در آینة شعر
با همین واژههای معمولی
با خدا حرف میزنم هر شب
گر چه آن سوی آسمان برپاست
شب شعر ستارهها در شب
*
با خدا حرف میزنم هر شب
با همان لحن آشنای نسیم
درد دل میکنم کمی با او
نرم و آهسته چون صدای نسیم
*
حرفهایم اگر چه تکراری است
جملههایم اگر چه بی معناست
تا زمانی که با خدا هستم
اسم هر گفت و گوی ساده دعاست
*
راستی اشک هم زبانِ دعاست
ساده، با واژههای بی پایان
لهجة اشکهای من گاهی
می شود مثل لهجة باران
*
باز شب شد، من و خدا هستیم
جمع ما ساده و صمیمانهَ ست
در نفسهای شاعرانة شب
جمع ما، جمع شمع و پروانهَ ست
عرفان نظر آهاری
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 140صفحه 27