خشوع در عرفان به معنای تواضع در برابر خدا به قلب و جوارح است، دراین مقاله به یررسی معنا و مفهوم خشوع در تصوف و عرفان می پردازد.
خوف و رجاء یکی از حالات متعادل انسانی است. خوف، به معنای ترس و احساس ناخوشایند ناشی از بروز خطر و رجا ضد یاس بوده و به معنای امید به رحمت خداست.
تظاهر و خودنمایی برای انجام عملی نیک را ریا می گویند که در عبادت موجب بطلان آن می باشد. از احکام آن در باب صلات سخن گفته اند.
زهد، یکی از بارزترین محسنات اخلاقی است و هر کس این صفت را دارا باشد زاهد می گویند.
سکوت و خاموشی (صمت) در فرهنگ اسلامی اهمیت بسیاری دارد، و نکته های دقیق و ظریفی در روایات اسلامی درباره آن بیان شده، و آثار و ثمرات آن با تعبیرات جالبی ذکر شده است. سکوت به دو قسم عمده سکوت ممدوح و سکوت مذموم تقسیم می شود.
شُکر، اصطلاحی دینی و اخلاقی، به معنای قدردانی کردن از خدا می باشد.
شهوت یکی از قوای لازم درونی انسان است که با حفظ اعتدالش سعادت در پی خواهد داشت. و در فقه و اخلاق از آن بحث شده است و مصادیق متعددی دارد. در قرآن هم در مذمت شهوت رانی آیاتی وجود دارد که دال بر بدی عاقبت کسانی که این امر را پیروی می کنند.
صبر، عبارت است از ثَبات نفس و اطمینان آن و مضطرب نگشتن و مقاومت کردن در بلایا و مصایب، به گونه ای که سینه انسان تنگ نشود و خاطرش پریشان نگردد. در فرهنگ اخلاقی، صبر عبارت است از وادار نمودن نفس به انجام آنچه که عقل و شرع اقتضا می کنند و باز داشتن از آنچه عقل و شرع نهی می کنند.
عجب عبارت است از بزرگ دانستن نعمت و تکیه بر آن و فراموش کردن نسبت نعمت با نعمت دهنده.
عدالت، یعنی نهادن هر چیزی به جای خود و لفظی است که با معنایی وسیع در کلیه شئون آدمی حضور مؤثر دارد. قانون عدالت یک قانون کلی و عمومی است و هر نوع داوری و حکومت را چه در امور بزرگ و چه کوچک شامل می شود.
عفو یکی از خصائص ارزشمند اخلاقی است. و به معنای گذشتن از گناه و ترک کیفر آن است و اصل و ریشه آن به معنی محو و نابودی است. روایات بسیاری مبنی بر عفو و تشویق کردن ائمه (علیهم السلام) به این صفت کریمانه وجود دارد که نشان دهنده اهمیت و ارزش بسیار بالای آن است.
غرور، یکی از صفات رذیله است، که باعث می شود انسان دلخوش به چیزی که موافق هوای نفس و تمایل طبع انسانی است، شود.
خشم و غضب نیرویی است که برای دفاع از خود و پاسداری از حق در نهاد انسان گذارده شده است، اما اگر از محور اصلی خویش خارج گردد تبدیل به یکی از رذائل بزرگ می شود و رذائل مهم دیگری را نیز با خود به همراه می آورد.
«غفلت» ضدّ توجه و تفکر است. رذیله ای است بسیار پست که انسان را به سقوط می کشاند؛ و به قول قرآن شریف، انسان را تا سرحدّ حیوان، بلکه پست تر تنزّل می دهد.
غیبت در اخلاق اسلامی، از اعظم مهلکات، و اشدّ معاصی است. یعنی چیزی نسبت به شخصی که شیعه باشد ذکر کنی که اگر به گوش او برسد او را ناخوش آید و به آن راضی نباشد، خواه آن نقص، در بدن او باشد، یا در نسب او، یا در صفات و افعال و اقوال او، و یا در چیزی باشد که متعلق به او باشد. هم چنین غیبت کردن منحصر به زبان نیست، بلکه هر نوعی که نقصی از غیر را بفهماند غیبت است، خواه به قول باشد، یا فعل، یا اشاره، یا ایماء، یا رمز، یا نوشتن.
گناه به معنای خلاف است و در اسلام هرگونه کاری که برخلاف فرمان خداوند باشد گناه است.
یقین، عبارت است از اعتقاد ثابت و قطعی انسان به امری که مطابق با واقع بوده و با هیچ شبهه ای، هر قدر هم قوی، قابل زوال نباشد. یقین در دین به منزله سرمایه است و ایمان متوقف بر آن می باشد. سایر علوم شاخ و برگ آن است و رستگاری در آخرت بدون یقین حاصل نمی شود.
پناه بردن به خدا را استعاذه گویند.