گردآوری ،زهرارشنین
دوست معمولی، دوست واقعی
دوست معمولی هیچگاه نمیتواند گریه تو را ببیند.
دوست واقعی شانههایش از گریه تو ترخواهد بود.
دوست معمولی اسم کوچک والدین تو را نمیداند.
دوست واقعی شاید تلفن آنها را جایی نوشته باشد.
دوست معمولی یک جعبه شکلات برای
مهمانی تو میآورد.
دوست واقعی زودتر به کمک تو
میآید و تا دیر وقت برای تمیز
کردن خانه میماند.
دوست معمولی از دیر تماس
گرفتن تو دلگیر و ناراحت
میشود.
دوست واقعی میپرسد چرا
نتوانستی زودتر تماس بگیری؟
دوست معمولی دوست دارد
به مشکلات تو گوش کند.
دوست واقعی سعی در حل آنها میکند.
دوست معمولی مانند یک مهمان عمل میکند و منتظر
میماند تا از او پذیرایی کنی.
دوست واقعی به سوی یخچال رفته و از خود پذیرایی
میکند.
دوست معمولی میپندارد که
دوستی شما بعد از یک مرافعه تمام
میشود.
دوست واقعی میداندکه بعد
از یک مرافعه، دوستی محکمتر
میشود.
دوست واقعی کسی است که
وقتی همه تو را ترک کردهاند
با تو میماند.
تخته سنگ
در زمانهای گذشته حاکمی تخته سنگی را در وسط جاده قرار داد و برای اینکه
واکنش مردم را ببیندخودش را در جایی مخفی کرد.
بعضی از بازرگانان، نظامیان و ندیمان ثروتمند حاکم بیاعتنا از کنار تخته
سنگ میگذاشتند و بسیاری هم غرولند میکردند که «این چه شهریست
که نظم ندارد؟ حاکم این شهر عجب مرد بیعرضهای است!»
بااین حال هیچ کس تخته سنگ را از وسط جاده برنمیداشت، نزدیک
غروب، یکی از روستاییان نزدیک سنگ رسید، در حالی که در پشتش
بار میوه و سبزیجات بود، بارهایش را بر زمین گذاشت و با هر زحمتی
که بود تخته سنگ را ازوسط جاده برداشت و آن را کنار گذاشت.
ناگهان زیر تخته سنگ کیسهای را دید، کیسه را باز کرد و در
آن سکههای طلا و یادداشتی پیدا کرد. حاکم در آن یاداشت
نوشته بود:
«هر سد و مانعی ممکن است موقعیتی برای
تغییر زندگی انسان باشد.»
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 146صفحه 14