قرار بود اعضای کانون نویسندگان ایران برای دیدار با امام به محل اقامتشان بروند. آن روزها دیدارها در مدرسه علوی انجام می شد. سیمین دانشور هم از اعضای این کانون بود که برای ملاقات رفته بود.
پس از نقل خواب و گفته قول آقاى بروجردى، قطرات اشک از چشمان امام سرازیر شد، مدتى اشک ریختند و سپس دستان خود را به آسمان بلند کردند و گفتند: «خدایا اگر مىخواهى مأموریتى به من بدهى، در این راه خودت مرا موفق بدار»
امام در منزل با بچهها خیلى مهربان بودند و محیط خانواده ما پر از رفاقت و صمیمیت بود.
سیرۀ آقا روحاللّه آن بود که شاگرد، آزاد بار آمده، و مستقل باشد، چرا که خود آزادمنش بود و مستقل
آقایى بود به نام شیخ محمد لاهیجى که در خدمت آقا ضیاء عراقى تلمذ کرده و اهل فضل و اهل باطن و معنى و از بزرگان نجف بود.
ما آمدهایم اینجا تا جانمان را فداى رهبرمان کنیم و اگر تا سه روز دیگر هم ما را با این وضع اینجا نگهدارید، ما این کار را انجام نمىدهیم.
پس از تسخیر سفارت آمریکا، دولت موقت به عنوان اعتراض به این اقدام، استعفا کرد. تصور آنها بر این بود که امام استعفای اعضای دولت را نمیپذیرند و دانشجویان را وادار به خروج از محل لانهٔ جاسوسی میکنند.
جوانها راه خودشان را یافتهاند، چرا مانع میشوید؟ چرا نمیگذارید به راه خودشان بروند و از این خمودگی بدر آیند، از این رخوتی که از غرب به شما تحمیل شده بدر آیند.
امام به صورت تکتک بچهها نظر مىانداختند و در حالى که تبسمى بر لبانشان بود، پاسخ سلام همگى را مىدادند.
امام(س) انسانی روشن ضمیر بودند و آنچه را که ما در آینه نمی دیدیم ایشان در خشت می دیدند.
ایشان به محلات که تشریف آورده بودند، یک ماه رمضان رأس ساعت پنج بعدازظهر مىآمدند و در مسجد جامع مىنشستند و ایشان براى مؤمنین درس اخلاق مىگفتند
ما با امام زنده بودیم و به امید امام، ایام سخت اسارت را سپرى مىکردیم؛ ولى پس از ارتحال امام رمقى در ما نماند تا بتوانیم این راه پرفراز و نشیب را ادامه بدهیم
به جرأت میتوان گفت در طول تاریخ تشیع مرجع تقلیدی نبود که در زمان مرجعیتش به مدارس حوزۀ علمیه نجف رفته و با طلبههای مبتدی صحبت کرده و وضع زندگی آنها را مورد بررسی قرار داده باشد.
وقتی امام در مورد نهضت دانشجویی آذرماه 49 به مناسبت فرا رسیدن ایام حج پیامی دادند و فرمودند که اطلاعیه را به عربی ترجمه کنید...
سیرۀ امامخمینى ـ دامظلهالعالى ـ آن بود که شاگرد آزاد بار آمده و مستقل باشد، چرا که خود آزادمنش بود و مستقل
یک مورد از کرامات مربوط به چند نفری است که ادعای عرفان داشتند و اذعان میکردند با امام زمان(عج) ارتباط دارند.
با نگاه ممتد امام که گویای روشنی بر ادامه برنامه پیشینم بود، شروع مجدد به نوشتن درس نمودم و به کارم ادامه دادم.
به یاد دارم روزى سلیمان بهبودى یکى از مشاوران شاه از طرف شاه جهت ملاقات خصوصى آمده بود...
امام فرمودند: اگر شما در برابر دولت تعهد دارید من هم در برابر ملت تعهداتی دارم
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.