سخنرانی
زمان: صبح 23 شهریور 1363 / 18 ذی الحجه 1404
مکان: تهران، حسینیه جماران
موضوع: ابعاد شخصیت حضرت امیر (ع)
مناسبت: عید غدیر خم
حضار: واعظ طبسی، عباس (نمایندۀ امام و تولیت آستان قدس رضوی)، استاندار و مسئولان نهادها و ارگانهای استان خراسان، مدرسان و طلاب حوزۀ علمیۀ مشهد خدام و کارکنان آستان قدس رضوی
بسم الله الرحمن الرحیم
علی (ع) مظهر جمیع اسماء و صفات الهی
متقابلاً این عید بزرگ را بر مهمانان عزیزی که از محضر مقدس امام ثامن ـ سلام الله علیه ـ تشریف آوردند [تبریک می گویم]، ما قدم های شما را بسیار گرامی می داریم. شما از مرکزی آمدید که مرکز نور است، مرکز علم الهی است، مرکزی است که باید همه در آن مرکز آستان بوسی کنید، و باید اظهار تأسف کنم که دست ما کوتاه است، و از شما آقایان، روحانیون و دیگر قشرها مستدعی هستیم که آن جا که رفتید عرض ارادت ما را برسانید. امروز که روز عید غدیر است و از بزرگترین اعیاد مذهبی است، این عید، عیدی است که مال مستضعفان است، عید محرومان است، عید مظلومان جهان است، عیدی است که خدای تبارک و تعالی به وسیله رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ برای اجرای مقاصد الهی و ادامه تبلیغات و ادامه راه انبیا، حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ را منصوب فرمودند. باید ما تأسف بخوریم از این که نگذاشتند دست های خائن، برای جنگ هایی که در زمان تصدی ایشان به امور بود، آن جنگ ها و جنگ افروزها نگذاشتند که چهره این مرد بزرگ در ابعاد مختلفی که دارد نمایان بشود. این بزرگوار شخصیتی است که دارای ابعاد بسیار است و مظهر اسم جمع الهی است که دارای تمام اسماء و صفات است. تمام اسماء و صفات الهی در ظهور و در بروز در دنیا و در
عالم، با واسطۀ رسول اکرم در این شخصیت ظهور کرده است. و ابعادی که از او مخفی است، بیشتر از آن ابعادی است که از او ظاهر است. همین ابعادی هم که دست بشر به آن رسیده است و می رسد، در یک مردی، در یک شخصیتی جمع شده است، جهات متناقض، جهات متضاد. انسانی که در حال این که زاهد و بزرگترین زاهد است، جنگجو و بزرگترین جنگجوست در دفاع از اسلام. اینها در افراد عادی جمع نمی شود، آن که زاهد است، به حسب افراد عادی، جنگجو نیست، آن که جنگجوست زاهد نیست. در عین حالی که در معیشت آن طور زهد می کردند و آن طور در خوراک و در آن طور چیزها به حداقل قناعت می کردند، قدرت بازو داشتند، آن قدرت بازو را، و این هم جزء اموری است که جمعش، جمع متضادین است. در عین حالی که دارای علوم متعدده و دارای علوم معنویه و روحانیه و سایر علوم اسلامی است، در عین حال می بینیم که در هر رشته ای، مردمی که اهل آن رشته اند او را از خودشان می دانند، پهلوان ها حضرت امیر را از خودشان می دانند، فلاسفه حضرت امیر را از خودشان می دانند، عرفا حضرت امیر را از خودشان می دانند، فقها حضرت امیر را از خودشان می دانند، هر قشری که اهل یک رشته است، حضرت امیر را از خودش می داند. و حضرت امیر از همه است، دارای همۀ اوصاف است و دارای همۀ کمالات.
