بعد کمی فکر کرد و گفت:«حالا فهمیدم چه طوری!» لاک پشت را زمین گذاشت.
تنهی درخت را توی آبانداخت و خودش روی آن دراز کشید.
بعد دست و پایش را آرام توی آب حرکت داد.
پسرک توانست به آن طرف رودخانه برود، بدون این که گوش و چشم و دهانش پر از آب شود.
لاک پشتها کنار رود جمع شده بودند و با تعجب به او نگاه میکردند! این طوری بود که اولین قایق به
وسیله یک پسرک کوچولو ساخته شد!
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 42صفحه 6