه، و مأیوس شدند از حمله و از راه های مختلفی که‏‎ ‎‏تاکنون اعمال کردند، حالا این هم یک راهی است که پیش گرفته اند، که «حوزه علمیۀ‏‎ ‎‏قم» چه می گوید و حوزه «روحانیت مبارز تهران» چی می گوید، و رؤسا، فلان رئیس با‏‎ ‎‏چند نفر یک راهی دارند، فلان رئیس با چند نفر راه دیگری دارند، روحانیین هر جا یک‏‎ ‎‏مطلبی دارند، در صورتی که مسائل این نیست. من می دانم که شما خودتان هم می دانید‏‎ ‎‏این را، لکن ساده دل ها ممکن است که باور کنند. ‏

عبرت گرفتن از نهضت مشروطیت

‏     ‏‏تاریخ یک درس عبرت است برای ما. شما وقتی که تاریخ مشروطیت را بخوانید‏‎ ‎‏می بینید که در مشروطه بعد از اینکه ابتدا پیش رفت، دست هایی آمد و تمام مردم ایران را‏‎ ‎‏به دو طبقه تقسیم بندی کرد. نه ایران تنها، از روحانیون بزرگ نجف یک دسته طرفدار‏‎ ‎‏مشروطیت، یک دسته دشمن مشروطه، علمای خود ایران یک دسته طرفدار مشروطه،‏‎ ‎‏یک دسته مخالف مشروطه. اهل منبر یک دسته بر ضد مشروطه صحبت می کردند، یک‏‎ ‎‏دسته بر ضد استبداد. در هر خانه ای دو تا برادر اگر بودند، مثلا در بسیاری از جاها این‏‎ ‎‏مشروطه ای بود، آن مستبد. و این یک نقشه ای بود که نقشه هم تأثیر کرد و نگذاشت که‏‎ ‎‏مشروطه به آن طوری که علماء بزرگ طرحش را ریخته بودند، عملی بشود. به آنجا‏‎ ‎‏رساندند که آنهایی که مشروطه خواه بودند به دست یک عده کوبیده شدند. تا آنجا که‏

‏مثل مرحوم «حاج شیخ فضل الله نوری»‏‎[1]‎‏ در ایران برای خاطر اینکه می گفت‏‎ ‎‏باید «مشروطه مشروعه» باشد و آن مشروطه ای که از غرب و شرق به ما برسد‏‎ ‎‏قبول نداریم، در همین تهران به دار زدند و مردم هم پای او رقصیدند یا کف زدند. در‏‎ ‎‏مشروطه در عین حالی که ابتدائش نبود این مسائل، لکن آنهایی که می دیدند که از‏‎ ‎‏مشروطه ضربه می بینند، منافعشان از بین می رود ـ نمی گذارد ـ قانون اساسی، که موافق با‏‎ ‎‏اسلام باید باشد و اگر مخالف شد، قانونیت ندارد، نمی گذارد که اینها هرکاری‏‎ ‎‏می خواهند بکنند، بکنند یک دسته از همان مستبدین، مشروطه خواه شدندو افتادند توی‏‎ ‎‏مردم. همان مستبدین بعدها آمدند و مشروطه را قبضه کردند و رساندند به آنجایی که‏‎ ‎‏دیدید و دیدیم.‏

‏     زمان «میرزای شیرازی»‏‎[2]‎‏ هم می خواستند یک همچو کاری بکنند. مرحوم میرزا که‏‎ ‎‏دخانیات را تحریم فرمود، شیاطین افتادند و در بین مردم و به آنجا رساندند که بعضی از‏‎ ‎‏اهل علم بعضی از شهرها بالای منبر ـ به طوری که نقل می کنند ـ قلیان کشید بر ضد حکم‏‎ ‎‏مرحوم میرزا، لکن میرزا چون قدرتش قدرت فوق العاده بود، و از این طرف هم‏‎ ‎‏طرفداران او مثل میرزای آشتیانی‏‎[3]‎‏ قوی بود و قدرتمند، نتوانستند آنجا کاری بکنند. در‏‎ ‎‏مشروطه اینطور نبود، در مشروطه هر دو طرف قوی بودند. نجف بعضی علمای درجه‏‎ ‎‏اول مخالف بودند، بعضی علمای درجه اول موافق بودند. در ایران هم بین علما همین‏‎ ‎‏جور اختلافات را ایجاد کردند و این، اینطور نبود که خود به خود ایجاد شد، ایجاد کردند‏‎ ‎‏در بین آنها. ما باید از این تاریخ عبرت بگیریم که مبادا یک وقتی در بین شما آقایان‏‎ ‎‏روحانیون، بیفتند اشخاصی، یا در بین مردم وسوسه کنند و خدای نخواسته آن امری که‏‎ ‎‏در مشروطه اتفاق افتاد در ایران اتفاق بیفتد. ‏


