مجله نوجوان 205 صفحه 8

طنز مریم شکرانی پیام­های بازرگانی از آب گذشته! (زززز... خخخخخ.... ششششش... شما روی خط کانالهای آن طرف آب هستید و با محصولات معجزه­آسا و بی­نظیر و سراسر کاربرد و حیاتی ما آشنا می­شوید!) مجیک دمپایی! گوینده: با مجیک دمپایی یا دمپاییهای جادویی ما برای همیشه از شر بوی گند پاهایتان خلاص شوید. مجیک دمپاییهای ما تهیه شده از شیرۀ معدۀ نوعی مرجان دریایی به نام مرجانجانیوس که در اعماق مثلث برمودا زندگی می­کند. مجیک دمپایی معجزه می­کند، آن هم در حد برج میلاد و بالاتر. یک گویندۀ دیگر که شکل دکترهاست: ما غواصان خفن خود را به اعماق مثلث برمودا می­فرستیم و از آنجا مرجانها را صید می­کنیم و توی آزمایشگاهمان می­آوریم. متخصصان مجیک دمپایی معدۀ این مرجانها را از جا می­کنند و شیرۀ­شان را می­چلانند بعد آنها را توی قالب می­ریزند و می­پزند و باهاش دمپایی درست می­کنند. یک بازیگر فشن که کت و شلوار و دمپاییهای پلاستیکی و گل منگلی و ضایع مجیک دمپایی را پوشیده است: از وقتی بنده مجیک دمپایی می­پوشم همه می­گویند به پاهایت چه نوع ادوکلنی می­زنی؟! یک بازیگر فشن و کت و شلواری دیگر در حالیکه هی با دمپایی ضایعش راه می­رود و پز می­دهد و مثلاً می­خواهد چشم مردم را چهارتا کند: من افتخار می­کنم که مجیک دمپایی می­پوشم. حالا دیگر هیچ کس نمی­تواند به خاطر بوی گند پاهایم بهم بگوید خانۀ ما تشریف نیاور! باز هم گویندۀ اولی: همین الان همۀ کفشهای بوگندویتان را دور بریزید و مجیک دمپایی را در انواع و اقسام رنگها و مدلها بخرید و پایتان کنید. قلقلک­کن دکتر تعطیل­زاده! یک مرد گنده روی زمین پخش شده است و هی غش­غش می­خندد. یک خانم با حسادت؛ خوش به حالش، چقدر خوشحال است! گوینده: شما هم می­توانید خوشحال باشید عزیز دل­انگیز! همه می­توانند همین­قدر غش کنند از خنده و خوشحالی. یک گویندۀ دیگر که مثلاً دکتر است: چرا غم و غصه و افسردگی؟! چرا خودکشی زبانم لال؟ چرا این همه پول ویزیت دکتر روانشناس بدهید؟1 کلید حل مشکلات بشریت در دست ماست. بعد یک چوب بستنی که سر آن را یک دانه پر مرغ وصل کردند، به لنز دوربین می­چسباند و می­گوید: غصه نخورید. از قلقلک­کن دکتر تعطیل زاده استفاده کنید خب! گویندۀ اولی: و هر هر بخندید بدون هیچگونه جوک و دلقک­بازی. کافی است یک دانه از این قلقلک­کنها را بخرید و زندگی را به کام خودتان شیرین کنید.