فردى از فامیل ما دچار یک نوع عارضه بود که اگر صداى تیر و تفنگ به گوش او مىرسید، اول تمام بدنش به خارش مىافتاد و در بدنش تاولهایى پیدا مىشد سپس به شدت وحشت مىکرد و وضع خیلى بدى پیدا مىکرد.
در آن شبى که حادثه به کار افتادن ضدهوایىها در جماران پیش آمد، موقعى که امام وارد حسینیه شدند و دیدند این شخص خیلى مضطرب و ناراحت شده است. دست مبارکشان را روى سینه این شخص گذاشتند و به او فرمودند:" ناراحت نباش" او مىگفت: وقتى امام دست مبارکشان را روى سینه من گذاشتند، ترس و وحشت من تمام شد و از آن لحظه به بعد دیگر چنین حالتى براى من اتفاق نیفتاد! و با این همه موشک
و بمب که از طرف عراق به شهرهاى ایران از جمله تهران زده مىشد دیگر هیچ وقت دچار ناراحتى نشدم و این فقط به برکت دست شفابخش حضرت امام بود.
منبع: برداشتهایى از سیره امام خمینى، ج3، ص 183
.
انتهای پیام /*