سیمین دانشور دیدار با امام را چگونه روایت کرده است؟

قرار بود اعضای کانون نویسندگان ایران برای دیدار با امام به محل اقامتشان بروند. آن روزها دیدارها در مدرسه علوی انجام می شد. سیمین دانشور هم از اعضای این کانون بود که برای ملاقات رفته بود.

عناوین مطالب خاطرات

معلوم مى‏شود، این سید حقیقى است

معلوم مى‏شود، این سید حقیقى است

مرحوم آیت اللّه‏ لواسانى که از دوستان امام بود از طرف آقایى به خواستگارى من آمد.

تصمیم‏گیری حوزه به شما هیچ ارتباطی ندارد

تصمیم‏گیری حوزه به شما هیچ ارتباطی ندارد

مقامات بعث عراق در توجیه اخراج طلاب غیر عراقی که به قصد انحلال حوزه نجف انجام می‏‏شد خدمت امام رسیدند و گفتند ما نمی‏توانیم به این نحو در برابر حوزهٔ‏ نجف سکوت کنیم

اولین برخورد خصوصى با امام

اولین برخورد خصوصى با امام

اولین برخورد خصوصى قابل ذکر وقتى بود که توسط مرحوم اشراقى داماد حضرت امام(رض) احضار شدم و نمى‏دانستم مطلب چیست.

درخت اقاقیا

درخت اقاقیا

یک روز امام در مسیر قدم زدن در حیاط در حالى که با دست به سمت درختى اشاره مى‏کنند، از یکى از همکاران مى‏پرسند: اسم آن درخت چیست؟

ابوالفضل علمدار، خمینی را نگهدار

ابوالفضل علمدار، خمینی را نگهدار

در حرم حضرت ابوالفضل، یک فریاد، شاخه سبز درخت قلبها بود: ابوالفضل علمدار، خمینی را نگه‏‏دار!

تخلف از قانون، هرگز

تخلف از قانون، هرگز

قانونى در فرانسه وجود دارد که ذبح هر حیوانى را در خارج از کشتارگاه منع مى‏کند، هنگامى که امام از چنین قانونى مطلع شدند فرمودند: چون تخلف از قانون است از این گوشت نمى‏خورم.

نهی از غلو

نهی از غلو

امام نوعاً با کسانی که ادعای خارق‏العاده و کشف و کرامت داشتند، روی خوش نشان نمی‏دادند

ارادت امام به ائمه (ع)

ارادت امام به ائمه (ع)

امام حاضر نبودند کلمۀ على یا محمد در زیر پایشان قرار بگیرد؛ گرچه اسم حضرت رسول (ص) یا حضرت على (ع) نباشد.

پرهیز از خودمحوری

پرهیز از خودمحوری

در اوایل آمدن امام به نجف اشرف بود که به دلایلى دولت بعثى عراق تصمیم گرفته بود که با مراجع تقلید در نجف ملاقات کند، از این ملاقات دو مقصود داشتند: یکى، این بود که آیت اللّه‏ حکیم را تضعیف کنند؛

مشرف شدن به سفر حج

مشرف شدن به سفر حج

سال 1352 بود که به همراه حاج‏‏سید احمدآقا و فرزندمان حاج‏‏حسن‏‏آقا که بیش از یکى دو سال نداشتند، به نجف رفتیم...

نیمه شب مناجات شعبانیه می‏خواندند

نیمه شب مناجات شعبانیه می‏خواندند

امام یک ساعت مانده به اذان صبح امام بیدار می‏شدند و وضو می‏گرفتند و پس از نماز شب مشغول مناجات شعبانیه می‏شدند

قدرت قلم

قدرت قلم

دقت نظر و وسعت‏نظر، دو چیز است که هر دو در حضرت ایشان جمع بود.

نصایح امام، آیه‏های تهذب

نصایح امام، آیه‏های تهذب

نصایحی است که امام به مناسبت های مختلف می‏فرمودند، که خیلی در شاگردان مؤثر بود

خبر را از رادیوهای خارجی شنیدم

خبر را از رادیوهای خارجی شنیدم

شبی که خبر شهادت دکتر بهشتی و یارانش به دفتر امام رسید، نمی‏دانستیم این خبر را چگونه به گوش امام برسانیم

دیدم آقا نیست

دیدم آقا نیست

زمان زندانی بودن حضرت امام، من سرباز بودم ...

به برکت دست امام آرام شدم

به برکت دست امام آرام شدم

وقتى امام دست مبارکشان را روى سینه من گذاشتند، ترس و وحشت من تمام شد و از آن لحظه به بعد دیگر چنین حالتى براى من اتفاق نیفتاد!

اجازه نمى‏دهم

اجازه نمى‏دهم

یک دفعه در محضر ایشان نشسته بودیم، عده‏اى از ایران آمده بودند و براى ایشان سهم امام آورده بودند.

امام شما یک شخص معمولى نبود

امام شما یک شخص معمولى نبود

امام شما یک فرد معمولى و یک شخص عامى نبود که با مرگش همه چیز تمام شود، بلکه او یک فکر و یک اندیشه بود.

صفحه 93 از 99 < قبلی | 91 | 92 | 93 | 94 | 95 | بعدی >