آقای فروشنده دو تا از پولهای کاغذی را که دایی عباس روی میز گذاشته بود به دایی برگرداند و گفت:
«امروز برای همهی ما عزیز است. این هم هدیه من!»
توی راه از دایی عباس پرسیدم :«چرا امروز برای همه عزیز است؟» دایی گفت:«امروز روز تولد حضرت
فاطمه (س) و روز تولد امام خمینی است.» شب، من و دایی هدیههای مادر و مادربزرگ را به آنها دادیم.
پدرم هم یک دسته گل قشنگ خریده بود. مادر گلها را کنار عکس امام گذاشت و ما همه با هم کیک
خوردیم و شادی کردیم.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 46صفحه 9