امکان ضربه زدن دشمن از طریق ایجاد نفاق

‏     ‏‏چند وقت دیگر هم انتخابات شروع می شود. از قراری که من شنیدم به طور حاد‏‎ ‎‏دارند اشخاص عمل می کنند. اشخاصی هستند که به جمهوری اسلامی هیچ اعتقاد‏‎ ‎‏ندارند، لکن برای خاطر شکستن جمهوری اسلامی در تبلیغات انتخاباتی می خواهند‏‎ ‎‏شرکت کنند، نه از باب اینکه می خواهند وکیل بشوند، از باب اینکه می خواهند شکست‏‎ ‎‏بدهند جمهوری اسلامی را. اشخاصی هستند که به وسوسه، اشخاص مؤمن را وادار‏‎ ‎‏می کنند که به طور حاد دخالت بکنند در این امور. ممکن است که اگر اشخاص هوشمند‏‎ ‎‏تنبّه ندهند و بیدار نشوند، این انتخابات موجب این بشود که دودستگی های زیادی ایجاد‏‎ ‎‏بشود و این همان مسئله مشروطه است. باید مردم توجه کنند، و خصوصاً روحانیون،‏‎ ‎‏روحانیون مبارز تهران، مدرسین محترم قم، روحانیون مشهد، اصفهان، همه جا توجه‏‎ ‎‏کنند که مسئله، مسئلۀ مشروطه نشود. مسئله این نشود که یک دسته برای خاطر اینکه یک‏‎ ‎‏کاندیدایی دارند، دیگران را بکوبند، آن دسته هم برای همین کاندیدای خودشان، این را‏‎ ‎‏بکوبند.‏

‏     اگر همه برای خدا هست، با هم تفاهم کنید. البته تبلیغ هیچ مانعی ندارد، لکن مثل‏‎ ‎‏مشروطه نشود. آن طور نشود که هر کدام دیگری را بکوبند و آنی که دشمن ما‏‎ ‎‏می خواهد، خطوط مختلفه را در انتخابات عملی کند. شما همه می خواهید که اسلام در‏‎ ‎‏این مملکت تحقق پیدا کند، همه می خواهید که این جمهوری اسلامی ادامه پیدا بکند،‏‎ ‎‏ادامۀ این به این است که شما در مواردی که می بینید که دارند شیاطین نقشه می کشند و‏‎ ‎‏توطئه می کنند تا شما را به جان هم بیندازند، بنشینید با هم و تفاهم کنید و آنها را مأیوس‏‎ ‎‏کنید. امروز دارند تهیه می بینند مخالفین شما، مخالفین جمهوری اسلامی، که برای‏‎ ‎‏انتخابات ایجاد نفاق کنند، و این یک خطری است برای کشور ما.‏

‏     اینها با زور نمی توانند کاری انجام بدهند، نه امریکا، نه شوروی، با فشار و زور به یک‏‎ ‎‏کشوری که همه با هم هستند نمی توانند آسیب برسانند، لکن با توطئه و وادار کردن عمال‏‎ ‎‏خودشان در داخل می توانند ایجاد نفاق کنند و بهانه هم انتخابات. ‏