بعضی کمالات حضرت که شاید یک قدری مخفی مانده باشد از ادعیۀ حضرت معلوم می شود. دعای کمیل یک دعای عجیبی است، بسیار عجیب. بعض فقرات دعای کمیل از بشر عادی نمی تواند صادر بشود. اِلهی وَ سَیِّدی وَ مَولایَ و ربی صَبَرْتُ عَلی عَذابِکَ فَکَیْفَ اَصْبِرُ عَلی فِراقِکَ کی می تواند این طور بگوید؟ کی این طور عشق به جمال خدا دارد که از جهنم نمی ترسد لکن می ترسد که وقتی در جهنم برود، نازل شده از مقام خودش و به مرتبه ای برسد که محروم بشود از عشق او؟ از فراق، حضرت امیر می نالد، از فراق حضرتِ حق تعالی ناله می زند. این عشقی است که در باطن قلب او گداخته شده همیشه،
و تمام اعمالی که از او صادر می شود، از این عشق صادر می شود، از این عشق به خدا صادر می شود. ارزش اعمال روی این عشق و محبتی است که به حق تعالی هست، روی این فنا و توحیدی است که در انسان هست، و این سبب شده است که ضَرْبَةُ عَلّیٍ یَوْمَ الْخَنْدَق اَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثَّقَلَین. فرضاً که این ضربت را کس دیگر از دفاع اسلام زده بود اما از روی این عشق نبود، کارش هم اسباب این شده بود که اسلام ترویج پیدا کند، لکن چون مبدأ، مبدأ عشقی نبود، «افضل من عبادة ثقلین» نخواهد شد. انگیزه اعمال، انگیزه روحانیت اوست نه صورت او. شمشیر زدن، یک دست پایین آوردن است و یک کافر را کشتن، این دست پایین آوردن و کافر را کشتن، از خیلی اشخاص ممکن است صادر بشود، لکن گاهی اصلاً اجر ندارد و اصلاً فضیلت ندارد و گاهی فضیلت دارد تا برسد به آن جایی که اَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثَّقَلَیْن. این روی آن عشق و توحیدی است که در قلب او هست، روی آن است که دست، دست او نیست، چشم، چشم او نیست، یدالله است، عین الله است. اینها را ما با لَقْلَقۀ لسان می گوییم و نمی توانیم تصورش را بکنیم، البته تصدیقش کردیم به این که این طور است، اما تصورش را نمی توانیم بکنیم که چه جور است وضعیت.
شیعه علی(ع) تابع مرام و شیوۀ وی
آنهایی که شیعه این مرد بزرگ هستند البته نمی توانند مثل او باشند، خود ایشان هم فرمود شما قدرت این را ندارید، حتی قدرت همین زهد ظاهریش را، چه برسد به معنویاتش، لکن نباید ما گمان کنیم که ما شیعه امیرالمومنین ـ سلام الله علیه ـ هستیم. و خود او در دعای کمیل و سایر ادعیه هایش و در روشش آن طور خوف از خدا داشت، و آن طور از عاقبت می ترسید که منعکس شده است این در دعای کمیل و در حالات او و ما اصلاً دنبال این مسائل نباشیم و بگوییم ما شیعه هستیم. آن طور بسط عدالت، اگر موفق
شده بود، کرده بود که الگو شده بود برای همۀ حکومت های عالم، نگذاشتند. ما بگوییم شیعه هستیم و خدای نخواسته ظلم بکنیم، نمی شود این. اگر در روایات فرموده اند که پیروان علی، اهل سعادتند، باید ما ببینیم ما پیرو هستیم یا نیستیم؟ ما به وظایفمان، حتی به همان وظایف صوری مان عمل می کنیم یا نمی کنیم؟ ما در این جمهوری اسلامی چه کردیم و چه می خواهیم بکنیم؟ و با ما چه کردند و چه خواهند کرد؟ شما ملت عزیز با قدرت خودتان، با ایمان خودتان، با تحولی که درتان واقع شد، دست تبهکاران را در داخل و دست غارتگران را که از خارج دراز شده بود قطع کردید. شما یک حکومت طاغوتی را برداشتید و به جای او یک حکومت اسلامی گذاشتید. شمایی که این کار را کردید باید دنبالش باشید تا نگهش دارید، نمی شود که انسان یک کاری بکند و نیمه کاره رهایش کند. امروز که اسلام و جمهوری اسلامی در دست شما و ما و همۀ ملت ایران امانت است، اگر چنانچه خلاف بکنیم، خلاف مصالح جمهوری اسلامی بکنیم، خلاف مصالح اسلام بکنیم، به این امانت خیانت کردیم، و در پیشگاه