مجله نوجوان 146 صفحه 14
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 146 صفحه 14

گردآوری ،زهرارشنین دوست معمولی، دوست واقعی دوست معمولی هیچگاه نمی­تواند گریه تو را ببیند. دوست واقعی شانه­هایش از گریه تو ترخواهد بود. دوست معمولی اسم کوچک والدین تو را نمی­داند. دوست واقعی شاید تلفن آنها را جایی نوشته باشد. دوست معمولی یک جعبه شکلات برای مهمانی تو می­آورد. دوست واقعی زودتر به کمک تو می­آید و تا دیر وقت برای تمیز کردن خانه می­ماند. دوست معمولی از دیر تماس گرفتن تو دلگیر و ناراحت می­شود. دوست واقعی می­پرسد چرا نتوانستی زودتر تماس بگیری؟ دوست معمولی دوست دارد به مشکلات تو گوش کند. دوست واقعی سعی در حل آنها می­کند. دوست معمولی مانند یک مهمان عمل می­کند و منتظر می­ماند تا از او پذیرایی کنی. دوست واقعی به سوی یخچال رفته و از خود پذیرایی می­کند. دوست معمولی می­پندارد که دوستی شما بعد از یک مرافعه تمام می­شود. دوست واقعی میداندکه بعد از یک مرافعه، دوستی محکم­تر می­شود. دوست واقعی کسی است که وقتی همه تو را ترک کرده­اند با تو می­ماند. تخته سنگ در زمانهای گذشته حاکمی تخته سنگی را در وسط جاده قرار داد و برای اینکه واکنش مردم را ببیندخودش را در جایی مخفی کرد. بعضی از بازرگانان، نظامیان و ندیمان ثروتمند حاکم بی­اعتنا از کنار تخته سنگ می­گذاشتند و بسیاری هم غرولند می­کردند که «این چه شهریست که نظم ندارد؟ حاکم این شهر عجب مرد بی­عرضه­ای است!» بااین حال هیچ کس تخته سنگ را از وسط جاده برنمی­داشت، نزدیک غروب، یکی از روستاییان نزدیک سنگ رسید، در حالی که در پشتش بار میوه و سبزیجات بود، بارهایش را بر زمین گذاشت و با هر زحمتی که بود تخته سنگ را ازوسط جاده برداشت و آن را کنار گذاشت. ناگهان زیر تخته سنگ کیسه­ای را دید، کیسه را باز کرد و در آن سکه­های طلا و یادداشتی پیدا کرد. حاکم در آن یاداشت نوشته بود: «هر سد و مانعی ممکن است موقعیتی برای تغییر زندگی انسان باشد.»

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 146صفحه 14