واژه مجتهد از کلمه «اجتهاد» مشتق شده است. اجتهاد در لغت به معنای تلاش و کوشش است، اما مقصود از آن در اصطلاح اسلامی، بذل جهد و کوشش برای استنباط احکام شرعی فرعی از منابع فقه اسلامی است. منابع فقه اسلامی عبارتند از: قرآن، سنت، عقل و اجماع.
از این عنوان در اصول فقه، مبحث اجتهاد و تقلید، و نیز نخستین باب از ابواب برخی کتب فقهی تحت همین عنوان (اجتهاد و تقلید) و باب های قضاء و حدود، بحث شده است.
اجتهاد متجزی به توانایی استنباط بخش محدودی از احکام فقهی به دلیل ضعف مرتبه اجتهاد اطلاق می شود.
اجتهاد متجزی به توانایی استنباط بخش محدودی از احکام فقهی به دلیل ضعف مرتبه اجتهاد اطلاق می شود.
نخستین عمل از مناسک عمره و حج را احرام گویند. احرام با نیت و تلبیه و پوشیدن دو جامه احرام تحقق می یابد. از آن در باب حج بحث شده است.
جامه نادوخته که حاجیان در شروع احرام بر تن می کنند آن را اِحرامی گویند.
احصار بازماندن از اتمام حج یا عمره به سبب بیماری است. از این عنوان در باب حج سخن رفته است.
احصار و صدّ، بازداشتن مُحْرم از ادامه حج یا عمره است.
هرگاه شخصی به دیگری نسبت زنا یا لواط دهد اولی را قاذف و دومی را مقذوف می نامند.
احکام مرتبط با « تجزّی در اجتهاد » و « مجتهد متجزّی » را احکام تجزی گویند
احکامی که فرد محرم باید این احکام را رعایت کند.
مشهور مفسران و فقیهان امامیه و اهل سنت ولایت دیگران از جمله پدر و جد را بر طفل و بکر صغیر ثابت دانسته اند. در مورد ولایت بر باکره رشید اختلاف نظر وجود دارد.
صغیر به کسی گفته می شود که به سن بلوغ شرعی نرسیده باشد بنابر اتفاق فقها، پدر و جدّ پدری بر تزویج صغیر ولایت دارند.
احکام ولی فقیه به احکام جزئی صادر از فقیه جامع الشرایط در عصر غیبت اطلاق می شود.
وظیفه تشکیل حکومت دینی و مدیریت جامعه و اختیارات لازم در جهت استقرار حکومت و اجرای قوانین الهی رسول خدا (ص) و ائمه معصومین (ع) بر عهده دارد و در عصر غیبت این وظیفه بر عهده مجریان صالح می باشد.
از قطعات واجب کفن، ازار است؛ یعنی پوشش سراسری که همه بدن میّت را می پوشاند که پس از پوشاندن دو قطعه دیگر، بر بدن میّت پوشانده می شود.
ازدواج، همسر گرفتن مرد یا زن است که به سبب عقد ازدواج همراه با شرایط آن، تحقّق می یابد و از آن در باب نکاح و نیز به مناسبت در باب جهاد سخن رفته است.
خارج کردن منی به قصد انزال با استفاده از دست و امثال آن را استمناء می گویند.
ولایت مسئولیّتی شرعی است که شارع مقدّس به منظور نگهداری، مواظبت، تربیت و اداره امور مالی و غیر مالیِ کودک یا سفیه و یا مجنونی که حجرشان متّصل به صغر آنهاست، به اولیای آنان اعطا کرده و ولی وظیفه دارد اداره اموال و امور آنان را در جهت منافع و مصلحت آنها اداره کند.