مکلف بودن همه بر اجتناب از اختلاف

‏     ‏‏مردم در انتخابات موظفند، موظف شرعی هستند که اختلافات کوبنده را از آن دست‏‎ ‎‏بردارند، و این یک امری است که بین همه هست، یعنی یک تکلیفی متوجه به همه‏‎ ‎‏هست، به من طلبه که اینجا نشسته ام و به شما علما و همۀ علمای بلاد و همۀ قشرهای ملت،‏‎ ‎‏همۀ روشنفکران، همۀ نویسندگان، گویندگان، به همه تکلیف شرعی است که نگذارید‏‎ ‎‏مسئله مثل مسئله مشروطیت بشود. عبرت بگیرید از آنجا، اگر مثل او بشود، آنهایی که‏‎ ‎‏مخالف با اسلام و جمهوری اسلامی هستند و بازیگر هستند، آنها می آیند قبضه می کنند.‏‎ ‎‏     یکی از اموری که خیلی لازم است، همین مسئله است که باید تذکر بدهند آقایان، تنبه‏‎ ‎‏بدهند آقایان. ‏

‏     و آن مطلب اول هم که عرض کردم تذکر بدهند به مردم به اینکه امروز ایران، اینهایی‏‎ ‎‏که در کار هستند، اینهایی که متکفل امور هستند، چه مجلس و چه دولت و چه قوّه قضائیه‏‎ ‎‏و همۀ اینها یک راه دارند می روند. البته نادر تویشان هست که شیطان است، لکن به‏‎ ‎‏حسب نوع امور، اینها دارند یک راه می روند، خطوط مختلفه در کار نیست. ‏

‏     این توطئه را که می خواهند با اسم خطوط مختلفه، یک دسته را طرفدار یک جبهه‏‎ ‎‏بکنند و یک دسته را طرفدار یک جبهه بکنند، و در صورتی که خود آنها با هم اختلاف‏‎ ‎‏ندارند، مریدها به اختلاف بیفتند و کم کم در همه جا همان حرف هایی که در مشروطه‏‎ ‎‏بود، که در یک شهر یک دسته اهل منبر مشروطه بودند، یک دسته اهل منبر مستبد‏‎ ‎‏بودند، و در خانه ها همین مسائل بود و در بازار همین مسائل بود، یک وقت اینطور نشود‏‎ ‎‏که مردم را به جان هم بیندازند، این برای طرفداری از فلان شخصیت و آن برای‏‎ ‎‏طرفداری از فلان شخصیت، در صورتی که همه اش توهّم بیشتر نیست. ‏

‏     و همین طور در انتخابات توجه کنند، مردم را توجه بدهید به اینکه شما می خواهید‏‎ ‎‏اسلام را حفظ کنید، باید منتخبین شما اشخاصی باشند که توجه به اسلام داشته باشند،‏‎ ‎‏متعهد به اسلام باشند، بازیگر نباشند، به شرق و غرب توجه نداشته باشند. باید تکلیف‏‎ ‎‏کرد به مردم که وقتی انتخابات پیش آمد به طور شایسته، روحانیین عمل کنند، وعاظ‏

‏عمل کنند و مردم هم به تبع آنها عمل کنند تا یک مجلسی داشته باشیم که دیگر در آن‏‎ ‎‏هیچ اشخاصی که مخالف با وجهۀ جمهوریت هستند نداشته باشیم.‏

