سخنرانی
پاسداری از دین حق ـ تبیین عوامل شکست و پیروزی
سخنرانی در جمع فرماندهان و پرسنل سپاه در روز پاسدار (عوامل شکست و پیروزی)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 4 اردی‍ب‍ه‍ش‍ت‌ ‭1364

زمان (قمری) : 3 ش‍ع‍ب‍ان‌ ‭1405

مکان: تهران

شماره صفحه : 234

موضوع : پاسداری از دین حق ـ تبیین عوامل شکست و پیروزی

زبان اثر : فارسی

مناسبت : میلاد امام حسین (ع) و روز پاسدار

حضار : محلاتی (نماینده امام در سپاه پاسداران)، رفیق دوست، محسن (وزیر سپاه پاسداران)، رضایی، محسن (فرمانده س

سخنرانی در جمع فرماندهان و پرسنل سپاه در روز پاسدار (عوامل شکست و پیروزی)

سخنرانی

‏زمان: صبح 4 اردیبهشت 1364 / 3 شعبان 1405 ‏

‏مکان: تهران، حسینیه جماران‏

‏موضوع: پاسداری از دین حق ـ تبیین عوامل شکست و پیروزی‏

‏مناسبت: میلاد امام حسین (ع) و روز پاسدار‏

‏حضار: محلاتی (نماینده امام در سپاه پاسداران)، رفیق دوست، محسن (وزیر سپاه پاسداران)،‏‎ ‎‏رضایی، محسن (فرمانده سپاه پاسداران)، سهرابی (رئیس ستاد مشترک)، رحمانی‏‎ ‎‏(مسئول بسیج)، سالک (قائم مقام کمیته های انقلاب اسلامی)، اعضای شورایعالی سپاه و‏‎ ‎‏فرماندهان سپاه در سراسر کشور، اعضای بسیج و کمیته های انقلاب اسلامی، نیروی زمینی‏‎ ‎‏و هوایی و دریایی، ستاد مشترک، شهربانی، ژاندارمری، وزارت سپاه و مسئولان دفاتر‏‎ ‎‏نمایندگی امام در سپاه‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

انبیا و اولیا پاسداران دین حق

‏     ‏‏امیدوارم که این عید بزرگ به همۀ شما و به همۀ ملت و به همۀ مسلمین و مستضعفان‏‎ ‎‏جهان مبارک باشد. خداوند این مولود شریف را که منشأ همۀ خیرات در طول تاریخ‏‎ ‎‏است، از ما راضی کند. البته من مختصری با آقایان صحبت دارم و او این است که، انبیا از‏‎ ‎‏اول تا به آخر و اولیا و اوصیا از اول تاریخ تا آخر، اینهاهمه پاسدار اسلام بودند و پاسدار‏‎ ‎‏دین حق. در همۀ دوره ها، دین حق همان اسلام و تسلیم در بارگاه حق تعالی است. آنها نه‏‎ ‎‏اینکه فقط تبلیغات لفظی کردند برای پاسداری، بلکه مهم، تبلیغات عملی آنها بوده‏‎ ‎‏است؛ یعنی، اعمال آنها در طول تاریخ سرمشق ما و همۀ اهل تاریخ تا ابد باید باشد. وقتی‏‎ ‎‏که سیرۀ انبیا را ملاحظه می کنیم، می بینیم که در راه این پاسداری همه چیز را دادند. در‏‎ ‎‏طول تاریخ، زحمتهارا متحمل شده اند و چنانچه، در یک وقتی همان وضعی که برای‏‎ ‎‏حضرت سیدالشهدا پیش می آمد، برای هریک از اولیای خدا پیش می آمد، همین‏‎ ‎‏فداکاری را می کردند، منتها دوره ها مختلف بود و وضعیتها مختلف. مقصد، حفظ اسلام‏

‏و حفظ احکام خدا و نشر معرفت و توحید و به عبارت دیگر آدمسازی، اصلاً انبیا برای‏‎ ‎‏آدم ساختن آمده اند. انبیا آمده اند که آدمی که شیطان قسم خورده است که او را اغوا‏‎[1]‎‎ ‎‏کند، اینها از کید این شیطان او را نجات بدهند و به صراط مستقیم انسانیت او را دعوت‏‎ ‎‏کنند، و خودشان هم عملاً نشان بدهند که راه چی است، چطور باید در مقابل شیطانها‏‎ ‎‏ایستاد، چه شیطانهای اِنسی و چه شیطانهای غیرانسی. با ریاضات در مقابل شیطانهای‏‎ ‎‏غیرانسی و با اعمال صالحه و جدیت در راه پیشبرد مقاصد در مقابل انسانهای شیطانی. ‏

