قرار بود اعضای کانون نویسندگان ایران برای دیدار با امام به محل اقامتشان بروند. آن روزها دیدارها در مدرسه علوی انجام می شد. سیمین دانشور هم از اعضای این کانون بود که برای ملاقات رفته بود.
یکی از علما رو کرد به مرحوم حاج آقا مصطفی , گفت: «آقا مصطفی شنیدهایم خواب عجیبی دیدهای
روز دوازدهم فروردین ماه 1358 یعنی روز رفراندوم جمهوری اسلامی، بنده عضو ستاد رأیگیری بودم
در خیابان ورودی بهشت زهرا ازدحام جمعیت به قدری بود که حرکت ماشین حامل معظم له به طرف سکوی سخنرانی را متوقف کرده بود
وقتى پرده را کنار زدند و بچهها عکس امام را دیدند صلوات فرستادند.
امام گفت: اگر شما استعفا بدهید و کار خراب شود گناه تمام خرابیها به گردن شماست.
روزی به امام عرض کردم در جریان مبارزه با رژیم شاه نخستین حرکت شما نپذیرفتن مقامات دولتی بود
من میخواستم تمام تصویرى را که از اوضاع دیده بودم براى آیتالله خمینى تشریح کنم
تا چشم را باز کردند، زبانشان هم به تعظیم و تکریماللّه حرکت کرد.
آنچه شاید به نظر من از همه صفات ایشان برجسته تر باشد دور بودن ایشان بود از هر نوع ریاکاری و عوامفریبی ظاهر
همه ناراحت و نگران اوضاع و حوادث آینده بودند؛ ولى امام خیلى آرام و مصمم بودند، گویا هیچ خبرى نشده است
امام به جلب توجه نکردن در حجاب اهمیت مىدادند.
امام فرمودند موقعی که مرحوم آیتالله آقای شاهآبادی به قم میآمدند در مدرسه فیضیه ایشان را ملاقات کردم
در شرایط سخت خوزستان پس از شروع جنگ، پیام آرامش آفرین حضرت امام دلها را محکم و امیدوار
سخنان امام از کسانى که صحبتهاى امام را به یاد داشتند یا از اسرایى که تازه مىآمدند، جمع آوری می شد.
همکار ما متعجب و خوشحال مىشود از آن جهت که هرگز تصورش را نمىکرد امام او را به اسم بشناسند و از او و اسم او به نیکى یاد کنند.
قبل از سال 42 بود که پله های جلوی ایوان منزل امام ساییده شده بود. بنایی آوردند که آنها را تعویض کند
بى توجهى به دنیا و تسلیم در برابر وظیفه و مسئولیت از ویژگیهاى بارز امام بزرگوار بود
با دستور حضرت امام که فرمودند «حصر آبادان باید شکسته بشود»، همه بسیج شده و از محاصره کامل آبادان جلوگیرى کردند
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.