مقدس حق تعالی مجرم و خائن هستیم. خیانت همه اش این نیست که منافقین می کنند، آنها هم یک قسمش است. خیانت آن نیست که صدام می کند، آن هم یک قسمش است. آنهایی که در داخل با اسم های مختلف ضربه می خواهند بزنند به اسلام و با اسم امور مختلفه ای به حکومت اسلامی می خواهند ضربه بزنند، اینها هم خیانت کردند. گاهی خیانت اینها راه را باز می کند برای این که آنهایی که مثل صدام و منافقین هستند راهشان باز بشود و خیانت بالاتر را بکنند. ما که می گوییم که مسلمان هستیم، شیعه علی بن ابی طالب هستیم، باید ببینیم که شیوۀ علی بن ابیطالب چی بود. همین علی بن ابیطالب که رسول خدا او را به جای خودش نصب کرد، بیست و چند سال برای مصالح اسلامی موافقت کرد با اشخاصی که به عقیده او غاصب مقام بودند، برای این که مصالح اسلام اقتضا می کرد. اگر حضرت آن وقت می خواست معارضه بکند، اسلام در خطر بود. مایی که می گوییم مسلمان هستیم، باید مصالح اسلام را در نظر بگیریم، نه مصالح شخصی خودمان را. باید ببینیم که امروز ضربه زدن به مجلس شورای اسلامی، ضربه زدن به شورای نگهبان، ضربه زدن به
رئیس جمهور، ضربه زدن به دولت اسلامی، این می سازد با شیعه بودن با علی بن ابیطالب؟ آن بیست و چند سال برای مصالح اسلامی موافقت کرد، بچه هایش را به جنگ فرستاد.
حمایت از دولت خدمتگزار
امروز مصالح اسلامی اقتضا می کند که همه ما با هم باشیم، هر روز یک نغمه ای بلند نکنیم برای تضعیف دولت، برای تضعیف مجلس، برای تضعیف شخصیت ها. من نصیحت می کنم به دولت که شما مردم را شریک کنید در این کار، برای این که تنهایی نمی توانید بکنید، و نمی تواند هم. یک دفعه می بینیم که شیاطین از اطراف به دولت حمله می کنند که معلوم شد تو خلاف شرع همیشه کردی. خدای تبارک و تعالی که پیغمبرش را نصیحت می کند که یا اَیُّهَاالنَّبِیُ اِتّقِ الله به حسب آن طوری که شما می گویید پیغمبر متقی نبوده تا خدا به او گفته اتق الله! خدای تبارک و تعالی که به همۀ مؤمنین می فرماید یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا الله معلوم می شود اینها متقی نبودند که خدا می گویند اتقوا الله این شیاطین چه می گویند به این ملت ما؟ اینها سلطنت طلبند و می خواهند سلطنت را در این جا دوباره برگردانند، یا بازی خورده اند از آنهایی که می خواهند این کشور را دوباره به باد بدهند و تحت سلطۀ امریکا قرار بدهند؟ می فهمند اینها چه می کنند؟ اینهایی که هر کدام خودشان اگر حکومت یک محله باشند نمی توانند اداره کنند آن جا را، چطور به خودشان اجازه می دهند که یک دولتی که در عین همۀ گرفتاری هایی که الآن دارد و از شرق و غرب به او فشار دارند می آورند، این مملکت را دارد اداره می کند و به خوبی هم اداره می کند، چطور اجازه می دهند به خودشان که نسبت به این جسارت کنند و هر روز یک صورت درست کنند. خوب، ما افراد را نمی شناسیم، اما خدای تبارک و تعالی که می شناسد. ما افکار شما را نمی توانیم بفهمیم، اما خدا که می داند. شمایی که نمی توانید یک شهر را اداره کنید، اگر نانوایی یک شهر را به شما بدهند نمی توانید اداره اش کنید،