ایستادگی ستمدیدگان تاریخ در مقابل شیاطین

‏     ‏‏و من گمان نمی کنم که دنیا تاکنون به مثل این دوره ای که ما در آن زندگی‏‎ ‎‏می کنیم، شیطان داشته است. بوده است البته شیطان در همه وقت، شیطانهای انسی در‏‎ ‎‏همه طول تاریخ بوده است، اما هرچه دنیا پیشرفت کرده است، شیطانها هم در‏‎ ‎‏کارهای شیطانیشان پیشرفت کرده اند. امروز که به اصطلاح عصر تمدن و ترقی و‏‎ ‎‏عصر پیشرفت است، عصر شیطانهاست. شما در سرتاسر دنیا اگر چنانچه ملاحظه‏‎ ‎‏کنید، دنیا در دست شیاطین است، استثنایش بسیار کم است. اینها با آن حیله های‏‎ ‎‏شیطانی و با آن ابزار شیطانی که دارند، همه جا را قبضه کرده اند و در مقام پیشرفت هم‏‎ ‎‏هستند و هر روز یک توطئه هایی انجام می دهند. در مقابل یک همچه توطئه عظیم و‏‎ ‎‏یک همچه شیطانهای تعلیم دیده و شیطانهای عصر تمدن، باید انسانها قیام کنند. باید‏‎ ‎‏انسانها همان طوری که انبیای عظام و اولیای خدا قیام کردند و جانفشانی کردند، باید در‏‎ ‎‏این عصر هم همۀ شما، همۀ ما، همۀ روحانیون، همۀ ملتها، همۀ ستمدیده های تاریخ باید‏‎ ‎‏قدعلم کنند و جلوی این شیاطین بایستند. اگر سستی بشود، شیاطین همۀ عالم را می بلعند.‏‎ ‎‏آنها با اسم صلح دوستی، جنگ افروز اول جهانند؛ آنها با اسم حقوق بشر، بالاترین‏‎ ‎‏کسانی هستند که حقوق بشر را پایمال می کنند؛ آنها در عین ادعای خیرخواهی، آنچه را‏‎ ‎‏برای دیگران می خواهند جز شر نیست، برای خودشان هر چه هست می خواهند و‏

‏دیگران را پایمال می کنند. ‏

احساس خطر دشمنان از قدرت اسلام

‏     ‏‏در یک همچو عصری که دنیا پر است از اشرار و دنیا پر است از ستمکاران، در ایران‏‎ ‎‏یک همچو تحولی پیدا شد به عنایت خدای تبارک و تعالی. یک همچو عنایتی از جانب‏‎ ‎‏خدای تبارک و تعالی شد که این ملت را متحولش کرد از آن وضعی که سابق داشت به‏‎ ‎‏این وضعی که حالا دارد. شما بدانید، هرچه تبلیغات دنیا و شیاطین دنیا بر ضد شما‏‎ ‎‏می گویند، دلیل بر قدرت شماست. اگر شما یک ملت قدرتمند نبودید به تبع اسلام و به‏‎ ‎‏تبع پاسداران حقیقی اسلام، اینها با شما کار نداشتند. این همه تبلیغاتی که شما الآن در دنیا‏‎ ‎‏می بینید که هر وقت یک رادیوی خارجی را باز بکنید می بینید که راجع به ایران یک‏‎ ‎‏تبلیغ سوئی دارد ـ ولو با صورتهای مختلف ـ این برای این است که، فهمیدند اینجا قدرت‏‎ ‎‏است، احساس خطر کردند از شما جوانها، احساس خطر کردند از شما قوای مسلحه. این‏‎ ‎‏احساس خطر است که راه افتادند این ور، آن ور، همه جا دنبال این اند که یک فکری‏‎ ‎‏بکنند که این را خاموشش کنند. این آتشی که به نظر آنها آتش است ـ و رحمت است و‏‎ ‎‏آنها به نظرشان آتش است ـ این آتش را می خواهند خاموش کنند با هرحیله. شما می بینید‏‎ ‎‏که امروز از کشورهای مختلف قریب چهارصد، یا از سیصدتاچهارصد آخوند جمع شده‏‎ ‎‏است در بغداد، اینها همه برای این است که، اینها جمع شدند برای اینکه ـ این آخوندها‏‎ ‎‏چون جیره خوار مستکبرین هستند ـ نبادا این استکبار بشکند و آنها به تبع آنها بشکنند. ‏