لزوم عزیمت روحانیون به جبهه ها

‏     ‏‏و از مسائلی که باید عرض کنم این است که جبهه ها محتاج به روحانی هستند، چنانچه‏‎ ‎‏همۀ مردم محتاج هستند که روحانیون آنها را هدایت کنند، ارشاد کنند، اگر توطئه ای در‏‎ ‎‏کار هست آنها آن توطئه را خنثی کنند. در جبهه ها، در شهرهای مرزی احتیاج هست به‏‎ ‎‏روحانیون. برای خدا روحانیون به جبهه ها بروند، به شهرهای مرزی بروند و مردم را‏‎ ‎‏هدایت کنند. شیاطین همه جا هستند، باید در مقابل شان جُندالله هم باشد. از جبهه ها مکرر‏‎ ‎‏این مطلب گفته شده است که روحانیون بیایند در اینجا، ما احتیاج داریم. و انصاف نیست‏‎ ‎‏که این جوان های عزیز ما در آنجا فداکاری کنند. و از شماها تقاضا کنند که بیایید ما را‏‎ ‎‏هدایت کنید، بیایید ما را خط هدایت بدهید و ما مضایقه کنیم. این هم یکی از اموری‏‎ ‎‏است که باید آقایان توجه به آن بکنند. و ایام محرم و صفر هم یک فرصتی است که‏‎ ‎‏می توانند آقایان بروند در آنجا، و می توانند در شهرهای مرزی، ولو به نوبت ـ در بعضی‏‎ ‎‏شهرهای مرزی می گویند که حتی برای عقد کردن هم روحانی نیست ـ ولو به نوبت باشد،‏‎ ‎‏آقایان در آن شهرها بروند یک ماه بمانند، بعد یکی دیگر یک ماه بماند، مردم را هدایت‏‎ ‎‏کنند، امور شرعیه مردم را به آنها بگویند. و به همۀ جوانان عزیز در سرتاسر کشور، بعد از‏‎ ‎‏آنکه از آنها تشکر می کنیم به اینکه این نهضت را و این جمهوری اسلامی را از گزند حفظ‏‎ ‎‏کردند، لکن توجه کنند که بین راه هستند، و امروز احتیاج هست به وجود این جوان ها، ما‏‎ ‎‏نرسیده ایم به آن مقصدی که اسلام به ما پیشنهاد کرده، باید آقایان باز هر جا می روند‏‎ ‎‏برای صحبت کردن، به جوان های ما توصیه کنند که جبهه ها را پرکنند. ‏

بی سابقه بودن اختناق حاکم بر عراق

‏     ‏‏بحمدالله در جبهه ها الآن قدرت و همه چیز در دست ماست، لکن ما نباید مغرور‏‎ ‎‏بشویم به اینکه قدرت دردست ماست.ما تا آخرباید همیشه دنبال این باشیم که باید ما‏

‏پیش برویم. باید ما دشمن را، شرش را از سر ایران قطع بکنیم. و در عین حالی که بنده‏‎ ‎‏مکرر عرض کرده ام و مسئولین محترم فرموده اند، در عین حالی که ما هرگز مهاجم‏‎ ‎‏نیستیم و نخواهیم بود، لکن این پیشرفتی که در کشور عراق می شود برای دفاع است،‏‎ ‎‏دفاع از کشور خودمان، دفاع از کشور اسلامی عراق. امروز کشور عراق ابتلایش بیشتر از‏‎ ‎‏کشور ماست، مردم مسلمان عراق امروز بیشتر در رنج هستند از ما، اختناقی که در عراق‏‎ ‎‏حکمفرماست، در هیچ عصری شاید نبوده، مردم مالک هیچ نیستند در عراق. دم از‏‎ ‎‏اسلام می زنند این سردمدارهایی که اصل اسلام را اطلاع ندارند چی هست، لکن یک‏‎ ‎‏کلمۀ اسلامی شنیده اند و دم از اسلام می زنند، لکن اسلام را زیر پا گذاشته اند و این مردم‏‎ ‎‏مسلمان عراق را در فشار و اختناق قرار داده اند که سلب امنیت الآن از عراق هست. بعضی‏‎ ‎‏از آقایان که تازه آمده بودند از عراق، می گفتند اصلاً مردم مسلوب الأمنیّه‏‎[4]‎‏ هستند. اینها‏‎ ‎‏نمی دانند که فردا چه خواهند کرد با آنها، حزب بعث چه خواهد کرد با آنها. ما دفاع‏‎ ‎‏می کنیم از اسلام، اسلام در عراق دارد پایمال می شود. این ارتش عراق که همه بعثی‏‎ ‎‏نیستند؛ اینها یک دسته شان بعثی هستند، خوب، باقی مسلم هستند، اینها ننشینند که این‏‎ ‎‏حزب بعث، اسلام را زیر پا بگذارد و همۀ شعائر اسلامی را از بین ببرد. اینها آن روزی که‏‎ ‎‏دست شان برسد، شک نکنید که اعتاب مقدسه را با خاک یکسان می کنند ـ همان طوری‏‎ ‎‏که قبور اولیاء خدا را در بقیع با نافهمی و کجروی از بین بردند ـ اینها با ضد اسلامی در‏‎ ‎‏عراق خواهند رفتار کرد و این بقاع مطهره را نخواهند ـ اگر دست شان برسد خدای‏‎ ‎‏نخواسته ـ باقی گذاشت. چرا ملت عراق و ارتش عراق توجه ندارند به این معانی؟ صدام‏‎ ‎‏لب جهنم واقع شده است، حزب بعث لب جهنم واقع شده است و محتاج به یک قیامی‏‎ ‎‏است در عراق، ولو قیامی ضعیف. ‏

