مردی خوش اخلاق
روی سرِ ما
آرام آورد
چتر خودش را
ما دوست داریم
چتر تو، بابا!
باشد همیشه
روی سر ما
تصمیم خطرناکی گرفت. او تصمیم گرفت مارِ سیاه را بکُشد تا برای همیشه خیالش از جهت او آسوده باشد. با این فکر، چوب کلفت و بلندی برداشت و به طرف لانهی مار رفت. وقتی به
مجلات دوست کودکانمجله کودک 508صفحه 7