قدرت الهی پشتوانۀ حرکت انبیا و مؤمنان

‏     ‏‏این همه تبلیغاتی که بر ضد شما جوانها می شود، بر ضد اسلام حقیقتاً می شود، اینها‏‎ ‎‏همه برای این است که احساس یک قدرت کردند اینجا و این قدرت از من و شما نیست.‏‎ ‎‏این را باید ما احساس کنیم. این قدرت از منشأ قدرت است. آن قدرتی هم که انبیا داشتند،‏‎ ‎‏از انبیا نبود. بشر از اول تا آخرش هیچ است، آنچه هست قدرت خداست. هر حرکتی که‏‎ ‎‏شما می کنید با قدرت خدا حرکت می کنید؛ هر تفنگی که می اندازید با قدرت خداست؛‏

‏دست شما به قدرت خداست که به ماشه می رود و فکر شما با قدرت خداست که می رود‏‎ ‎‏و کارها را انجام می دهد و کارهای نظامی و غیرنظامی را؛ قدرت مال اوست و همه باید از‏‎ ‎‏او باشیم،«انالله »؛ همه چیز از او، «الحمدلله»، هر حمدی مال اوست. شما یا ما خیال‏‎ ‎‏می کنیم که الآن ایران یک قدرتی دارد، لکن این قدرت خداست در اینجا ظاهر شده‏‎ ‎‏است. شما قدر این را بدانید که بفهمید که با قدرت خدا دارید سیر می کنید؛ با قدرت خدا‏‎ ‎‏و به تبع خاصان خدا که در رأسش انبیا هستند، با این مرام سیر می کنید و باایدۀ تحکیم‏‎ ‎‏احکام اسلام و رفع ظلم از مظلومین، شما با همین وضع، با همین ایده حرکت کردید. آن‏‎ ‎‏وقتی که هیچ نداشتید، آن وقتی که همۀ قوا دست رژیم بود، آن وقتی که همۀ قدرت ها‏‎ ‎‏می خواستند او را نگهش دارند، شما جوانها ریختید در خیابانها و کاری کردید که‏‎ ‎‏نتوانست حتی قدرت امریکا این رژیم را نگه دارد. با همۀ قوا دنبال این بودند که نگهش‏‎ ‎‏دارند، به همۀ حیله ها متشبث شدند برای نگهداری او، لکن قدرت شما نگذاشت این‏‎ ‎‏کار بشود و این قدرت برای این است که، از اول شما دنبال این نبودید که «من»، دنبال این‏‎ ‎‏بودید که «اسلام»، دنبال این بودید که «کشور اسلامی». ‏

اختلاف و منیّت مبدأ شکست در مقابل دشمن

‏     ‏‏اگر بنا باشد که یک وقت خدای نخواسته، ارتش بگوید «من»، سپاه هم بگوید‏‎ ‎‏«من»، بسیج هم بگوید «من»، آن روز است که فاتحۀ همه تان خوانده شده است. آن‏‎ ‎‏روز است که شما خدای نخواسته، دست از این انسجامتان که همه یکی هستید،‏‎ ‎‏«ید واحد» هستید برای حفظ کشورتان و حفظ اسلام، تا آن وقت که «یک» هستید،‏‎ ‎‏این «یک» را کسی نمی تواند بشکند. آن وقتی که متفرق شدید، صدها میلیون‏‎ ‎‏آدمی که هر کدام علی حده فکر می کنند، هر کدام برای خودشان می خواهند یک‏‎ ‎‏کاری بکنند، اینها به یک شاهی نمی ارزند. وقتی یک عدۀ کمی باشند که اینها با هم‏‎ ‎‏باشند و برای خودشان نه، برای مقصدشان، برای کشورشان، برای اسلامشان، اگر بنا‏‎ ‎‏شد همه ولو جمعیت کم به این مقصد حرکت کردند، اینها به مقصد می رسند، جمعیت‏