تسلط امریکا بواسطه بی عرضگی حکام منطقه

‏     ‏‏ما نمی خواهیم که به عراق تحمیلی بکنیم. ما عراق را محترم می دانیم، همان طوری که‏

‏ایران را می دانیم و عراق را محترم تر می دانیم برای اینکه امیرالمؤمنین در عراق است،‏‎ ‎‏امام حسین در عراق است. ما می خواهیم که در پناه این بقاع مطهره، مردم با آرامش‏‎ ‎‏زندگی کنند، نه اینطوری که الآن هست که نمی دانند که فردا صبح به حال خودشان و‏‎ ‎‏اولادشان و علمایشان اینها چه خواهد آمد. و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی‏‎ ‎‏همان طوری که عنایت کرد به ایران و ایران را نجات داد از دست آن رژیم فاسد، به عراق‏‎ ‎‏هم عنایت بکند و مردم را توجه بدهد و ارتش عراق را توجه بدهد و کارمندها و کارگرها‏‎ ‎‏و کشاورزهای عراق را توجه بدهد و همان طوری که در اینجا واقع شد، این تحول در‏‎ ‎‏آنجا هم واقع بشود ان شاءالله . و ما امروز ملاحظه می کنیم که به واسطۀ بیعرضگی این‏‎ ‎‏حکومت ها، امریکا از آن ور دنیا دارد حکومت می کند به اینجاها. اینجا ما دستش را قطع‏‎ ‎‏کردیم که نفس نمی تواند بکشد، و خلیج دست ماست که امریکا تا آمده است بجنبد‏‎ ‎‏دیگر نفتی برای آنها نمی گذاریم بماند، لکن بی توجهی این حکومت ها اسباب این شده‏‎ ‎‏است که امریکا از آن ور دنیا دستش را دراز کرده و اینجا زمام امور این حکومت ها را به‏‎ ‎‏دست گرفته، قدرت دست اینهاست، لکن قدرتی که عقل اداره اش را ندارند، قدرت‏‎ ‎‏دارند، لکن اداره نمی توانند بکنند. ایران در اول قدرتی نداشت، هر چه قدرت بود مال‏‎ ‎‏شاه معدوم و بستگان امریکا بود، ارتش دست امریکایی ها بود و همۀ چیز دست آنها‏‎ ‎‏بود، لکن ملت ما هوشیار بود و سران این مملکت عاقل بودند، توانستند این مردم را‏‎ ‎‏توجه بدهند و بیدار کنند و کردند آن کاری که شایستۀ یک ملت بود. کشورهای دیگر‏‎ ‎‏مردمش خوبند، لکن مدیری که بتواند آنها را اداره بکند و وادار کند به اینکه نگذارند‏‎ ‎‏سلطۀ امریکا به اینطوری که هست باقی بماند و هر روز زیادتر بشود، و همین طور سلطۀ‏‎ ‎‏شوروی. اسلحه دست شماست، لکن باید آن کسی که اسلحه دستش است بداند چه‏‎ ‎‏می کند، بداند در کجا باید به کار ببرد، شما اسلحه دست گرفتید و به اسلام صدمه می زنید.‏‎ ‎‏شما می دانید که جمهوری اسلامی می خواهد اسلام باشد در این کشور و در همۀ‏‎ ‎‏کشورها، لکن اسلحه هاتان را دست گرفتید و بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی عمل‏‎ ‎‏می کنید. اسلحه دارید، لکن نمی دانید کجا عمل کنید. شما اگر با هم متحد بشوید، همین‏