چطور می گویید که چرا دولت نمی دانم چه نکرده، چه نکرده؟شما می فهمید که کار دولت چی هست و تاکنون چه کرده است؟ شمامی دانید که کارهایی که دولت در این چند سال با همۀ این فشارها کرده، عمقش از کارهایی که در طول سلطنت فاسد پهلوی بوده است، بسیار بیشتر است. چی می گویید به جان این دولت؟ دست بردارید، از خدا بترسید، از غضب خدا بترسید. شما خیال می کنید که اگر دولت ساقط بشود، شما روی کار می آیید؟ شما هیچ وقت نمی آیید روی کار. شما خیال می کنید به نفع اسلام این حرف ها را می زنید؟ شیطان در لباس شما، در باطن شما این حرف ها را می زند و به ضرر اسلام دارد می زند. دست بردارید از این مسائل، کمک کنید به دولت، کمک کنید به این دولتی که دارد جان می کند برای اسلام و برای کشور شما. چرا باید هر روز نق بزنید و هر روز هر جا فرصت پیدا می کنید یک چیزی بگویید به ضد دولت، یا یک چیزی را هم منتشر کنید به ضد دولت؟ اینها مسائلی است که باید توجه داده شود به ملت ما. باید توجه کنند کسانی که در بین ملت هستند، علمای اعلام که در هر جا هستند باید تذکر بدهند به اینها؛ باید توجه بدهند به اینها که شما با دست خودتان می خواهید خودتان را دفن کنید. بترسید از آن روزی که خدا غضب کند به ما و ما را دوباره در همان جهنمی وارد کند که در سابق بودیم. شما یادتان رفته است که سرتاسر ایران چه خبر بود از فحشا؟ شما نمی دانید که ما در تحت استعمار امریکا بودیم در این چند سال آخر و قبلاً انگلستان؟ شما این را نمی دانید و یا می دانید و می خواهید دوباره او بشود؟ یا حسد دارید و می خواهید که ولو خودتان کشته بشوید این جمهوری هم، به هم بخورد؟
من نصیحت می کنم به شما، من در یک همچو روز مبارکی به شما یادآور می شوم که امام شما این طور نبود، امام شما مصالح اسلام را رویهم رفته ملاحظه می کرد، مصالح شخصی را ملاحظه نمی کرد؛ آن روزی که مصالح عمومی اقتضا می کرد تبعیت می کرد. آن روزی که مصالح اسلام به این بود که خوارج را درو کند با شمشیر، می کرد. مشکلات را شما در نظر بگیرید؛ شیاطینی که از اطراف دنبال این هستند که یک چیزی پیدا کنند و در بوق ها بزرگش کنند در نظر بگیرید. چرا هر روز برای بوق های خارجی یک چیزی
درست می کنید و خوراکی درست می کنید که آنها تبلیغ بر ضد شما بکنند؟ من تکلیف می دانم این را که عرض کنم والاّ نمی خواستم چیزی بگویم، لکن دیدم که یک تکلیفی است که دوباره یک شیاطینی شروع کردند. یک حرفی من زدم، که فلانی این را که گفته معلوم شد دولت بر خلاف بوده. من گفتم دولت بر خلاف است؟ من نصیحت کردم، خدا هم نصیحت کرده پیغمبر را، خدا هم نصیحت کرده مومنین را. هر روز که این ائمه جمعه به مردم می گویند اتقواالله یعنی همه تان بی تقوا هستید؟! روز جمعه الآن در سرتاسر کشور از آداب نماز جمعه، از واجبات نماز جمعه در یک [خطبه]، احتیاط هم در دیگری این است که مردم را امر به تقوا بکنند، معنایش این است که خدا همه مردم را بی تقوا می داند که می گوید امر کنید به تقوا؟! من که می گویم یک کاری را بکنید، نه این است که شما تا حالا تخلف کردید و نبودید و حالا بکنید. خیر، باید یک قدری بیدار بشوید، توجه کنید، نگذارید یک وقت خدا به ما غضب بکند و شما را نشان بدهند به ملت که اینهایند که دارند این کارها را می کنند. این کار را نکنید، توجه کنید به مسائل. شما با شخصیاتی که دارند جانشان را فدای اسلام می کنند و هر روز در معرض اینند که کشته بشوند، با اینها مخالفت نکنید. کمک کنید به هم، با هم باشید، اگر با هم نباشید شکست می خورید، اگر شکست بخورید اسلام شکست می خورد. اگر خدای نخواسته، در این نهضتی که شده است اسلام شکست بخورد دیگر سرش را تا سال های طولانی بلند نمی تواند بکند، برای این که ابرقدرت ها فهمیدند اسلام قدرت دارد. شما این قدرت اسلام را حفظ کنید. از خدای تبارک و تعالی عاجزانه تقاضا می کنم که ما را بیدار کند، مسلمین را بیدار کند، حکومت هایی که در بلاد مسلمین هستند بیدارشان کند و ملت ما را پیروز کند و ارتش ما را پیروز کند و همه قوای مسلحۀ ما را با سعادت و سلامت پیروز کند و به همه ملت توفیق و سلامت وافر عنایت کند و همۀ ما خدمتگزار اسلام باشیم.
والسلام علیکم و رحمة الله