‏ایران نسبت به دنیا یک چیزی نیست ـ چهل و پنج میلیون، چهل میلیون یک همچو چیزی‏‎ ‎‏است ـ در مقابل جمعیتهای دنیا که «چین» اش یک میلیارد جمعیت دارد، هندوستانش‏‎ ‎‏هشتصد میلیون جمعیت دارد یا بیشتر، ما چیزی نیستیم، اما، برای اینکه، شما از «من»‏‎ ‎‏دست برداشتید و می گویید «ما برای خدا»، شما نمی گویید که ارتش باید «نشان» بگیرد،‏‎ ‎‏نمی گویید که باید سپاه «نشان» بگیرد، نمی گویید باید بسیج یا کمیته یا شهربانی یا‏‎ ‎‏شهرداری از اینها بگیرد، شما می گویید که ما «نشان» از خدا می خواهیم و ما همه یک‏‎ ‎‏هستیم، اگر این معنا در بین شما حفظ شد، شما تا آخر محفوظید، هیچ کس نمی تواند به‏‎ ‎‏شما صدمه ای وارد کند. این قدرتهای بزرگ هم این معنا را می دانند که الآن ایران‏‎ ‎‏وضعش طوری است که نمی شود آنها به هیچ وسیله ای او را شکست بدهند، نه به وسیلۀ‏‎ ‎‏کودتا، نه به وسیلۀ چیزهای دیگر، نه به وسیلۀ حملۀ نظامی. آنها از این راه پیش آمدند که‏‎ ‎‏رخنه کنند در بین شما وشمارا از هم جدا کنند ولو اینکه طولانی باشد، مدتش طولانی‏‎ ‎‏باشد. آنها سَرشان صبر است و صبر زیاد دارند و از حالا یک بذری می کارند، پنجاه سال‏‎ ‎‏دیگر بردارند. شما از حالا اگر یک وقت متوجه شدید که یک بذری اینها کِشتند که ولو‏‎ ‎‏در پنجاه سال دیگر می خواهند از آن استفاده کنند، باید این را، این بذر را فاسدش کنید و‏‎ ‎‏زیر پا بمالیدش. اگر شما دیدید که یک وقت زمزمۀ این معنا پیدا شد که ارتش باید‏‎ ‎‏ارتشی اش را حفظ کند، آن هم بگوید سپاه باید سپاهی اش را حفظ کند، آن هم باید‏‎ ‎‏بگوید چه، اگر بخواهید جدا از هم باشید، دو فکر، دو مقصد، اگر یک وقت خدای‏‎ ‎‏نخواسته، زمزمۀ این پیدا شد در بین شما، از اول خفه کنید این را، نگذارید. شماهایی که‏‎ ‎‏سران سپاه هستید توجه به این معنا بکنید، و آنهایی که سران ارتش هستند و همین طور‏‎ ‎‏سایر جاها، این معنا را باید نصب العین خودتان قرار بدهید که ما تا با هم هستیم، مسلمین‏‎ ‎‏تا «ید واحده» هستند و همین مسلمین کم جمعیت و پشتوانۀ بزرگ الهی، اینها اگر با هم‏‎ ‎‏شدند، این ملت اگر با هم شد، هیچ قدرتی نمی تواند او را بشکند. ‏

اقتدار و پیروزی در سایۀ حفظ وحدت

‏     ‏‏همه فکر این معنا باشید، دنبال این باشید که دائماً درصدد این باشیدکه اخوت خودتان‏

‏را حفظ کنید. بین خودتان اخوت ایجاد کنید، روحانیون در فکر این باشند که همه با هم‏‎ ‎‏اخوت داشته باشند و ملت را داشته باشند و حفظ کنند. ملت هم باید فکر این معنا باشند‏‎ ‎‏که همه با هم با روحانیون و غیر آن، همه با هم باشند. مادامی که این وضع از برای شما‏‎ ‎‏باشد، شماپیروزید. اگر یک روزی خدای نخواسته، این رمز پیروزی را از شما گرفتند،‏‎ ‎‏دیگر برای شما چیزی باقی نمی ماند. محتاج به اینکه خیلی قدرت اعمال بشود ندارد،‏‎ ‎‏یک کودتای کوچکی از یک منافقی، از یک چیزی، کار را تمام می کند. باید شما در فکر‏‎ ‎‏این باشید که اسلام را شما در دنیا نیرومند کردید، و این همه صدایی که در دنیا حالا بلند‏‎ ‎‏شده است دنبال اینکه «ما اسلام را می خواهیم»، این یک اشعه ای است که از ایران به‏‎ ‎‏آنجا افتاده است، سابقاً یک همچو حرفهایی نبود. از اینجا این شعاع در همه جا افتاده‏‎ ‎‏است و این شعاع کار خودش را در همه جا خواهد کرد. شما این مبدأ را نگه دارید، این‏‎ ‎‏مرکز را حفظ کنید و خودتان را حفظ کنید، و این شیاطینی که از جن و انس بر همۀ ما‏‎ ‎‏می خواهند سلطه پیدا کنند، دست رد بهشان بزنید تا خدای تبارک و تعالی عنایاتش را بر‏‎ ‎‏شما دو چندان کند ـ بلکه صدچندان کند ـ و شما پیروز باشید و مظلومین را هم به پیروزی‏‎ ‎‏برسانید.‏

‏     من از همۀ شما جوانهای عزیزم و از همۀ کسانی که در راه اسلام دارند فداکاری‏‎ ‎‏می کنند، در راه اسلام دارند جانبازی می کنند، همه چیز خودشان را گذاشتند برای اسلام،‏‎ ‎‏من تشکر می کنم و تشکر من چیزی نیست، خدای تبارک و تعالی تشکر می کند. ‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله ‏

‎ ‎

  • ـ فریب دادن.