عشق عالمگیر ما
محمد خلیل جمالی (مزنب)

شب عشق است یاران، پیر ما کو؟
دل بیـدار و پـر تدبیـر مـا کـو؟
دل عالـم گرفت از نخوت عقـل
خـدا را، عشـق عالـم گیر ما کو؟
*
دعــا بـودی، اثـر کـردی و رفتــی
جهـانـی را دگـر کــردی و رفتــی
تو خورشیدی، تو را در خواب دیدم
که شبها را سحـر کــردی و رفتــی
*
مرا جان در عذایـت نوحـه گر بـاد
دلم در ماتمت خـونین جگـر بـاد
شبـی گـر سرکنم بـی یاد عشقت
شبـم تـا روز محشر بی سحر بـاد
*
دلم از هـر دو دیـده سر برون کرد
گذرگــاه زمـان را لاله گـون کـرد
در این وادی کـه عشق از پای افتاد
نه عقل من، که هر عقلی جنون کرد