‏حکومت های عرب با هم متحد بشوند، سایر مسلمین هم همراه آنها هستند، ما هم همراه‏‎ ‎‏آنها هستیم. متحد باید بشوند ـ بشوند ـ و امریکا را بگویند تو چکاره هستی که آمدی‏‎ ‎‏خلیج فارس را می خواهی اداره بکنی؟ به تو چه ربط دارد؟ شوروی چکاره است که از‏‎ ‎‏آن ور آمده است و افغانستان را می خواهد فرمانفرمائی در آن بکند؟ به چه مناسبت؟‏‎ ‎‏برای این است که اینها استفاده می کنند از نادانی یک دسته و از خیانت یک دسته. یک‏‎ ‎‏دسته نادانند، یک دسته خائن، یک دسته مردم بیچاره هم که گرفتار در دست اینها‏‎ ‎‏هستند، نمی توانند کاری انجام بدهند. من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به ما و به‏‎ ‎‏همه و به همۀ مظلومین جهان منت بگذارد که از زیر سلطۀ این ظالم هایی که خون مردم را‏‎ ‎‏دارند می مکند، نجات پیدا بکنیم. ‏

لزوم بیان بعد سیاسی کربلا

‏     ‏‏و شما آقایان که بسیاریتان در منابر و بسیاری در پایین منابر مردم را ارشاد می کنید،‏‎ ‎‏باید در این دو ماه مبارک ارشادتان را قوی بکنید و مسائل اسلامی را برای آنها بگویید،‏‎ ‎‏مسائل سیاسی را برای آنها بگویید، در عین حالی که مسئله کربلا،  که خودش در رأس‏‎ ‎‏مسائل سیاسی هست، باید زنده بماند به همان فرمی که بود، منتها الفاظ تغییر بکند.‏‎ ‎‏مصیبت ها همان است، مصیبت ها تغییری ندارد، باید آن بعد سیاسی کربلا را برای مردم‏‎ ‎‏بیان کرد. سیدالشهدا به حسب روایات ما و به حسب عقاید ما از آنوقتی که از مدینه‏‎ ‎‏حرکت کرد می دانست که چی دارد می کند، می دانست شهید می شود، قبل از تولد او‏‎ ‎‏اطلاع داده بودند به حسب روایات ما. وقتی که آمد مکه و از مکه در آن حال بیرون‏‎ ‎‏رفت، یک حرکت سیاسی بزرگی بود که در یک وقتی که همۀ مردم دارند به مکه‏‎ ‎‏می روند، ایشان از مکه خارج بشود. این یک حرکت سیاسی بود، تمام حرکاتش،‏‎ ‎‏حرکات سیاسی بود؛ اسلامی ـ سیاسی، و این حرکت اسلامی ـ سیاسی بود که بنی امیّه را از‏‎ ‎‏بین برد، و اگر این حرکت نبود، اسلام پایمال شده بود. ‏

هشدار به مردم در مورد توطئه دشمنان

‏     ‏‏آن روزی که افراد ادراک می کنند که ـ احتمال هم بدهند که ـ اسلام در خطر است،‏

‏آن روز همان کاری که امام حسین کرد باید بکنند. آن روزی که احتمال ما بدهیم که‏‎ ‎‏اسلام در خطر است، باید همه مان فداکاری بکنیم، باید برویم دنبال کار. اگر احتمال‏‎ ‎‏بدهیم که به واسطۀ تبلیغات انتخاباتی ما اسلام و جمهوری اسلامی در خطر است، باید‏‎ ‎‏آنجور تبلیغاتی که خطرناک است، دست از آن برداریم، برای اینکه ضد اسلام است و‏‎ ‎‏گاهی با اسم اسلام یا با توهّم اسلامی بودن، یک اموری انجام می گیرد که بر خلاف اسلام‏‎ ‎‏است. در مشروطه هم اینطور بود، یک دسته واقعاً به آنها آن قدر تزریق شده بود که‏‎ ‎‏اعتقاد کرده بودند که باید فلان جور را عمل کرد. به آنها تزریق کرده بودند، این‏‎ ‎‏سلطنت طلب های آن وقت آن قدر تزریق کرده بودند که مردم استبداد را ترویج‏‎ ‎‏می کردند ـ یعنی یک دسته، یک دسته از اهل منبر هم همین طور ـ حالا هم همین طور‏‎ ‎‏است. ممکن است شیاطین در بین مردم بیفتند و آن قدر تزریق کنند که تکلیف شرعی‏‎ ‎‏معیّن کنند برایتان که باید ما مخالفت با فلان مقام، مخالفت با فلان امر بکنیم. بیدار باشید!‏‎ ‎‏آنها با توطئه های شیطانی دارند عمل می کنند. توطئه های شیطانی غیر از این لشکرکشی‏‎ ‎‏است، این مهم نیست، آن توطئه های شیطانی که بین خود شما ممکن است که تفرقه ـ‏‎ ‎‏خدای نخواسته ـ ایجاد کند، آنهایی است که یک کشور را به باد می دهد و بر می گرداند‏‎ ‎‏به زمان سابق، و آن نه به فرم سلطنت، به فرم اسلام، لکن اسلامی که آنها می خواهند.‏

‏     عمال امریکا دست بردارند از کارهایشان، گذشت که اینها بتوانند کاری انجام بدهند،‏‎ ‎‏بروند سرجایشان بنشینند کار دیگر انجام بدهند. آن عمالی که در خارج نشسته اند و دائماً‏‎ ‎‏بر ضد ایران تبلیغ می کنند و می گویند که همۀ ایرانی ها برگشته اند از جمهوری اسلامی و‏‎ ‎‏همۀ با ما هستند، خوب، اگر همه با شما هستند، خوب، تشریف بیاورید اینجا! پس چه شد‏‎ ‎‏فرار کردید؟ حالا هم دژ دور خودتان بستید. اگر همۀ ایرانی ها یا اکثر ایرانی ها با شما‏‎ ‎‏موافقند و از ترس شان دارند نماز جمعه می روند و از ترس شان دارند ـ عرض می کنم ـ‏‎ ‎‏که فداکاری می کنند، اگر اینطور است خوب، همۀ با شما هستند، خوب، چرا رفتید خارج‏‎ ‎‏نشسته اید؟ چرا جرأت نمی کنید بیایید اینجا؟ اینها همین ها هستند که می خواهند در‏‎ ‎‏دل های سادۀ مردم نفوذ کنند، و ان شاءالله که موفق نخواهند شد. و اسلام بحمدالله یک‏

‏جلوه ای کرده است و در همۀ دنیا این جلوه را کرده است، و مردم دنیا و مظلومین دنیا‏‎ ‎‏توجه پیدا کرده اند به این جمهوری اسلامی. و امیدوارم که ما هم خودمان پایبند باشیم به‏‎ ‎‏اسلام و به جمهوری اسلامی، و همۀ شما موفق باشید برای اینکه خدمت کنید به این‏‎ ‎‏مردم، خدمت کنید به این مستمندان. دولت خدمت کند به این کسانی که در راه اسلام آن‏‎ ‎‏قدر فداکاری کردند. خدمت کند به این اهالی دزفول و اهالی اندیمشک و خوزستان که‏‎ ‎‏همۀ چیز خودشان را از دست دادند، خدمت کنند. این یک تکلیف شرعی است برای‏‎ ‎‏همۀ ما. ‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله ‏

‎ ‎

  • ـ عالم بزرگ مشروطه خواه که جان بر سرِ مشروطۀ مشروعه گذاشت و در 13 رجب 1327 ه . ق . در تهران بدار آویخته شد.
  • ـ از مراجع بزرگ شیعه که در سال 1312 ه . ق . در سامرّا بدرود حیات گفت.
  • ـ میرزا حسن آشتیانی، از شاگردان مبرّز شیخ انصاری و عالمان بزرگ تهران در عصر ناصری، وی در  سال 1319 ه . ق . در تهران درگذشت.
  • - امنیت ایشان سلب شده.